sportscaster

/ˈspɔːrtˌskæstər//ˈspɔːtˌskæstə/

sportscast برنامه های ورزشی رادیو وتلویزیون، گوینده برنامه ورزشی

جمله های نمونه

1. We wanted an experienced sportscaster, and Waggoner fit the bill.
[ترجمه گوگل]ما یک گوینده ورزشی با تجربه می‌خواستیم و واگنر با این شرایط مطابقت داشت
[ترجمه ترگمان]ما یک sportscaster باتجربه می خواستیم، و Waggoner با این لایحه جور در آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Theoretically, sportscasters are supposed to be reporters, not fans.
[ترجمه گوگل]از نظر تئوری، گویندگان ورزشی قرار است خبرنگار باشند، نه هوادار
[ترجمه ترگمان]از لحاظ تئوری، sportscasters قرار است گزارشگر باشند، نه طرفداران
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Malcolm has his sights set on becoming a sportscaster.
[ترجمه گوگل]مالکوم به دنبال تبدیل شدن به یک گوینده ورزشی است
[ترجمه ترگمان]Malcolm sights دارد که به یک sportscaster تبدیل شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. This is a once-in-a-lifetime experience for a sportscaster.
[ترجمه گوگل]این یک تجربه یک بار در زندگی برای یک گوینده ورزشی است
[ترجمه ترگمان]این یک تجربه یکبار در طول عمر برای یک sportscaster است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A big reason is that many sportscasters are ex-athletes and few of the rest follow racing.
[ترجمه گوگل]یک دلیل بزرگ این است که بسیاری از گویندگان ورزشی ورزشکاران سابق هستند و تعداد کمی از بقیه مسابقات را دنبال می کنند
[ترجمه ترگمان]دلیل اصلی این است که بسیاری از sportscasters ورزش کاران سابق هستند و تعداد کمی از آن ها از مسابقه پیروی می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Chuck would've made a lousy sportscaster ('two-three the count'?) but that just adds to the excitement.
[ترجمه گوگل]چاک می‌توانست یک گوینده ورزشی بد خلق کند («شمارش دو تا سه»؟) اما این فقط به هیجان می‌افزاید
[ترجمه ترگمان]چاک (Chuck)یک sportscaster lousy (دو - سه)درست می کرد؟) اما این فقط به هیجان می افزاید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. In an interview with a CCTV sportscaster last month, Yao said: "I don't know if I would join some champion team in the future. I don't even know if I can play again. "
[ترجمه گوگل]یائو در مصاحبه ای با یک مجری ورزشی دوربین مداربسته در ماه گذشته گفت: "نمی دانم که آیا در آینده به تیم قهرمانی خواهم پیوست یا نه حتی نمی دانم می توانم دوباره بازی کنم "
[ترجمه ترگمان]یائو در مصاحبه ای با یک دوربین مدار بسته در ماه گذشته گفت: \" نمی دانم آیا در آینده به یک تیم قهرمان خواهم پیوست یا نه حتی نمی دانم آیا می توانم دوباره بازی کنم \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Lifeguard, sportscaster, movie star, governor, president — there wasn't much Ronald Reagan didn't do in life.
[ترجمه گوگل]نجات غریق، گوینده ورزش، ستاره سینما، فرماندار، رئیس جمهور - کار زیادی وجود نداشت که رونالد ریگان در زندگی انجام نداد
[ترجمه ترگمان]Lifeguard، sportscaster، ستاره سینما، فرماندار، رئیس جمهور - در زندگی رونالد ریگان هیچ کاری انجام نداد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. In an interview with a CCTV sportscaster last month, Yao said: "I don't know if I would join some champion team in the future.
[ترجمه گوگل]یائو در مصاحبه ای با یک مجری ورزشی دوربین مداربسته ماه گذشته گفت: "نمی دانم که آیا در آینده به تیم قهرمانی خواهم پیوست یا خیر
[ترجمه ترگمان]یائو در مصاحبه ای با یک دوربین مدار بسته در ماه گذشته گفت: \" نمی دانم آیا در آینده به یک تیم قهرمان خواهم پیوست یا نه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. If you strolled there some evening this week, you saw several sportscasters doing live reports.
[ترجمه گوگل]اگر عصر این هفته در آنجا قدم زدید، چندین گوینده ورزشی را دیدید که در حال انجام گزارش های زنده هستند
[ترجمه ترگمان]اگر شما در این هفته به آنجا قدم می زدید، شما چند نفر را دیدید که گزارش های زنده را انجام می دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Zurich Robinson, a black pro football quarterback accused of sexually assaulting a female sportscaster.
[ترجمه گوگل]زوریخ رابینسون، یک بازیکن حرفه ای فوتبال سیاهپوست که متهم به تجاوز جنسی به یک مجری ورزشی زن است
[ترجمه ترگمان]زوریخ، بازیکن فوتبال حرفه ای فوتبال است که متهم به حمله جنسی به یک زن sportscaster زن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. While the 2008 Olympic Games is coming, more TV sports programs, more people pay close attention to. Training of the TV sportscaster is becoming the focus of social.
[ترجمه گوگل]در حالی که بازی های المپیک 2008 در راه است، برنامه های ورزشی تلویزیونی بیشتر، مردم بیشتری به آن توجه می کنند آموزش گوینده ورزشی تلویزیون در حال تبدیل شدن به کانون توجه اجتماعی است
[ترجمه ترگمان]در حالی که بازی های المپیک ۲۰۰۸ در حال انجام است، برنامه های ورزشی بیشتری برگزار می شود، افراد بیشتری توجه خود را به آن معطوف می کنند آموزش تلویزیون TV در حال تبدیل شدن به کانون توجه اجتماعی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Nancy: Jerry really lucked out! He found himself a cushy job as a sportscaster.
[ترجمه گوگل]نانسی: جری واقعا خوش شانس بود! او به عنوان یک گوینده ورزشی شغل مناسبی پیدا کرد
[ترجمه ترگمان]! جری \"خیلی خوش شانس بود\" اون خودش رو یه کار راحت مثل گزارشگر ورزشی پیدا کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He writes social messages, such as commentaries on ice-hockey matches (he was a sportscaster before he became a politician).
[ترجمه گوگل]او پیام های اجتماعی می نویسد، مانند تفسیر مسابقات هاکی روی یخ (او قبل از اینکه سیاستمدار شود یک گوینده ورزش بود)
[ترجمه ترگمان]او پیام های اجتماعی مانند تفسیرهای روی مسابقات هاکی روی یخ را می نویسد (او قبل از اینکه سیاست مدار شود یک sportscaster بود)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• sports broadcaster, sports reporter
a sportscaster is a person who broadcasts a sports commentary or sports news; used in american english.

پیشنهاد کاربران

گزارشگر ورزشی
Sb who appears on television or radio to giving information about news or sporting events

بپرس