smart aleck


ادم جلف، ژیگوله

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: smart-aleck (adj.), smart-alecky (adj.)
• : تعریف: an annoyingly conceited, overbearing, or self-confident person.

جمله های نمونه

1. I grew up as a smart aleck.
[ترجمه ...] من در عصری هوشمند بزرگ شدم
|
[ترجمه فرشاد] من همه چی میدانم.
|
[ترجمه ساینا] من پر مدعا بزرگ شدم
|
[ترجمه امیر] من مثل یک خودشیفته بزرگ شدم
|
[ترجمه گوگل]من به عنوان یک آلک باهوش بزرگ شدم
[ترجمه ترگمان] من به عنوان یه aleck باهوش بزرگ شدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I was such a smart aleck that I frowned upon the way father was haggling and was on the verge of chipping in a few words when the bargain was finally clinched.
[ترجمه گوگل]من آنقدر باهوش بودم که به نحوه چانه زنی پدر اخم کردم و در آستانه شکست در چند کلمه بودم که بالاخره معامله به نتیجه رسید
[ترجمه ترگمان]وقتی معامله بالاخره به هم گره خورد، من هم چنان به او اخم کردم که پدرم مشغول چانه زدن و خرد کردن چند کلمه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. His smart aleck comments made him the laughing stock of the class.
[ترجمه گوگل]نظرات الک هوشمندانه او باعث خنده کلاس او شد
[ترجمه ترگمان]حرف های جلف و smart او را به خنده انداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Tim is nothing more than a smart aleck, despised by his classmates.
[ترجمه گوگل]تیم چیزی نیست جز یک آلک باهوش که مورد تحقیر همکلاسی هایش قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]تیم چیزی بیش از یک جادوگر باهوش ندارد که از هم کلاسی هایش او را تحقیر می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Smart aleck He is a smart aleck.
[ترجمه گوگل]الک هوشمند او یک آلک هوشمند است
[ترجمه ترگمان]aleck Smart
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. B : She is also a smart aleck.
[ترجمه گوگل]ب: او همچنین یک آلک باهوش است
[ترجمه ترگمان]ب: او هم یک نابغه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. You don't have to be such a smart aleck!
[ترجمه گوگل]شما مجبور نیستید که چنین آلک باهوشی باشید!
[ترجمه ترگمان]تو نباید این قدر احمق باشی!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He is nothing more than a smart aleck, despised by his colleagues.
[ترجمه گوگل]او چیزی بیش از یک آلک باهوش نیست که توسط همکارانش تحقیر شده است
[ترجمه ترگمان]او چیزی بیش از یک aleck باهوش نیست که از همکارانش بدش می آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I know some smart aleck will now say, "Well, Ben, we cannot all be at the top of our class. " True enough.
[ترجمه گوگل]من می دانم که برخی از آلک های باهوش اکنون خواهند گفت: "خب، بن، همه ما نمی توانیم در صدر کلاس خود باشیم " به اندازه کافی درست است
[ترجمه ترگمان]خوب، بن، من می دونم که بعضی aleck هم اکنون خواهند گفت: \" خب، بن، همه ما نمی توانیم در بالای سر کلاس ما باشیم \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Back then, I was quite the smart aleck, thinking he wasn't a good negotiater, and had to restrain myself from butting in.
[ترجمه گوگل]در آن زمان، من الک بسیار باهوشی بودم و فکر می‌کردم که او مذاکره‌کننده خوبی نیست و باید جلوی خود را بگیرم که وارد عمل شوم
[ترجمه ترگمان]از آن گذشته، من خیلی باهوش بودم، فکر می کردم که او پسر خوبی نیست و باید جلوی دخالت خودم را بگیرم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• (slang) wise guy, fool, one who thinks he knows everything, smartass

پیشنهاد کاربران

کسی که فکر می کنه عقل کله
Smart ass هم می گویند
علامه دهر
عقل کل
کسی که همیشه فکر میکنه حق با اونه و بقیه اشتباه میکنن
حاضرجواب
عقل کل
خیلی زرنگ

بپرس