split off


جدا کردن، از هم پاشاندن، بخش کردن

جمله های نمونه

1. This part of the business has now been split off from the main company.
[ترجمه گوگل]این بخش از تجارت اکنون از شرکت اصلی جدا شده است
[ترجمه ترگمان]این بخش از کسب وکار اکنون از شرکت اصلی جدا شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Pieces of stone can be split off by forcing wedges between the layers.
[ترجمه گوگل]تکه های سنگ را می توان با فشار دادن گوه ها بین لایه ها جدا کرد
[ترجمه ترگمان]قطعات سنگی را می توان با هل دادن wedges بین لایه ها جدا کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Somehow, Quentin split off from his comrades.
[ترجمه گوگل]به نحوی، کوئنتین از رفقای خود جدا شد
[ترجمه ترگمان]یه جورایی، کوئنتین از دوستاش جدا شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. They silently split off the ball.
[ترجمه گوگل]آنها در سکوت توپ را جدا کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها آهسته توپ را از هم جدا کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A huge lump of rock had split off from the cliff face.
[ترجمه گوگل]یک توده سنگ بزرگ از روی صخره جدا شده بود
[ترجمه ترگمان]یک تکه سنگ بزرگ از روی صخره جدا شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. We split off into three groups now and Betsy Bass Shands became our guide.
[ترجمه گوگل]ما اکنون به سه گروه تقسیم شدیم و بتسی باس شاندز راهنمای ما شد
[ترجمه ترگمان]حالا به سه گروه تقسیم شدیم و \"سی بت باس\" راهنمای ما شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. After syndication, these warrants can be split off from the bond and traded separately.
[ترجمه گوگل]پس از سندیکاسیون، این ضمانت نامه ها را می توان از اوراق قرضه جدا کرد و به طور جداگانه معامله کرد
[ترجمه ترگمان]بعد از اینکه این کار را انجام داد، این احکام را می توان به طور جداگانه از اوراق قرضه جدا کرد و به طور جداگانه معامله کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It was founded after the Price family split off from the merged company.
[ترجمه گوگل]این شرکت پس از جدا شدن خانواده پرایس از شرکت ادغام شده تأسیس شد
[ترجمه ترگمان]بعد از جدا شدن خانواده Price از شرکت ادغام شده تاسیس شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Either modern Bactrians split off from these camels, he says, or they are entirely separate.
[ترجمه گوگل]او می‌گوید یا باختری‌های امروزی از این شترها جدا شده‌اند یا کاملاً جدا هستند
[ترجمه ترگمان]او می گوید: یا Bactrians جدید از این شترها جدا شده، یا کاملا از هم جدا شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. In the breeding season pairs split off from the social group and make a rough platform nest for two white eggs.
[ترجمه گوگل]در فصل تولید مثل جفت‌ها از گروه اجتماعی جدا می‌شوند و لانه‌ای خشن برای دو تخم سفید می‌سازند
[ترجمه ترگمان]در فصل زاد و ولد جفت جدا شده از گروه اجتماعی جدا می شوند و یک لانه درست برای دو تخم مرغ سفید می سازند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Lithuanian Communists voted to split off from the national party.
[ترجمه گوگل]کمونیست های لیتوانی به جدایی از حزب ملی رای دادند
[ترجمه ترگمان]کمونیست ها لیتوانی رای دادند که از حزب ملی جدا شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Two split off and went in a southerly direction.
[ترجمه گوگل]دو نفر از هم جدا شدند و به سمت جنوب رفتند
[ترجمه ترگمان]دو قسمت تقسیم شد و در جهت جنوب حرکت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Military sources said the unarmed plane split off from another MiG during a training flight east of the Golan Heights.
[ترجمه گوگل]منابع نظامی گفتند این هواپیمای غیرمسلح در جریان یک پرواز آموزشی در شرق بلندی های جولان از یک میگ دیگر جدا شد
[ترجمه ترگمان]منابع نظامی اعلام کردند که این هواپیما غیرمسلح در طی یک پرواز آموزشی در شرق بلندی های جولان از یک MiG دیگر جدا شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The branch split off from the trunk.
[ترجمه گوگل]شاخه از تنه جدا شد
[ترجمه ترگمان]شاخه از صندوق جدا شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Huawei's plan comes as competitors have sought to split off such operations.
[ترجمه گوگل]طرح هواوی در حالی صورت می‌گیرد که رقبا به دنبال جدایی از چنین عملیاتی بوده‌اند
[ترجمه ترگمان]برنامه Huawei زمانی صورت می گیرد که رقبا به دنبال جدا شدن از این عملیات ها هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• divide; be divided

پیشنهاد کاربران

بپرس