spandrel

/ˈspændrʌl//ˈspændrəl/

(معماری) بخش سه گوش هر یک از طرفین تاق قوسی یا ضربی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: in architecture, the roughly triangular space formed by the exterior curves of an arch or arches and the enclosing frame or overhead cornice.

جمله های نمونه

1. The whole is supported at each spandrel by kneeling figures, apparently fulfilling the role of Atlas.
[ترجمه گوگل]کل در هر اسپندل توسط چهره های زانو زده پشتیبانی می شود که ظاهرا نقش اطلس را ایفا می کند
[ترجمه ترگمان]همه توسط چهره های زانو زده، که ظاهرا نقش اطلس را ایفا می کنند، مورد حمایت قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The arch spandrels are decorated by figures of winged victory and personifications of rivers.
[ترجمه گوگل]اسپندل های قوسی با چهره های پیروزی بالدار و شخصیت های رودخانه تزئین شده اند
[ترجمه ترگمان]spandrels تاق نما با اشکال پیروزی بالدار و personifications رودخانه ها تزئین شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The plinths below the columns, the arch spandrels, friezes and entablatures were enriched with carved ornament and sculpture.
[ترجمه گوگل]ازاره‌های زیر ستون‌ها، اسپندل‌های طاق، فریزها و گلدسته‌ها با تزیینات و مجسمه‌های حجاری شده غنی‌شده بودند
[ترجمه ترگمان]The زیر ستون ها، طاق قوسی، friezes و entablatures با تزیینات چوبی حکاکی شده و مجسمه سازی غنی شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The thrust at spring of spandrel arch makes it different between compound bridge and ordinary bridge.
[ترجمه گوگل]رانش به فنر طاق اسپندل باعث تفاوت آن بین پل مرکب و پل معمولی می شود
[ترجمه ترگمان]فشار در فنر قوس spandrel، آن را بین پل مرکب و پل معمولی متفاوت می سازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Indisputably, the application of open spandrel design makes the bridge more exquisite.
[ترجمه گوگل]بدون شک، استفاده از طرح اسپندل باز پل را نفیس تر می کند
[ترجمه ترگمان]با این حال، کاربرد طرح spandrel باز پل را بسیار زیبا می سازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Continuous prestressed concrete rigid framed arch bridges without spandrel members are new development of the application of conventional rigid framed arch bridges.
[ترجمه گوگل]پل‌های قوسی با قاب سخت بتنی پیش تنیده پیوسته بدون اعضای اسپندل پیشرفت جدیدی در کاربرد پل‌های قوسی با قاب صلب معمولی است
[ترجمه ترگمان]پل های متحرک بتونی سفت و سخت با قاب صلب بدون spandrel، توسعه جدیدی از کاربرد پل های عمودی با قاب صلب هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The stability of slope at left spandrel groove of Jinping I hydropower station is closely linked with the safety of the buildings in the dam area.
[ترجمه گوگل]پایداری شیب در شیار اسپندل چپ ایستگاه برق آبی Jinping I ارتباط نزدیکی با ایمنی ساختمان‌ها در منطقه سد دارد
[ترجمه ترگمان]پایداری شیب در شیار spandrel چپ یک ایستگاه برق آبی با ایمنی ساختمان ها در منطقه سد ارتباط نزدیکی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The spandrel being excavated on a large scale destroyed the initial frame and stress state of the rock in the slope.
[ترجمه گوگل]اسپندل در حال حفاری در مقیاس بزرگ، قاب اولیه و حالت تنش سنگ در شیب را از بین برد
[ترجمه ترگمان]The که در مقیاس بزرگ حفاری می شوند، چارچوب اولیه و وضعیت تنش صخره در شیب را از بین بردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Finally, the influences of the spandrel structure and the arch mass distribution mode upon the structural dynamic behavior are studied.
[ترجمه گوگل]در نهایت، تأثیرات ساختار اسپندل و حالت توزیع جرم قوس بر رفتار دینامیکی سازه مورد مطالعه قرار می‌گیرد
[ترجمه ترگمان]در نهایت، تاثیرات ساختار spandrel و حالت توزیع توده قوس بر رفتار دینامیکی سازه مورد مطالعه قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. What is most significant is that he made small arches on the main arch. ? He really deserves to be called the pioneer of open spandrel design.
[ترجمه گوگل]مهمتر از همه این است که او طاق های کوچکی روی طاق اصلی ایجاد کرده است ? او واقعاً شایسته این است که به عنوان پیشگام طراحی اسپندل باز نامیده شود
[ترجمه ترگمان]آنچه بیش از همه قابل توجه است این است که او طاق های کوچک را در طاق اصلی بنا کرد ؟ او واقعا مستحق این است که به عنوان پیشگام طراحی فضای باز خوانده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The main bearing structures were destroyed in blasting, such as pier, vault and spandrel .
[ترجمه گوگل]سازه های باربر اصلی مانند اسکله، طاق و اسپندل در انفجار تخریب شدند
[ترجمه ترگمان]سازه های اصلی حامل در انفجاری مانند اسکله، طاق و spandrel تخریب شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The seismic performance of flat plate structure can be improved by the spandrel beam.
[ترجمه گوگل]عملکرد لرزه ای سازه صفحه تخت را می توان با تیر اسپندل بهبود بخشید
[ترجمه ترگمان]عملکرد لرزه ای ساختار صفحه تخت را می توان با استفاده از تیر spandrel بهبود بخشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. At present, large numbers of old arch bridges are used on roads, the old spandrel filled arch which have a low design load are working in order.
[ترجمه گوگل]در حال حاضر تعداد زیادی پل قوسی قدیمی در جاده ها مورد استفاده قرار می گیرد، طاق های پر اسپندل قدیمی که دارای بار طراحی کم هستند به ترتیب کار می کنند
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر، تعداد زیادی از پل های قدیمی قدیمی در جاده ها مورد استفاده قرار می گیرند، طاق قدیمی spandrel که دارای بار طراحی پایینی هستند تا روی جاده ها کار کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A new layout of prestressed cables in concrete frame spandrel beams is present.
[ترجمه گوگل]طرح جدیدی از کابل های پیش تنیده در تیرهای اسپندل قاب بتنی وجود دارد
[ترجمه ترگمان]یک چیدمان جدید از کابل های prestressed در قاب بتونی در حال حاضر وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[عمران و معماری] سوراخ

انگلیسی به انگلیسی

• space located between two side-by-side arches; space between the edge of a postage stamp and the circular/elliptical design printed on the stamp

پیشنهاد کاربران

تیر محیطی
spandrel ( معماری و شهرسازی )
واژه مصوب: پیشانی
تعریف: در نما، سطح میان کف پنجره و نعل درگاه ( lintel ) پنجرۀ طبقۀ پایین آن
spandrel beam تیر جانبی
در زیست شناسی تکاملی:
یک ویژگی که خودش سازگاری به حساب نمی آید بلکه اثر جانبی یک سازگاری دیگر است
عمران ( تیر همبند در دیوار برشی )
لچکی
پانل دیواری که در یک ساختمان چند طبقه، فضای بین بالای پنجره در یک طبقه و پایین پنجره در طبقه ی بالایی را پر می کند

بپرس