soul mate

/soʊlˈmeɪt//səʊlmeɪt/

معنی: دلبر
معانی دیگر: (عامیانه) یار جانی، یار صمیمی، دوست جون جونی، یارغار، محبوب، معشوق، دلبر

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a person, usu. of the opposite sex, with whom one has a strong intimate attachment based on shared interests, values, and the like.
مشابه: alter ego

جمله های نمونه

1. It will be easier to find a soul mate elsewhere than in one's own backyard.
[ترجمه Mj.pishgooei] پیداکردن یک یارجانی ( دلبر ) آسان تر خواهد بود از یک عمر در خلوت و تنهایی خود ماندن
|
[ترجمه گوگل]یافتن یک جفت روح در جای دیگری آسانتر از حیاط خلوت خود خواهد بود
[ترجمه ترگمان]پیدا کردن نایب جان در جای دیگر آسان تر از آن است که در حیاط پشتی خودش زندگی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. This man, much like his Southern soul mate at the other end of Pennsylvania Avenue, is a survivor.
[ترجمه گوگل]این مرد، بسیار شبیه همسر جنوبی خود در انتهای دیگر خیابان پنسیلوانیا، یک بازمانده است
[ترجمه ترگمان]این مرد، مثل نیمه soul در انتهای خیابان پنسیلوانیا، یک بازمانده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Sean: Do you have a soul mate?
[ترجمه مليكا🌱] تو معشوقه داری؟
|
[ترجمه .] ایا شما دوست خیلی صمیمی دارید؟
|
[ترجمه صبا] آیا تو جفت روحی داری؟
|
[ترجمه دیانا] ایا تو یک همدم روحی داری ؟ : )
|
[ترجمه سویل] آیا تو بهترین دوست خیلی خیلی صمیمی داری؟
|
[ترجمه Zara] آیا هم روح دارید؟
|
[ترجمه ورونیکا] ایا شما جفت روحی دارید؟
|
[ترجمه uk] ایا نیمه ی گمشده ای داری؟
|
[ترجمه parz] آیا دلبری داری؟
|
[ترجمه Chehyong] ایا شما سولمیت دارید
|
[ترجمه ترنم] ایا تو معشوق یا شریک داری؟
|
[ترجمه گوگل]سین: آیا شما جفت روحی دارید؟
[ترجمه ترگمان]تو شریک زندگی داری؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. David is supposed to be her soul mate, but Murphy and Franco render him a self-dramatizing bohemian.
[ترجمه گوگل]دیوید قرار است جفت روح او باشد، اما مورفی و فرانکو او را تبدیل به یک بوهمی خود دراماتیک می کنند
[ترجمه ترگمان]دیوید باید شریک زندگی او باشد، اما مورفی و فرانکو او را به خاطر bohemian از خود رها کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Orpheus had lost his soul mate forever because he had broken Hades'essential demand.
[ترجمه گوگل]اورفئوس جفت روح خود را برای همیشه از دست داده بود زیرا او خواسته های اساسی هادس را شکست داده بود
[ترجمه ترگمان]اورفئوس همسر خود را برای همیشه از دست داده بود، زیرا حادث خواسته اساسی حادث شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The definition of a soul mate changes to be anyone you choose to grow with; be they lovers, friends, children, co-workers or family.
[ترجمه گوگل]تعريف جفت روحي به هر کسي که مي‌خواهيد با او رشد کنيد تغيير مي‌کند چه عاشق، دوستان، فرزندان، همکاران یا خانواده باشند
