social security

/ˈsoʊʃl̩sɪˈkjʊrəti//ˈsəʊʃl̩sɪˈkjʊərɪti/

معنی: تامین اجتماعی، بیمه و بازنشستگی همگانی
معانی دیگر: تامین اجتماعی، بیمه وبازنشستگی همگانی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: (often cap.) in the United States, an assistance plan for the elderly, unemployed, or disabled funded by mandatory contributions from employers, employees, and the government.

(2) تعریف: any similar program of social aid or insurance.

(3) تعریف: the financial assistance provided by such a program.

جمله های نمونه

1. If you are unemployed you can claim social security.
[ترجمه گوگل]اگر بیکار هستید می توانید درخواست تامین اجتماعی کنید
[ترجمه ترگمان]اگر بی کار هستید می توانید ادعای امنیت اجتماعی بکنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. They floated the trial balloon of actually cutting Social Security.
[ترجمه گوگل]آنها بالون آزمایشی در واقع قطع تامین اجتماعی را شناور کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها بالن آزمایشی را در حالی که واقعا امنیت اجتماعی را قطع کرده بودند، شناور کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The anomaly of the social security system is that you sometimes have more money without a job.
[ترجمه گوگل]ناهنجاری سیستم تامین اجتماعی این است که شما گاهی اوقات بدون شغل پول بیشتری دارید
[ترجمه ترگمان]بی قاعدگی سیستم امنیت اجتماعی این است که شما گاهی اوقات پول بیشتری بدون یک شغل دارید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Social Security refused to pay her more than £17 per week.
[ترجمه گوگل]تامین اجتماعی از پرداخت بیش از 17 پوند در هفته به او خودداری کرد
[ترجمه ترگمان]تامین اجتماعی از پرداخت بیش از ۱۷ پوند در هفته خودداری کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Social security law and procedure remain a jungle of complex rules.
[ترجمه گوگل]قانون و رویه تأمین اجتماعی همچنان جنگلی از قوانین پیچیده است
[ترجمه ترگمان]قوانین امنیت اجتماعی و رویه، یک جنگل از قوانین پیچیده هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The social security system has been accused of producing a culture of dependency.
[ترجمه گوگل]سازمان تامین اجتماعی متهم به تولید فرهنگ وابستگی است
[ترجمه ترگمان]سیستم امنیت اجتماعی به تولید یک فرهنگ وابستگی متهم شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. All people in work pay social security contributions.
[ترجمه گوگل]همه افراد شاغل حق بیمه تامین اجتماعی را پرداخت می کنند
[ترجمه ترگمان]همه افراد در کار سهم امنیت اجتماعی را می پردازند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. What is the current Conservative thinking on social security?
[ترجمه گوگل]در حال حاضر تفکر محافظه کار در مورد تامین اجتماعی چیست؟
[ترجمه ترگمان]محافظه کارانه کنونی در مورد امنیت اجتماعی چه فکر می کند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The manifesto promised reform of the social security system.
[ترجمه گوگل]مانیفست نوید اصلاح نظام تامین اجتماعی را می داد
[ترجمه ترگمان]بیانیه قول داد که سیستم امنیت اجتماعی اصلاح شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. She swindled 1000 out of the Social Security.
[ترجمه گوگل]از تامین اجتماعی 1000 کلاهبرداری کرد
[ترجمه ترگمان]او ۱۰۰۰ نفر از نیروهای امنیت اجتماعی را فریب داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He's out of work and on social security.
[ترجمه گوگل]او بیکار است و از تامین اجتماعی بهره می برد
[ترجمه ترگمان]اون از کار و امنیت اجتماعی بیرون اومده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Read in studio A charity worker says his social security payments are being stopped because he's taking aid to Sarajevo.
[ترجمه گوگل]در استودیو بخوانید یک کارمند خیریه می گوید که پرداخت های تامین اجتماعی او متوقف شده است زیرا او کمک هایی را به سارایوو می برد
[ترجمه ترگمان]در استودیو یک کارمند خیریه بخوانید که پرداخت های تامین اجتماعی او متوقف می شوند چون او به سارایوو کمک می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The number of social security prosecutions has declined, having halved by 198
[ترجمه گوگل]تعداد تعقیب قضایی تامین اجتماعی کاهش یافته است و 198 مورد به نصف کاهش یافته است
[ترجمه ترگمان]تعداد تعقیب قضایی امنیت اجتماعی کاهش یافته است و ۱۹۸ مورد از ۱۹۸ مورد را به نصف کاهش داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Social Security and federal labor laws being early examples.
[ترجمه گوگل]امنیت اجتماعی و قوانین کار فدرال نمونه های اولیه هستند
[ترجمه ترگمان]امنیت اجتماعی و قوانین کار فدرال نمونه های اولیه هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تامین اجتماعی (اسم)
collective security, social security

بیمه و بازنشستگی همگانی (اسم)
social security

تخصصی

[حقوق] تأمین اجتماعی، بیمه های اجتماعی
[نساجی] بیمه اجتماعی

انگلیسی به انگلیسی

• federal system which compensates for on-the-job injuries and pays unemployment insurance and pension funds (to the elderly, expectant mothers, those harmed by hostile acts, etc.)
in britain, social security is a system by which the government pays money regularly to people who have no income or only a very small income.
in the united states, social security is a system by which the government pays money regularly to people who have retired from work or to the family of a worker who has died.

پیشنهاد کاربران

بیمه تامین اجتماعی [هزینه ای که دولت به افراد مسن، بیمار، بیکار و . . . می دهد]
بیمه تامین اجتماعی
امنیت اجتماعی
به معنی �یارانه� هم هست
تامین اجتماعی
بیمه از کار افتادگی
بهزیستی

بپرس