spew

/ˈspjuː//spjuː/

معنی: فوران کردن، قی کردن، با فشار خارج کردن، بخارج ریختن
معانی دیگر: استفراغ کردن، وامیدن، برگرداندن (بیشتر می گویند: vomit)، بیرون زدن یا دادن، برون جهیدن، برون تراویدن، تراویدن، پس دادن، جاری شدن یا بودن، فوران کردن مواد اتشفشانی

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: spews, spewing, spewed
(1) تعریف: to spurt out (food brought up from the stomach); vomit.
مترادف: disgorge, heave, vomit
مشابه: barf, regurgitate, upchuck

(2) تعریف: to eject with force, energy, or enthusiasm.
مترادف: belch, disgorge, erupt, vomit
مشابه: discharge, eject, expel, gush, issue, spout, spurt

- The volcano spews lava.
[ترجمه گوگل] آتشفشان گدازه می فرستد
[ترجمه ترگمان] آتشفشان از گدازه فوران می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- He spewed the words out.
[ترجمه گوگل] کلمات را به بیرون پرتاب کرد
[ترجمه ترگمان] کلمات را از دهانش بیرون آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل ناگذر ( intransitive verb )
(1) تعریف: to vomit.
مترادف: disgorge
مشابه: barf, regurgitate, upchuck, vomit

(2) تعریف: to be ejected or discharged with force, in abundance, or the like.
مترادف: belch, erupt, spout
مشابه: exhaust, gush, spurt, vomit

- Words spewed out of her.
[ترجمه گوگل] کلمات از او بیرون زدند
[ترجمه ترگمان] کلمات از دهان او بیرون می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
• : تعریف: that which is vomited; vomit.
مترادف: vomit
مشابه: barf, discharge, exhaust, gush, spurt

جمله های نمونه

1. The drains spew millions of gallons of raw sewage into the river.
[ترجمه 🐾 مهدی صباغ] فاضلاب، میلیون ها گالن آب تصفیه نشده را به رودخانه میریزند.
|
[ترجمه گوگل]زهکش ها میلیون ها گالن فاضلاب خام را به رودخانه پرتاب می کند
[ترجمه ترگمان]فاضل آب، میلیون ها گالن آب خام را درون رودخانه می ریخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He makes me want to spew.
[ترجمه گوگل]او مرا وادار می کند که منفجر کنم
[ترجمه ترگمان] اون مجبورم کرد که دلم میخواد بزنم بیرون
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Groups like these use the Internet to spew racial hatred.
[ترجمه گوگل]گروه هایی مانند این ها از اینترنت برای ایجاد نفرت نژادی استفاده می کنند
[ترجمه ترگمان]گروه هایی مثل این از اینترنت برای گسترش نفرت نژادی استفاده می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He carries on with his illogical druggy spew, obviously telling a tragic story by the look on his face.
[ترجمه گوگل]او به پرتاب مواد مخدر غیرمنطقی خود ادامه می دهد و واضح است که داستان غم انگیزی را با نگاه روی صورتش بازگو می کند
[ترجمه ترگمان]او ادامه می دهد: به نظر میاد این داستان غیر منطقی و غیر منطقی به نظر می رسه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. You feel you have to cough, and you spew the liquid all over the counter and sink.
[ترجمه گوگل]احساس می‌کنید باید سرفه کنید و مایع را به سرتاسر پیشخوان می‌پاشید و غرق می‌شوید
[ترجمه ترگمان]احساس می کنی باید سرفه کنی و مایع را روی پیشخوان فرو کنی و غرق بشوی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. After the reports some political worthies spew out the same old phrases they parroted last time the natives grew restless somewhere.
[ترجمه گوگل]پس از گزارش‌ها، برخی از افراد شایسته سیاسی همان عبارات قدیمی را که دفعه قبل بومیان در جایی بی‌قرار شده بودند طوطی وار بیان کردند
[ترجمه ترگمان]بعد از گزارشی که چند نفر از افراد مورد علاقه مردم بودند، آخرین باری که بومی در جایی بی قراری می کردند، از همان جملات قدیمی به گوش می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A shameful spew and tears in his eyes at that, the ultimate indignity.
[ترجمه گوگل]در این مورد، هجوم شرم آور و اشک در چشمان او، نهایت هتک حرمت
[ترجمه ترگمان]چیزی شرم اور و شرم آور که در چشمانش حلقه زده بود، مایه شرمساری بزرگی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. We watch them chew and spill a bitter spew of chlorophyll.
[ترجمه گوگل]ما آنها را تماشا می کنیم که می جوند و یک فواره تلخ کلروفیل می ریزند
[ترجمه ترگمان]ما به آن ها نگاه می کنیم که بجود و یک نوع تهوع تلخ رخ می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Is it about to rupture and spew forth a real-live Alien in a fountain of blood and shit!?
[ترجمه گوگل]آیا قرار است پاره شود و یک بیگانه واقعی را در چشمه ای از خون و گند به بیرون پرتاب کند!؟
[ترجمه ترگمان]آیا این در مورد قطع رابطه است و مانند یک انسان زنده در فواره ای از خون و کثافت بیرون می زند! چی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Groups like these use the Internet to spew racial and religious hatred.
[ترجمه گوگل]گروه هایی مانند این ها از اینترنت برای پراکنده کردن نفرت نژادی و مذهبی استفاده می کنند
[ترجمه ترگمان]گروه هایی مانند این از اینترنت برای گسترش نفرت نژادی و مذهبی استفاده می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Motor vehicles spew over a ton of lead into the atmosphere of Bangkok every day.
[ترجمه گوگل]وسایل نقلیه موتوری هر روز بیش از یک تن سرب به جو بانکوک می ریزند
[ترجمه ترگمان]وسایل نقلیه موتوری در هر روز بیش از یک تن سرب در جو بانگوک قرار دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. They also spew toxic chemicals such as benzene and dioxin into the atmosphere.
[ترجمه گوگل]آنها همچنین مواد شیمیایی سمی مانند بنزن و دیوکسین را به جو پرتاب می کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها همچنین مواد شیمیایی سمی مثل بنزن و دی اکسین در اتمسفر را spew
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Printing presses were ready to spew out the 000-page prospectus.
[ترجمه گوگل]چاپخانه ها آماده انتشار دفترچه 000 صفحه ای بودند
[ترجمه ترگمان]presses چاپ آماده بود تا the page را بیرون بریزد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Or listening to your two-year-old daughter spew out sentence after sentence, new vocabulary at all, after only saying a few words for her first 18 months.
[ترجمه گوگل]یا گوش دادن به سخنان دختر دو ساله‌تان که در 18 ماه اول فقط چند کلمه را بیان می‌کند، جمله به جمله، واژگان جدید، کلاً واژگان جدید بیرون می‌زند
[ترجمه ترگمان]یا گوش دادن به دختر دو ساله ام، بعد از جمله، واژگان جدید در کل، بعد از تنها گفتن چند کلمه برای ۱۸ ماه اول او
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