[ترجمه ترگمان]تعریف یک همسر می تواند هر کسی باشد که شما انتخاب کنید که با آن ها بزرگ شوید؛ آن ها عاشق، دوستان، کودکان، همکاران و یا خانواده هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. As long as your soul mate is there by your side.
[ترجمه فرنیک سهیلی] تا وقتی که یار صمیمیت کنارت باشه
|
[ترجمه سویل] تا وقتی که بهترین دوستت کنارته
|
[ترجمه گوگل]تا زمانی که جفت روح شما در کنار شما باشد
[ترجمه ترگمان]تا وقتی که نیمه تو در کنار تو باشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It was there that she met her soul mate and future husband, Andrew Lloyd Webber.
[ترجمه گوگل]در آنجا بود که او با همسر و همسر آینده اش، اندرو لوید وبر، آشنا شد
[ترجمه ترگمان]در آنجا بود که او همسر و همسر آینده او، اندرو لوید وبر را ملاقات کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Walther was her soul mate.
[ترجمه Zahra_mahdi] هم روح من
|
[ترجمه گوگل]والتر جفت روح او بود
[ترجمه ترگمان] والتر والتر \"شریک زندگیش بود\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It wasn't the kind of reaction I'd expect from a man who had just killed his so-called soul mate.
[ترجمه گوگل]این آن نوع واکنشی نبود که از مردی که به اصطلاح جفت روحش را کشته بود انتظار داشتم
[ترجمه ترگمان]این نوع واکنشی نبود که انتظار داشتم از مردی که همین الان به اصطلاح نیمه گم شده خود را کشته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The film, Him, is a romantic comedy role about a woman's search for a soul mate.
[ترجمه گوگل]فیلم «او» یک نقش کمدی رمانتیک درباره جستجوی یک زن برای جفت روح است
[ترجمه ترگمان]فیلم، او، یک نقش کمدی رمانتیک در رابطه با جستجوی یک زن برای همسر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. To Chrissie he is a friend, to Terry a revelatory lover, and to Melanie a soul mate.
[ترجمه گوگل]برای کریسی او یک دوست، برای تری یک معشوقه وحیانی و برای ملانی یک شریک روحی است
[ترجمه ترگمان]به نظر من، او یک دوست است، به سوی تری، یک معشوقه revelatory و به سوی ملانی شریک زندگی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. And everyone really need is a mutual solution to share the spirit of Soul mate.
[ترجمه گوگل]و همه واقعاً به یک راه حل متقابل برای به اشتراک گذاشتن روح جفت نیاز دارند
[ترجمه ترگمان]و هر کسی واقعا نیاز به یک راه حل دو طرفه برای به اشتراک گذاشتن روح رفیق دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. After dating a couple of guys, Amy met her soul mate, Tom, last year.
[ترجمه گوگل]امی پس از قرار ملاقات با چند پسر، سال گذشته با همسرش تام آشنا شد
[ترجمه ترگمان]بعد از قرار گذاشتن با چند نفر، \"امی\" با شریک زندگیش، \"تام\"، پارسال، \"تام\" آشنا شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

