staffing


معنی: پوشال

جمله های نمونه

1. Staffing is still a relatively unimportant issue compared to the other problems that we're encountering.
[ترجمه alna] کارگزینی ( امور کاکنان ) نسبت به مشکلات دیگری که با آن ها روبرو هستیم، اهمیت چندانی ندارد
|
[ترجمه farhad] تامین نیروی انسانی نسبت به مشکلاتی که با آن ها رو یه رو هستیم اهمیتی چندانی ندارد
|
[ترجمه گوگل]در مقایسه با سایر مشکلاتی که ما با آن مواجه هستیم، کارمندی هنوز یک مسئله نسبتاً بی اهمیت است
[ترجمه ترگمان]پرسنل در مقایسه با مشکلات دیگری که با آن ها مواجه هستیم هنوز یک مساله نسبتا بی اهمیت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Remember to factor in staffing costs when you are planning the project.
[ترجمه گوگل]به یاد داشته باشید که هنگام برنامه ریزی پروژه، هزینه های پرسنل را در نظر بگیرید
[ترجمه ترگمان]به یاد داشته باشید زمانی که در حال برنامه ریزی این پروژه هستید، به هزینه های پرسنلی اشاره کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Staffing levels had already been cut to the bone .
[ترجمه Eslamian] تعداد کارکنان قبلا به حداقل میزان خود رسیده بود
|
[ترجمه گوگل]سطح کارکنان قبلاً تا حد استخوان کاهش یافته بود
[ترجمه ترگمان]کارکنان تا به حال به استخوان آسیب رسانده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Staffing levels in prisons are too low.
[ترجمه گوگل]سطح کارکنان در زندان ها بسیار پایین است
[ترجمه ترگمان]میزان کارکنان در زندان ها خیلی پایین است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. F. E. resourcing and staffing are more generous than for institutions under Schools' Regulations.
[ترجمه گوگل]F E منابع و کارکنان سخاوتمندانه تر از مؤسسات تحت مقررات مدارس هستند
[ترجمه ترگمان]F ه resourcing و پرسنل نیروی انسانی نسبت به موسسات تحت مقررات مدارس generous هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It may also be asked to consider general staffing matters.
[ترجمه گوگل]همچنین ممکن است از آن خواسته شود که مسائل مربوط به کارکنان عمومی را در نظر بگیرد
[ترجمه ترگمان]همچنین ممکن است از آن برای در نظر گرفتن امور پرسنلی مورد استفاده قرار گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Even staffing has risen again, to 13000, mainly for safety reasons.
[ترجمه گوگل]حتی پرسنل نیز دوباره افزایش یافته است، به 13000، عمدتا به دلایل ایمنی
[ترجمه ترگمان]حتی نیروی انسانی نیز به دلایل امنیتی دوباره افزایش یافته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Staffing responsibilities, operating budgets, and graphs illustrating the back-ground rounded out the formal presentation.
[ترجمه گوگل]مسئولیت‌های کارکنان، بودجه‌های عملیاتی و نمودارهایی که پس‌زمینه را نشان می‌دهند، ارائه رسمی را کامل کردند
[ترجمه ترگمان]کارکنان کارکنان، بودجه های عملیاتی، و نمودارها که سطح پشتی را نشان می دهند، ارائه رسمی را انجام می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Rose said the staffing level proposed by the sheriff would put 64 deputies on site with only 140 inmates.
[ترجمه گوگل]رز گفت که سطح کارکنان پیشنهادی کلانتر 64 معاون را با تنها 140 زندانی در محل مستقر می کند
[ترجمه ترگمان]رز گفت که سطح پرسنلی پیشنهاد شده توسط کلانتر، ۶۴ نماینده را در سایت تنها ۱۴۰ زندانی قرار می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. At one point in 199 Employee Staffing was the largest employer in Rhode Island.
[ترجمه گوگل]در مقطعی در سال 199، کارکنان کارکنان بزرگترین کارفرما در رود آیلند بودند
[ترجمه ترگمان]در یک نقطه از ۱۹۹ پرسنل کارمند بزرگ ترین کارفرما در جزیره Rhode بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. You've no worries about equipment, administration, staffing or supplies.
[ترجمه گوگل]شما هیچ نگرانی در مورد تجهیزات، مدیریت، کارکنان یا تدارکات ندارید
[ترجمه ترگمان]شما هیچ نگرانی در مورد تجهیزات، مدیریت، نیروی کار یا منابع ندارید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Senior staffing the northern agency did attempt during the research period systematically to evaluate their officers' work from their sampling records.
[ترجمه گوگل]کارکنان ارشد آژانس شمالی در طول دوره تحقیقاتی به طور سیستماتیک تلاش کردند تا کار افسران خود را از سوابق نمونه گیری خود ارزیابی کنند
[ترجمه ترگمان]پرسنل ارشد بخش شمالی در طی دوره تحقیق به صورت سیستماتیک برای ارزیابی کار افسران خود از سوابق نمونه برداری استفاده کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. One particularly ambitious project involved setting up and staffing an advice centre within a hostel for homeless people.
[ترجمه گوگل]یکی از پروژه‌های جاه‌طلبانه شامل راه‌اندازی و استخدام یک مرکز مشاوره در یک خوابگاه برای افراد بی‌خانمان بود
[ترجمه ترگمان]یک پروژه به ویژه بلند پروازانه ای که در راه اندازی و تامین پرسنل یک مرکز مشاوره در یک شبانه روزی برای افراد بی خانمان وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. But he criticises staffing levels in the prison's acute psychiatric unit.
[ترجمه گوگل]اما او از سطح کارکنان بخش روانپزشکی حاد زندان انتقاد می کند
[ترجمه ترگمان]اما او پرسنل نیروی کار را در بخش روان پزشکی حاد زندان مورد انتقاد قرار می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پوشال (اسم)
chaff, straw, dunnage, staffing, sawdust, stubble, halm, haulm

تخصصی

[کامپیوتر] قابل دسترسی ساختن افراد برای سازمانها .
[ریاضیات] به کار گماردن، به کار گماری، استخدام، ستاد سازی، کارگزینی

انگلیسی به انگلیسی

• number of employees working in a place or in an organization; act of providing with employees
staffing refers to the number of workers employed to work somewhere.

پیشنهاد کاربران

فرآیند استخدام پرسنل
کارمندیابی
استخدام ، جذب نیرو
نیروی انسانی
کارگزینی
Staff به معنی کارمند یا کارمند گرفتن است و هنگامی که ing به آن اضافه شود به معنی کار گزینی می باشد

بپرس