فوران کردن (فعل)
spout, bubble, erupt, effuse, irrupt, spew

قی کردن (فعل)
regurgitate, eructate, spew, cat, vomit, retch, throw up

با فشار خارج کردن (فعل)
spew

بخارج ریختن (فعل)
spew

انگلیسی به انگلیسی

• vomit; something that is spewed or ejected
vomit, cast out the contents of the stomach through the mouth; expel, eject forcefully; gush out
when things spew from a place or if they are spewed from it, they come out in large quantities; a literary use.
if someone spews or spews up, they vomit; an informal use.

پیشنهاد کاربران

Spew : coming out in large amounts
بیرون آمدن در مقادیر زیاد
فوران آتشفشان - استفراغ کردن - حرفهای بی ارزش و زیاد گفتن
The term "spew" can be used metaphorically to describe the rapid and uncontrolled release of words or emotions.
می توان به صورت استعاری برای توصیف بیان سریع و کنترل نشده کلمات یا احساسات استفاده شود.
...
[مشاهده متن کامل]

Trump spews hate — hate of immigrants and of Democrats. He demonizes his critics. He incites riots and insurrection.
- The online comments section was spewing hate and vitriol, with little regard for the intended subject matter.
- The politician's speech was spewing promises and grandiose claims, with little substance or follow - through.
- The company's PR team was spewing carefully crafted messaging to try and minimize the fallout from the scandal.
- The artist's new album was spewing creativity and experimentation, delighting fans who were eager for something fresh and unexpected.
- The columnist was spewing opinions and hot takes, often with little research or nuance, to rile up readers and generate clicks.

پخش کردن یا انتشار موضوعی در سطح گسترده
مثلا spew lies یعنی گفتن دروغ های زیاد در سطح گسترده
بیرون زدن، مثلاً بیرون زدن فاضلاب
البته معانی دیگری هم که دوستان در بالا اشاره کرده اند نیز صحیح است.
( چیزهای بد/منفی/مزخرف را ) سریع گفتن, تفت دادن, از دهان بیرون ریختن
longman : to say a lot of bad or negative things very quickly
• Groups like these use the Internet to spew racial hatred.
روان شدن یا جاری شدن در میزان زیاد
پرتاب شدن و یا فوران کردن و یا خارج شدن در میزان زیاد

بپرس