دلبر (اسم)
sweetheart, gill, mistress, girlfriend, soulmate, leman

انگلیسی به انگلیسی

• person with whom one shares deep affection and understanding

پیشنهاد کاربران

soulmate
someone, usually your romantic or sexual partner, who you have a special relationship with, and who you know and love very much
شخصی، معمولاً شریک عاشقانه یا جنسی، که با او رابطه خاصی دارید، و او را بسیار می شناسید و دوست دارید
...
[مشاهده متن کامل]

همدم، یار ، محبوب
Later that year she met Adam and she knew instantly that they were soulmates.

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/soulmate
سولمیت در فیزیولوژی به معنای سرباز برای محافظت از سلول سفید خونه
تعریف از سرباز کسی که از اون محافظت میکنه
سولمیت یعنی کسی که باهش همزات پنداری مکنی
یه ارتبات چشمی ملموس
یک ارتباط قلبی نزدیک
یک جور دوست داشتن عجیب
تو سولومیت منی
سولومیت یعنی کسی که باهاش هم ذات پنداری داری
یک ارتباط قلبی زیبا
یک نزدیکی عجیب
یعنی نیمه گمشده
تحت الفظیش میشه هم روح ولی مجموعا با هم میشه دلبر و دویت صمیمی یا رفیق و همسر و. . .
سولمیت چیه ؟
: یعنی . . .
خب مثل بهترین دوست میمونه ولی بیشتر
کسیه که تو این دنیا تورو بیشتر از همه میشناسه
کسیه که تو رو آدم بهتری میکنه
سولمیت کسیه که تا ابد با خودت داری
اون کسیه که تو رو شناخته و قبول کرده و . . .
و بهت باور داشته قبل از هر کسه دیگه ای
یو آر مای سولیمت. . . : ) ❤
آرمیا لایک. . . : ) ❤
ویمین فور اور: ) ❤
soul mate
هم روح ( به معنای یک روح در دو بدن، افرادی که به ویژه از نظر ارزش ها و درک از جهان و دیدگاه با هم تاحد بسیار زیادی مشترک هستند. )
این شخص میتواند همسر شخص نیز باشد اما به طور کلی این کلمه به زمینه های ذهنی، باوری و روحی ( soul ) افراد مربوط میشود، نه جسمی.
ترجمش اون بالا گفته که
چرا شما دیگه میگین؟
این همه نظر نوشتین - _ -
دوست صمیمی
یعنی. . .
خوب مثل بهترین دوست میمونه ولی کمتر کسیه که تو رو تو این دنیا بشناسه کسی که تو رو آدم بهتری میکنه کسی که تا ابد با خودت داریش و تو قلبت قفل شده اون کسیه که تو رو شناخت و قبول کرد و بهت باور داشت قبل از هر کس دیگه ای
سولمیت چیه؟
یعنی. . .
خب مثل بهترین دوست می مونه ولی کمتر کسی که تو رو تو این دنیا بشناسه کسی که تو رو آدم بهتری می کنه سولمیت کسیه که تا ابد با خودت داریش و درون قلب قفل شده کسی که تو رو شناخته و قبول کرده و بهت باور داشته قبل از هر کس دیگه
soul mate
یار صمیمی , دوست جون جونی
– He was her soul mate
– He's my�soulmate, my best friend
– She met him and she knew instantly that they were soulmates
are destined to be together
کسی که خصوصیات روحی و اخلاقی و سلیقه ای خیلی شبیه به کسی دیگر دارد، حالا تو فارسی هر چی بهش می گیم
جفت روحی ( برعکس تصور عام این واژه صرفا به معشوق گفته نمیشه، سولمیت میتونه هرکسی باشه، از مادر یا بهترین دوست گرفته تا حتی یه معلم! )
Someone that i dont have because im me but im literally strong you know : ) ?
Like :
You are my soulmate
همزاد
همیشه پارتنر آدم نیست
یه وقتایی دوست صمیمی هم میشه
کلا آدمایی که شخصیت یه جور دارن
your other half
نیمه ی دیگر شما
رفیق گرمابه و گلستان
محبوب . معشوق . دلبر
کسی ک باعث میشه ادم بهتری بشی
باعث میشه احساس خوبی داشته باشه
همیشه کنارته و تنهات نمیذاره
یه چیزی بالاتر از رفیق صمیمی خیلی بالاتر
کسی ک همیشه درکت میکنه
کسی ک بیشتر از هرکسی تو این دنیا میشناستت ( :
نیمه ی گمشده ی روحی/نیمه ی دیگر روح/معشوق و دلبر
کسی که همیشه درکت میکنه
باعث میشه فرد بهتری باشی
باعث خوشحالی و لبخندت میشه
تورو بهتر از هرررکسی توی دنیا میشناسه
نمیتونی بدون اون زندگی کنی : )
یک روح در دو بدن : ) ) ) ) ) )
someone, usually your romantic or sexual partner, who you have a special relationship with, and who you know and love very much
هم نفس
میشح گف یه چزیع بیشتر
از دوصتح صمیمیع
صمیمی تر از صمیمیح^ - ^
دو انسان با یک روح/ نیمه ی گمشده
خویش آشنا
معشوقه
همزاد یا نیمه ی گمشده�
همزاد روح
دوست صمیمی
یعنی دوست جون جونی
خیلی صمیمی و نزدیک به هم
نیمه گمشده انسان

هم روح - عشق جان
جفت روحی
یه روح در دو بدن
هم روحیه
دلناز
رفیق جون جونی
یک روح در ۲بدن
هم نفس - هم یار - هم دل - هم سو - یک روح، یک منش، و یک ذهنیت در دو جسم
توضیح: دو شخص همجنس یا غیر همجنس، که در غم ها و غصه ها، دردها و ترس ها، چه از نظر جسمی، چه از نظر چه روحی، با یکدیگر شریک اند
هم روح
دو نفر با روح مشترک ( همزاد )
همسرجان
my soul mate=همسر جان من
همسرجان
دلبر😁
نفس
یار
دوست صمیمی یا یکی که فرد مورد نظر رو بهتر از هر گس دیگه میشناسه
نیمه گمشده
هم روح ( دو انسان با یک روح مشترک )
همزاد
هم دم ، هم نفس
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٥٦)

بپرس