stage manage

/ˈsteɪdʒˈmænədʒ//steɪdʒˈmænɪdʒ/

صحنه آرایی کردن، (از پشت صحنه) صحنه را سرپرستی کردن، اداره کردن، کارگردانی کردن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: stage-manages, stage-managing, stage-managed
(1) تعریف: to serve as stage manager for (a theatrical production).

(2) تعریف: to arrange or supervise in order to create a dramatic effect.

- She stage-manages the annual Christmas parade.
[ترجمه گوگل] او رژه سالانه کریسمس را مدیریت می کند
[ترجمه ترگمان] او نمایش کریسمس سالانه را بر عهده دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- He stage-managed the startling vote on the congressional bill.
[ترجمه گوگل] او رای خیره کننده لایحه کنگره را به صورت مرحله ای مدیریت کرد
[ترجمه ترگمان] او بر روی لایحه کنگره موفق شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل ناگذر ( intransitive verb )
• : تعریف: to serve as a stage manager.

- She stage-managed for three years.
[ترجمه گوگل] او سه سال مدیریت صحنه را بر عهده داشت
[ترجمه ترگمان] او به مدت سه سال اداره می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• if an event is stage-managed, it is carefully organized and controlled by someone, rather than happening spontaneously.

پیشنهاد کاربران

بپرس