standpat


معنی: محافظه کار، مخالف تغییر
معانی دیگر: تغییر گریز، در بازی پوکر ورق عو­ نکردن، (امریکا) 1- از تغییر عقیده یا روش خودداری کردن 2- (پوکر) روی دست خود خوابیدن (و ورق تازه نگرفتن)

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: (informal) having a tendency to resist change or alter one's course; conservative.
عبارت ( phrase )
• : تعریف: to refuse to change one's decision, policy, or opinion.
مشابه: hold out

جمله های نمونه

1. Harry's standing pat on his decision to fire Janice.
[ترجمه گوگل]هری به تصمیم خود برای اخراج جنیس دست می زند
[ترجمه ترگمان]هری که در حال ایستادن بود و تصمیم گرفته بود که جنیس را اخراج کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He'll never stand pat on the price of his house.
[ترجمه گوگل]او هرگز روی قیمت خانه اش نمی ایستد
[ترجمه ترگمان]او هرگز به قیمت خانه او دست نخواهد زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. For now, the German central bank is standing pat on interest rates.
[ترجمه گوگل]در حال حاضر، بانک مرکزی آلمان بر روی نرخ بهره ایستاده است
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر، بانک مرکزی آلمان در حال حاضر مشغول بررسی نرخ بهره است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The team can't stand pat - we needed to change our starting line-up.
[ترجمه گوگل]تیم نمی تواند بایستد - ما باید ترکیب اصلی خود را تغییر می دادیم
[ترجمه ترگمان]تیم نمی تواند بایستد - ما نیاز داریم که خط شروع خود را تغییر دهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Get Gretzky or stand pat, either Smith disrupted the team or failed to help it.
[ترجمه گوگل]گرتزکی را بگیرید یا بایستید، یا اسمیت تیم را مختل کرد یا نتوانست به آن کمک کند
[ترجمه ترگمان]وقتی اسمیت تیم را به هم زد و یا نتوانست به آن کمک کند، gretzky را متوقف کنید یا سر پا بایستید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. They have not stood pat while other teams attempted to capitalize on their setbacks.
[ترجمه گوگل]آنها در حالی که تیم های دیگر تلاش می کردند از شکست های خود استفاده کنند، نگذاشته اند
[ترجمه ترگمان]آن ها در حالی که تیم های دیگر تلاش می کردند بر روی عقب نشینی آن ها سرمایه گذاری کنند، دست به شانه هم نمی زدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. There's no denying that the Mavs could stand pat and remain elite.
[ترجمه گوگل]نمی توان انکار کرد که Mavs می توانند بایستند و نخبه باقی بمانند
[ترجمه ترگمان]شکی نیست که the می تواند بایستد و نخبگان بماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Now all the miners have to do is stand pat.
[ترجمه گوگل]اکنون تنها کاری که ماینرها باید انجام دهند این است که بایستند
[ترجمه ترگمان]حالا تنها کاری که معدنچیان باید انجام دهند این است که بایستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. If prudence is telling the central bankers to stand pat, so is their optimism.
[ترجمه گوگل]اگر احتیاط به بانک‌های مرکزی می‌گوید دست نگه دارند، خوش‌بینی آنها نیز همینطور است
[ترجمه ترگمان]اگر احتیاط به بانکداران مرکزی گفته شود که دست به دست بزنند، این خوش بینی آن ها است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He stand pat on the price of his house.
[ترجمه گوگل]روی قیمت خانه اش می ایستد
[ترجمه ترگمان]او بر روی قیمت خانه اش دست و پا می زند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. There are certain issues on which Britain would stand pat and insist on unanimity.
[ترجمه گوگل]برخی از مسائل وجود دارد که بریتانیا در مورد آن ها می ایستد و بر اتفاق آرا پافشاری می کند
[ترجمه ترگمان]مسائل خاصی وجود دارند که در آن بریتانیا حاضر است دست از دست بکشد و به اتفاق آرا اصرار کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. But America cannot stand pat.
[ترجمه گوگل]اما آمريكا نمي‌تواند سركوب شود
[ترجمه ترگمان]اما آمریکا نمی تواند سر و پا بایستد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It makes it hard for the Fed to do anything but stand pat till the economy's direction becomes clearer.
[ترجمه گوگل]این کار را برای فدرال رزرو سخت می کند که هر کاری انجام دهد جز اینکه تا زمانی که جهت اقتصاد روشن تر شود، ایستادگی کند
[ترجمه ترگمان]این کار باعث می شود که بانک مرکزی برای انجام هر کاری به سختی تلاش کند، اما صبر کند تا جهت اقتصاد روشن تر شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

محافظه کار (صفت)
stuffy, conservative, standpat, old-fashioned, old-line, stick-in-the-mud

مخالف تغییر (صفت)
standpat

انگلیسی به انگلیسی

• conservative, resisting change, desiring to preserve traditions
be steadfast in one's opinions, be resolute in one's ideas

پیشنهاد کاربران

مقاومت کردن، از تصمیم، نظر یا عقیده خود برنگشتن، روی حرف خود ایستادن، در برابر تغییر مقاومت کردن
The city is going to burn and nobody's going to
. stand pat but the crazy people

بپرس