stage left

/ˌsteɪdʒ ˈleft//ˌsteɪdʒ ˈleft/

(تئاتر) طرف راست یا چپ صحنه

جمله های نمونه

1. He entered stage left.
[ترجمه گوگل]او وارد مرحله چپ شد
[ترجمه ترگمان]وارد صحنه شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Enter Bringhurst, stage left, with a startling proposition.
[ترجمه گوگل]وارد Bringhurst شوید، مرحله سمت چپ، با یک پیشنهاد شگفت انگیز
[ترجمه ترگمان]Bringhurst را وارد کنید، مرحله به جا مانده، با یک پیشنهاد تکان دهنده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Hamlet goes off stage left.
[ترجمه گوگل]هملت به سمت چپ از صحنه خارج می شود
[ترجمه ترگمان]هملت به چپ می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Enter, stage left, Time Warner.
[ترجمه گوگل]وارد شوید، مرحله سمت چپ، تایم وارنر
[ترجمه ترگمان]وارد شو، مرحله به چپ، Time Warner
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Two armies are situated stage right and stage left with an open area separating them.
[ترجمه گوگل]دو ارتش در مرحله راست و چپ با یک منطقه باز که آنها را از هم جدا می کند قرار دارند
[ترجمه ترگمان]دو ارتش در مرحله درست و روی صحنه هستند که آن ها را از هم جدا می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A small table was set up on stage left. The fans lined up and took turns to shake Hyun-Jae's hand.
[ترجمه گوگل]میز کوچکی در سمت چپ صحنه چیده شده بود طرفداران صف کشیدند و به نوبت دست هیون جائه را دادند
[ترجمه ترگمان]میز کوچکی روی صحنه گذاشته شده بود طرفداران صف بستند و به نوبت دست به دست Jae دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. With you as narrator perhaps on a plinth to stage left or something.
[ترجمه گوگل]با شما به عنوان راوی شاید روی یک ازاره به سمت چپ صحنه یا چیز دیگری
[ترجمه ترگمان]با شما به عنوان راوی ممکن است بر روی یک پایه قرار گرفته باشد تا به سمت چپ و یا چیزی شبیه به آن باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It returned last weekend for a brief, but already extended, run at the tiny Exit Stage Left.
[ترجمه گوگل]آخر هفته گذشته برای اجرای کوتاه، اما از قبل طولانی شده، در مرحله کوچک خروجی سمت چپ بازگشت
[ترجمه ترگمان]این هفته آخر هفته گذشته برای مدت کوتاهی برگشت، اما در حال حاضر، در مرحله خروج ریزی که چپ است اجرا می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The big shot who made a great show on the world stage left but a fragile shadow to the world.
[ترجمه گوگل]بزرگ شات که نمایش بزرگی در صحنه جهانی ساخت، سایه شکننده ای را بر روی جهان گذاشت
[ترجمه ترگمان]عکس بزرگی که یک نمایش بزرگ در صحنه جهانی ایجاد کرد، اما یک سایه شکننده برای جهان باقی گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. And one day I saw a picture of these mountains in Nepal, and I said, I gotta exit stage left at this office and get out to the mountains.
[ترجمه گوگل]و یک روز عکسی از این کوه ها در نپال دیدم و گفتم، باید از استیج سمت چپ در این دفتر خارج شوم و به سمت کوه ها بروم
[ترجمه ترگمان]و یک روز من تصویری از این کوه ها را در نپال دیدم، و گفتم، من باید از صحنه خارج شوم و به کوهستان بروم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Stage designers hold that guests make a stronger impression if they enter from stage left, crossing in front of the host and shifting the audience's focus ever so briefly.
[ترجمه گوگل]طراحان صحنه معتقدند که مهمانان اگر از سمت چپ وارد صحنه شوند، از جلوی میزبان عبور کنند و تمرکز مخاطب را برای مدت کوتاهی تغییر دهند، تأثیر قوی‌تری می‌گذارند
[ترجمه ترگمان]طراحان صحنه در صورتی که از صحنه خارج شوند، احساس قوی تر می کنند، از جلوی میزبان عبور می کنند و تمرکز بینندگان را به طور خلاصه تغییر می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I walk across the middle of the floor, trying to replicate the view of the doors,and then I seat myself near the coat room, so as to enter stage left.
[ترجمه گوگل]از وسط طبقه راه می‌روم، سعی می‌کنم نمای درها را تکرار کنم، و سپس خودم را نزدیک اتاق کت می‌نشینم تا وارد مرحله سمت چپ شوم
[ترجمه ترگمان]در وسط اتاق راه می روم، سعی می کنم منظره درها را تکرار کنم، و بعد خودم را نزدیک اتاق کتش قرار می دهم تا وارد صحنه شوم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

stage left ( هنرهای نمایشی )
واژه مصوب: چپِ صحنه
تعریف: قسمتی از صحنه که در طرف چپ بازیگر قرار دارد و از دید تماشاگر طرف راست صحنه محسوب می‏شود

بپرس