sold

/soʊld//səʊld/

معنی: فروخته شده، بفروش رفته، بفریفته
معانی دیگر: زمان گذشته ی: sell، زمان ماضی واسم مفعول فعل sell، اغوا شده

بررسی کلمه

( verb )
• : تعریف: past tense and past participle of sell.

جمله های نمونه

1. beer sold by the keg
آبجو که بشکه ای فروخته می شود.

2. faust sold his soul to the devil
فاوست روح خود را به شیطان تسلیم کرد.

3. he sold all of his holdings in that company
او همه ی سهام خود در آن شرکت را فروخت.

4. he sold his birthright for a bottle of wine
ارث پدری خود را به خاطر یک بطری شراب بر باد داد.

5. he sold his house and gave the proceeds to his creditors
خانه اش را فروخت و مبلغ حاصله را به طلبکارانش داد.

6. i sold my house
خانه ام را فروختم.

7. i sold my shares in this company
سهام خود را در این شرکت فروختم.

8. merchandise sold in quantity
کالایی که عمده فروشی می شود

9. merchandise sold with all faults
کالایی که بدون تضمین به فروش می رسد

10. potatoes sold by the basket
سیب زمینی هایی که سبدی می فروشند (برحسب وزن)

11. she sold a few of the books
او شماری از کتاب ها را فروخت.

12. she sold her property in tabriz
او ملک خود در تبریز را فروخت.

13. she sold her stake in that shop
سهم خودش در آن مغازه را فروخت.

14. shoes sold at cost in the sale
کفش هایی که در حراج به قیمت تمام شده به فروش می رفت

15. they sold buttons that said: "vote for john doe"
آنها سنجاق های سینه ای را می فروختند که روی آن نوشته بود: ((به جان دو رای بدهید))

16. they sold the factory lock, stock, and barrel
کارخانه را تماما فروختند.

17. they sold the future of their country just to remain in power
آنان فقط برای حفظ قدرت خود آینده ی کشور را به ثمن بخس فروختند.

18. they sold the old ship for junk
آنها کشتی قدیمی را به عنوان آهن پاره به فروش رساندند.

19. we sold our house at a profit
ما منزلمان را با منفعت فروختیم.

20. a widely sold preparation for colds
داروی پرفروش برای (درمان) سرماخوردگی

21. apples are sold by the box
سیب را جعبه ای می فروشند.

22. he has sold his garden and taken rooms in the city
باغ خود را فروخته و در شهر مسکن گزیده است.

23. he have sold our stock of books
موجودی کتاب های خود را فروخته ایم.

24. it was sold for treble the price
به سه برابر قیمت فروخته شد.

25. oranges were sold by the dozen
پرتقال ها را دوجینی می فروختند.

26. that philatelist sold his stamp collection
آن تمبر شناس مجموعه ی تمبرهای خود را فروخت.

27. the painting sold for twice the reserve price
نقاشی به دو برابر بهای تعیین شده به فروش رفت.

28. a house that sold for a song
خانه ای که مفت و مجانی فروخته شد

29. a man who sold his country
مردی که وطن خود را فروخت

30. earrings are only sold in pairs
گوشواره فقط جفتی فروخته می شود.

31. the bonds are sold at a premium
اوراق قرضه را به قیمت بالاتری می فروشند.

32. the house was sold at a low figure
خانه به قیمت کمی فروخته شد.

33. these apples are sold by the bag
این سیب ها را پاکتی می فروشند (نه کیلویی)

34. these apples are sold by the hundred
این سیب ها را صدتا صدتا می فروشند.

35. this cloth is sold by the piece
این پارچه را قواره ای می فروشند.

36. this paint is sold in powdered form
این رنگ به صورت گرد فروخته می شود.

37. this radio is sold as is
این رادیو به صورتی که هست به فروش می رسد.

38. labor is bought and sold like any other commodity
کار مانند هر کالای دیگری خرید و فروش می شود.

39. all the tickets have been sold and we have standing room only
همه ی بلیط ها به فروش رفته است و فقط جا برای ایستادن داریم.

40. everyone believed that america was sold in 1917-19
همه معتقد بودند که در 1917-19 سر امریکا کلاه رفته بود.

41. he stole secret documents and sold them to the enemy
او اسناد سری را می دزدید و به دشمن می فروخت.

42. unbeknown to his father he sold the car
اتومبیل را بدون اطلاع پدرش فروخت.

43. the garden was carved up and sold
باغ تکه تکه شد و به فروش رفت.

44. he bought the stocks at par and sold them above par
او سهام را به ارزش اسمی آن خرید و بالاتر از ارزش اسمی فروخت.

45. they salted the mine with gold and sold it at double the price
آنها توی معدن طلا پاشیدند و آن را دو برابر قیمت فروختند.

46. he wanted to redeem the house which he had sold the year before
او می خواست خانه ای را که پارسال فروخته بود پس بخرد.

47. in some areas, peasants used to be bought or sold with the land on which they worked and lived
در برخی نقاط رعایا را همراه با زمینی که در آن کار و زندگی می کردند خرید و فروش می کردند.

48. with utter disregard for his wife and children, he sold the house and gambled away the proceeds
بدون رعایت حال زن وبچه اش خانه را فروخت و پولش را به قمار زد.

مترادف ها

فروخته شده (صفت)
sold

بفروش رفته (صفت)
sold

بفریفته (صفت)
sold

انگلیسی به انگلیسی

• given in exchange for money
sold is the past tense and past participle of sell.

پیشنهاد کاربران

بسیار مشتاق. ( sold on something )
I can't say I'm sold on the idea.
( نمی توانم بگویم خیلی مشتاقِ این ایده ام. )
https://dictionary. cambridge. org/us/dictionary/english/sold
مخالفش چی میشه؟ میخوام فقط یه کلمه باشه ، موجود مثلا
فروخت
گذشته ی sell
Past of sell
معنی فروختن
عرضه کردن
I'm completely sold
کاملاً گول خوردم
هیجان زده
فروختن ( ماضی )
به فروش رفته. فروخته شده
جنس فروخته شده
فروخته شد
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس