sputter

/ˈspətər//ˈspʌtə/

معنی: سخن بی ربط، عطسه، سخن بیهوده، بیرون انداختن، با خشم ادا کردن، با خشم سخن گفتن، تف پراندن، تند و مغشوش سخن گفتن
معانی دیگر: (مثلا هنگام حرف زدن با هیجان) تف پراندن، ذرات خوراک از دهان پراندن، با هیجان گفتن، جویده جویده حرف زدن، با شتاب ادا کردن، پت پت کردن، ترق تروق کردن، لک لک کنان حرکت کردن، لک لک کردن

بررسی کلمه

فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: sputters, sputtering, sputtered
(1) تعریف: to speak or exclaim rapidly and explosively, often emitting saliva or bits of food, as in anger or confusion.

(2) تعریف: to make a rapid series of exploding or popping noises, as a faulty engine.
فعل گذرا ( transitive verb )
• : تعریف: to utter or exclaim (something) rapidly and explosively, as in anger or confusion.
مشابه: gabble

- She sputtered a hasty apology.
[ترجمه سعید پارساپور ] او با دست پاچگی و تته پته عذر خواهی نمود
|
[ترجمه گوگل] او یک عذرخواهی عجولانه کرد
[ترجمه ترگمان] او یک عذرخواهی شتا بزده به زبان آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
مشتقات: sputteringly (adv.)
• : تعریف: the act or sound of sputtering.

جمله های نمونه

1. Such a situation will sputter on for a month or so.
[ترجمه گوگل]چنین وضعیتی تا یک ماه یا بیشتر ادامه خواهد داشت
[ترجمه ترگمان]چنین وضعیتی یک ماه یا بیشتر ادامه خواهد داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Don't sputter when you speak.
[ترجمه گوگل]وقتی صحبت می‌کنید لپ نزنید
[ترجمه ترگمان]وقتی حرف می زنی اخم نکن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The spill in my hand was beginning to sputter, but-I noticed that the cloverleaf aperture was now glowing pinkly.
[ترجمه گوگل]ریزش در دستم داشت شروع به پاشیدن می کرد، اما متوجه شدم که روزنه برگ شبدر اکنون صورتی می درخشد
[ترجمه ترگمان]مایع درون دستم شروع به حرف زدن کرد، اما - متوجه شدم که دیافراگم cloverleaf اکنون در حال درخشیدن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. When the boss comes along, you sputter and flutter into activity, then ease up once he leaves.
[ترجمه گوگل]وقتی رئیس از راه می‌رسد، شما با بال زدن و بال زدن وارد فعالیت می‌شوید، سپس به محض اینکه او رفت، آرام می‌شوید
[ترجمه ترگمان]وقتی که رئیس به راه می افتد، شما به فعالیت خود ادامه می دهید و به فعالیت خود ادامه می دهید، سپس زمانی که برگ ها را ترک می کند، آرام می شوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The country's transition to democracy continues to sputter along.
[ترجمه گوگل]روند گذار کشور به دموکراسی همچنان ادامه دارد
[ترجمه ترگمان]گذار کشور به دموکراسی همچنان ادامه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. You sputter in greed and in arrogance.
[ترجمه گوگل]از روی حرص و طمع و تکبر می پاشید
[ترجمه ترگمان]تو با حرص و خودبینی حرف می زنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The new concept of the vacuum pipe sputter self-coating is introduced first, and special cathode target structure is introduced to get favorable coating.
[ترجمه گوگل]مفهوم جدید خودپوشش پاشش لوله خلاء ابتدا معرفی می شود و ساختار هدف کاتدی ویژه برای به دست آوردن پوشش مطلوب معرفی می شود
[ترجمه ترگمان]مفهوم جدید لوله خلا با استفاده از پوشش خود ابتدا معرفی می شود و ساختار مورد نظر کاتدی مورد استفاده قرار می گیرد تا روکش مطلوب بدست آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The engine sputter feebly for a while and then stop.
[ترجمه گوگل]موتور برای مدتی ضعیف پاشیده و سپس متوقف می شود
[ترجمه ترگمان]موتور برای مدتی خاموش می شود و بعد متوقف می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Compared with sputter crater depth results measured with surface profilometer, the converted depth results obtained by GD-OES were accurate and credible.
[ترجمه گوگل]در مقایسه با نتایج عمق دهانه کندوپاش اندازه گیری شده با پروفیلومتر سطح، نتایج عمق تبدیل شده به دست آمده توسط GD-OES دقیق و معتبر بود
[ترجمه ترگمان]در مقایسه با نتایج عمق دهانه برخوردی با profilometer سطحی، نتایج عمق تبدیل شده توسط GD - OES دقیق و معتبر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The little wax fires sputter in the carpet.
[ترجمه گوگل]موم کوچک در فرش پاشیده می شود
[ترجمه ترگمان]The کوچک روی فرش تف می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Argon ion sputter rates of SiO _ 2 standards were determined by PHI 600 Scanning Auger Microprobe ( PERKIN - ELMER ).
[ترجمه گوگل]نرخ کندوپاش یون آرگون استانداردهای SiO_2 توسط میکروپروب اسکنینگ اوگر PHI 600 (PERKIN - ELMER) تعیین شد
[ترجمه ترگمان]نرخ Argon یون sputter - ۲ استانداردهای SiO - ۲ توسط PHI ۶۰۰ (Auger - ELMER)تعیین شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The solar wind protons must sputter away the surface atoms of the dust.
[ترجمه گوگل]پروتون های باد خورشیدی باید اتم های سطحی غبار را دور بزنند
[ترجمه ترگمان]پروتون های باد خورشیدی باید اتم های سطح گرد و غبار را خنثی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He began to sputter his reply.
[ترجمه گوگل]شروع کرد به پاشیدن جوابش
[ترجمه ترگمان]شروع به سخن گفتن کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Sputter targets and evaporation materials available upon request.
[ترجمه گوگل]اهداف پراکنده و مواد تبخیر در صورت درخواست موجود است
[ترجمه ترگمان]اهداف Sputter و مواد تبخیر در دسترس درخواست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سخن بی ربط (اسم)
gobbledygook, sputter, ramble

عطسه (اسم)
sputter, sniffle, sneeze, hiccup, sneezing, sternutation

سخن بیهوده (اسم)
babble, sputter

بیرون انداختن (فعل)
sputter, eject, bounce, throw out, expel, excrete, extrude

با خشم ادا کردن (فعل)
sputter

با خشم سخن گفتن (فعل)
sputter

تف پراندن (فعل)
sputter

تند و مغشوش سخن گفتن (فعل)
sputter

انگلیسی به انگلیسی

• act of ejecting bits of food or water from the mouth accompanied by explosive sounds; confused and incoherent speech
eject bits of food or water from the mouth while making explosive sounds; make popping or exploding sounds
if something sputters, it makes soft hissing and popping sounds.

پیشنهاد کاربران

تند ومغشوش سخن گفتن، باخشم سخن گفتن، تف پراندن، باخشم اداکردن، بیرون انداختن
با خشم و با تف از دهان پراندن سخن گفتن
انفجاری سخن راندن
علاوه بر معانی پیشنهادی توسط دوستان، یک معنی در دیکشنری زیر در ساختار دستوری فعل داده شده است که جهت ترجمه ی متون مختلف پیشنهاد می شود:
( With adverbial ) proceed or develop in a spasmodic and feeble way. ( New Oxford American Dictionary )
...
[مشاهده متن کامل]

( غالباً همراه با قید یا عبارت قیدی است ) : پیش رفتن یا توسعه یافتن به شکل ضعیف و مقطعی ( هر از گاهی )
Example 1: 👇
Strikes in the public services sputtered on.
اعتصابات در خدمات عمومی ضعیف و مقطعی بود.
Example 2: 👇
While Linda Seton has social and economic advantages far beyond those, for example, of Lily Bart in Wharton’s 1905 novel The House of Mirth, one can only hope that her dash to freedom is more successful than Lily’s sputtering attempts.
* Shadowed Cocktails: The Plays of Philip Barry from Paris Bound to the Philadelphia Story - written by Donald R. Anderson.
در حالی که لیندا ستون دارای مزایای اجتماعی و اقتصادی بسیار فراتر از مزایایی است که به عنوان مثال، لیلی بارت، در رمان وارتون خانه میرت ( چاپ 1905 ) دارد، تنها می توان امیدوار بود که حرکت او به سوی آزادی موفق تر از تلاش های ضعیف و مقطعیِ لیلی باشد.
* متن انتخابی: از کتاب دانالد اندرسون

sputter
در جریان بودن
پت پت کردن - لک لک کنان حرکت کردن - لک لک کردن -
افتان و خیزان ادامه داشتن/دادن
Manufacturing is sputtering in the world's latest economies
CNN. com@
به سختی حرف زدن، ( به دلایلِ عصبی بودن یا غمگین بودن یا هیجان زده بودن، یا شوکه شدن )
if an engine, a lamp or a fire sputters, it makes a series of short explosive sounds ( ibid )
پرت پرت کردن ( موتور و آتش و . . . )
در تئوری ساخت ادوات نیمه هادی: کند و پاش
افشاندن

بپرس