spectral

/ˈspektrəl//ˈspektrəl/

معنی: خیالی، روح مانند، روحی، طیفی
معانی دیگر: شبح مانند، روح وار، شبحی، بینایی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: spectrally (adv.), spectrality (n.), spectralness (n.)
(1) تعریف: of, pertaining to, or like a specter.
مترادف: ghostly, phantom
مشابه: demonic, ghastly, incorporeal, otherworldly, phantomlike, shadowy, spiritual, supernatural, wraithlike

(2) تعریف: of, pertaining to, produced by, or like a spectrum.

جمله های نمونه

1. I am studying spectral classification.
[ترجمه گوگل]من در حال مطالعه طبقه بندی طیفی هستم
[ترجمه ترگمان]من طبقه بندی طیفی را مطالعه می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. She is compelling, spectral, fascinating, an unforgettably unique performer.
[ترجمه گوگل]او قانع کننده، طیفی، جذاب، مجری فراموش نشدنی منحصر به فرد است
[ترجمه ترگمان]او جذاب، شبح وار، جذاب، و اجرا کننده منحصر به فرد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. A seventh band covers the spectral region in which heat is emitted by the Earth's surface.
[ترجمه گوگل]باند هفتم ناحیه طیفی را می پوشاند که در آن گرما از سطح زمین ساطع می شود
[ترجمه ترگمان]نوار هفتم منطقه طیفی را پوشش می دهد که در آن گرما از سطح کره زمین ساطع می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. These are all simulated spectral and concentration data.
[ترجمه گوگل]اینها همه داده های طیفی و غلظت شبیه سازی شده هستند
[ترجمه ترگمان]اینها همه داده های طیفی و تراکم شبیه سازی شده هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Beta is a fine orange star of spectral type M, beautiful in binoculars; it has been suspected of slight variability.
[ترجمه گوگل]بتا یک ستاره نارنجی ظریف از نوع طیفی M، زیبا در دوربین دوچشمی است مشکوک به تغییرات جزئی بوده است
[ترجمه ترگمان]بتا یک ستاره درخشان نارنجی از نوع M، زیبا در دوربین چشمی است؛ این ستاره به تغییرات جزیی متهم شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Balmer had been thinking about the spectral lines from hydrogen.
[ترجمه گوگل]بالمر در مورد خطوط طیفی هیدروژن فکر می کرد
[ترجمه ترگمان]Balmer در مورد خطوط طیفی هیدروژن فکر کرده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Ahead the red light glowed evilly and the spectral figures moved into its aura to become cardboard silhouettes.
[ترجمه گوگل]جلوتر، نور قرمز به طرز شیطانی می درخشید و فیگورهای طیفی به هاله آن حرکت می کردند تا به شبح های مقوایی تبدیل شوند
[ترجمه ترگمان]در پیش، نور قرمز evilly evilly و چهره های شبح وار به هاله نور تبدیل شدند تا تبدیل به نیم رخ مقوایی شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The holiday has to do with other worldliness, spectral phenomena, lonesome caped creatures rising across the moon.
[ترجمه گوگل]تعطیلات مربوط به دیگر دنیاگرایی، پدیده های طیفی، موجودات شنل پوش تنهاست که در سراسر ماه طلوع می کنند
[ترجمه ترگمان]تعطیلات باید با دیگر worldliness، پدیده های شبح مانند و موجودات caped که در ماه بالا می آیند، انجام دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The Fire Ghost simply bursts into flames, its spectral body surrounded with a huge halo of dancing fire.
[ترجمه گوگل]روح آتش به سادگی شعله ور می شود، بدن طیفی آن با هاله ای عظیم از آتش رقصنده احاطه شده است
[ترجمه ترگمان]شبح آتش فقط شعله های آتش را شعله ور می کند، بدن شبح وار آن را احاطه کرده با هاله ای عظیم از آتش رقص احاطه شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. U, of spectral type M, appears to be irregular, with a range of from 6 to
[ترجمه گوگل]U، از نوع طیفی M، نامنظم به نظر می رسد، با دامنه ای از 6 تا
[ترجمه ترگمان]U، از نوع طیفی M، با محدوده ای از ۶ تا ۶، نامنظم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The use of many plots and their spectral interpretation is to be commended.
[ترجمه گوگل]استفاده از بسیاری از طرح ها و تفسیر طیفی آنها قابل ستایش است
[ترجمه ترگمان]استفاده از بسیاری از طرح ها و تفسیر طیفی آن ها باید مورد تقدیر قرار گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Intelligences without bodies and beings without form are spectral ghosts guaranteed to mislead.
[ترجمه گوگل]هوش‌های بدون بدن و موجودات بدون شکل، ارواح طیفی هستند که تضمین می‌شوند گمراه شوند
[ترجمه ترگمان]Intelligences بدون بدن و موجودات بدون شکل، ارواح شبح وار هستند که برای گمراه کردن تضمین شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The spectral classes established by asteroid observers are based on the colors and total reflectivity of their targets.
[ترجمه گوگل]طبقات طیفی ایجاد شده توسط رصدگران سیارکی بر اساس رنگ ها و بازتاب کل اهداف آنها است
[ترجمه ترگمان]کلاس های طیفی که توسط ناظران خرده سیاره ها ایجاد شده اند براساس رنگ ها و بازتاب کل اهداف آن ها می باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Most of the spectral distribution is confined to the central maximum which has a positive upper frequency boundary of.
[ترجمه گوگل]بیشتر توزیع طیفی به حداکثر مرکزی محدود می شود که دارای مرز فرکانس بالایی مثبت است
[ترجمه ترگمان]بیشتر توزیع طیفی محدود به بیشینه مرکزی است که مرز فرکانس بالا بالایی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The spectral types were given letters of the alphabet, as follows: O: very hot stars, greenish-white or bluish-white.
[ترجمه گوگل]به انواع طیفی حروف الفبا داده شد، به شرح زیر: O: ستاره های بسیار داغ، سبز-سفید یا آبی-سفید
[ترجمه ترگمان]انواع طیفی حروف الفبا را به صورت زیر مشخص می کنند: O: ستاره های بسیار داغ، سفید متمایل به سبز یا سفید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خیالی (صفت)
valetudinarian, air-built, imaginary, fanciful, fictitious, fancied, fantastic, unrealistic, chimerical, unreal, dreamy, visionary, thoughtful, pensive, hypochondriac, spleeny, insubstantial, contemplative, meditative, romantic, cloud-built, fantastical, spectral, ideational

روح مانند (صفت)
ghostlike, spectral

روحی (صفت)
intrinsic, moral, inner, mental, spiritual, numinous, spectral, psychic, supersensible, supersubstantial

طیفی (صفت)
spectral

تخصصی

[برق و الکترونیک] طیف
[ریاضیات] طیفی
[آمار] طیفی

انگلیسی به انگلیسی

• of or pertaining to a specter, ghostly; resembling a specter

پیشنهاد کاربران

طیفی spectral quality
کیفیت طیفی
موهوم، خیالی، شبح آسا، شبح گون.
شبح وار

بپرس