sprinter

/ˈsprɪntər//ˈsprɪntə/

معنی: قهرمان دو سرعت
معانی دیگر: قهرمان دوسرعت

جمله های نمونه

1. Any half-decent sprinter can run 100m in 1seconds.
[ترجمه گوگل]هر دونده نیمه آبرومند می تواند 100 متر را در 1 ثانیه بدود
[ترجمه ترگمان]هر دوی سرعت متوسطی می تواند ۱۰۰ متر در ۱ ثانیه بدود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Five years later and she's now a world-class sprinter.
[ترجمه گوگل]پنج سال بعد و او اکنون یک دونده در سطح جهانی است
[ترجمه ترگمان]پنج سال بعد، حالا او یک دونده دو سرعت در کلاس جهانی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Or was he a world champion sprinter, as well as a pocket Hercules?
[ترجمه گوگل]یا او قهرمان دو سرعت جهان و همچنین هرکول جیبی بود؟
[ترجمه ترگمان]یا شاید او قهرمان جهانی باشد که هرکول در جیب دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. There was Dave Snyder, a sprinter and halfback of true quality.
[ترجمه گوگل]دیو اسنایدر، دونده سرعت و هافبک با کیفیت واقعی، حضور داشت
[ترجمه ترگمان]در آنجا دیو Snyder، یک دونده دو سرعت و halfback با کیفیت حقیقی وجود داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Lewis is widely regarded as the greatest anchor-leg sprinter ever, having anchored six world-record 400-meter relay teams.
[ترجمه گوگل]لوئیس به طور گسترده ای به عنوان بزرگترین دونده لنگر-پا تا به حال شناخته می شود و شش تیم رله 400 متری رکورد جهانی را لنگر انداخت
[ترجمه ترگمان]لوییس به طور گسترده به عنوان بزرگ ترین دونده دو سرعت ثابت شناخته می شود و دارای شش تیم امدادی با رکورد جهانی ۴۰۰ متر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He was also the first sprinter in Britain to use starting blocks.
[ترجمه گوگل]او همچنین اولین دونده سرعت در بریتانیا بود که از استارت بلوک استفاده کرد
[ترجمه ترگمان]او همچنین اولین دونده دوی سرعت در بریتانیا بود که از بلوک های شروع استفاده می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. You are pitting the stamina of a sprinter against the rigours of a cross-country race.
[ترجمه گوگل]شما استقامت یک دونده سرعت را در برابر سختی‌های یک مسابقه کانتری قرار می‌دهید
[ترجمه ترگمان]شما بنیه قوی یک دونده دوی سرعت را در برابر the یک مسابقه دو کشور قرار داده اید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Sprinter Phil Brown began athletics at the instigation of two PE teachers.
[ترجمه گوگل]دوومیدانی فیل براون دو و میدانی را با تحریک دو معلم ورزش آغاز کرد
[ترجمه ترگمان]فیل براون به تحریک دو معلم PE شروع به ورزش کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Stanozolol is the substance which cost sprinter Ben Johnson his 1988 Olympic gold medal.
[ترجمه گوگل]استانوزولول ماده‌ای است که به قیمت مدال طلای المپیک 1988 دونده بن جانسون تمام شد
[ترجمه ترگمان]Stanozolol ماده ای است که به قیمت مدال طلای المپیک ۱۹۸۸ به نام بن جانسون برنده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He is more a sprinter than a swimmer.
[ترجمه ستاره تهرانی] او بیشتر از اینکه یک شناگر باشد، دونده است. . .
|
[ترجمه ساناز] او بیشتر یک دونده است تا شناگر
|
[ترجمه گوگل]او بیشتر یک دونده سرعت است تا یک شناگر
[ترجمه ترگمان]او از یک شناگر بیشتر از یک شناگر استفاده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He was elegant in his running, like a sprinter.
[ترجمه گوگل]او در دویدن ظریف بود، مانند یک دونده سرعت
[ترجمه ترگمان]مثل a که در حال دویدن باشد، شیک و آراسته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The sprinter has broken the world record.
[ترجمه گوگل]این دونده رکورد جهانی را شکست
[ترجمه ترگمان]دونده دوی سرعت رکورد جهانی را شکسته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The young sprinter is supposed to win the golden medal.
[ترجمه گوگل]دوومیدانی جوان قرار است مدال طلا را کسب کند
[ترجمه ترگمان]دونده دوی سرعت، برنده مدال طلا می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. John: I like this one. The Toyota Sprinter.
[ترجمه گوگل]جان: من این یکی را دوست دارم تویوتا اسپرینتر
[ترجمه ترگمان]جان: من این یکی را دوست دارم تویوتا sprinter
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

قهرمان دو سرعت (اسم)
sprinter

انگلیسی به انگلیسی

• athlete who specializes in sprints, athlete who competes in short fast races (sports)
a sprinter is a person who takes part in short, fast races.

پیشنهاد کاربران

sprinter ( ورزش )
واژه مصوب: سرعت ران
تعریف: دوچرخه سواری که در دویست متر سرعت تبحر دارد
دونده دو سرعت

بپرس