stand to reason


منطقی بودن، با عقل جور در آمدن، عاقلانه بودن

انگلیسی به انگلیسی

• be logical, be reasonable

پیشنهاد کاربران

حل و فصل کردن مسئله، رسیدگی به موضوع، مشکل . . .
این اصطلاح تقریبا همیشه با ضمیر it آغاز میشه و پس از آن that میاد
به معنای مشخصه که - معلومه که - تابلویه که
مثال:
It stands to reason that she isn't going to pass the exam if she never studies
معلومه که اون در امتحان قبول نمیشه اینکه هیچ وقت مطالعه نکنه
واضح و مبرهن است که . . .
اصطلاحی کم کاربرد و تعریفی که از آن شده: ( منطبق بودن با دلیل )
اما درترجمه، عبارات ذیل، بهتر است:
به وضوح یا obviously _ صدالبته، به طور قطع و مسلما یا clearly

بپرس