starry

/ˈstɑːri//ˈstɑːri/

معنی: درخشان، ستارهای
معانی دیگر: پرستاره، به شکل ستاره، استاردیس، پره دار، تیزه دار، منور به نور ستارگان، معروف

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
حالات: starrier, starriest
مشتقات: starriness (n.)
(1) تعریف: abounding with or lighted by stars.

(2) تعریف: resembling a star, as in brightness or shape.

(3) تعریف: of or coming from the stars.

جمله های نمونه

1. a starry sky
آسمان پرستاره

2. the mystic beauty of that starry sky
زیبایی اعجاب انگیز آن آسمان پرستاره

3. i'm so happy with you in this starry night.
[ترجمه گوگل]من با تو در این شب پر ستاره خیلی خوشحالم
[ترجمه ترگمان]من خیلی با تو در این شب پرستاره خوشحالم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The sky was deep blue and starry.
[ترجمه گوگل]آسمان آبی عمیق و پر ستاره بود
[ترجمه ترگمان]آسمان آبی و پرستاره بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She stared up at the starry sky.
[ترجمه گوگل]او به آسمان پر ستاره خیره شد
[ترجمه ترگمان]به آسمان پرستاره نگاه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I like the starry winter sky.
[ترجمه گوگل]من آسمان پر ستاره زمستان را دوست دارم
[ترجمه ترگمان]آسمان پر ستاره را دوست دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The chill filters down through the starry night and edges under my skin.
[ترجمه گوگل]سرما در شب پرستاره فیلتر می شود و زیر پوستم می رود
[ترجمه ترگمان]سردی یخ از میان شب پر ستاره و لبه های زیر پوست من فرو می ریزد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It was a beautiful starry night, far from freezing.
[ترجمه گوگل]شب پرستاره زیبایی بود، دور از یخ زدن
[ترجمه ترگمان]شبی زیبا و پرستاره بود که از سرما منجمد شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I looked up at the starry sky.
[ترجمه گوگل]به آسمان پر ستاره نگاه کردم
[ترجمه ترگمان]به آسمان پرستاره نگاه کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Under the starry night skies outside Buckskin Gulch, he shared his belief in God and the fate that brought us together.
[ترجمه گوگل]در زیر آسمان پرستاره شب بیرون باکسکین گولچ، او اعتقاد خود را به خدا و سرنوشتی که ما را به هم نزدیک کرد به اشتراک گذاشت
[ترجمه ترگمان]زیر آسمان پرستاره، بیرون شهر buckskin، او به خدا ایمان داشت و سرنوشت ما را به هم پیوند می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Anciently the sun was commonly emblematized by a starry or radiate figure.
[ترجمه گوگل]در قدیم خورشید معمولاً توسط یک شکل ستاره ای یا تابشی نشان داده می شد
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که خورشید به طور معمول در زیر نور ستاره یا نور خورشید غروب می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. We haven't seen each other for a long time. May maple bring my love and sow seeds of spring; Under the same starry sky, let us, the distant two, weave a garland of missing.
[ترجمه گوگل]خیلی وقته همو ندیدیم باشد که افرا عشق من را بیاورد و بذر بهار بکارد زیر همین آسمان پر ستاره، ما دو نفر دوردست، گلدسته گمشده ها را ببافیم
[ترجمه ترگمان]مدت زیادی است که همدیگر را ندیده ایم در ماه مه می تواند عشق من و بذر بهار را به ارمغان بیاورد، زیر همان آسمان پر ستاره، اجازه بدهید، دو حلقه باریک که یک تاج گل را از دست داده باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. You give me a bunch of roses, bathing the morning dew; you see me off with sunshine. Nowadays, roses are still there but we are not together. I miss you very much in a starry night in autumn.
[ترجمه گوگل]تو به من یک دسته گل رز می دهی تا شبنم صبحگاهی را بشوییم تو منو با آفتاب میبری این روزها گل رز هنوز هست اما ما با هم نیستیم در شب پر ستاره پاییزی دلم برایت تنگ شده است
[ترجمه ترگمان]یک دسته گل سرخ به من بدهید، شبنم صبحگاهی را آب تنی می کنید؛ مرا با نور آفتاب می بینید امروزه، گل های سرخ هنوز آنجا هستند، اما ما با هم نیستیم خیلی دلم برات تنگ شده توی یه شب پر ستاره در پاییز
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. a quiet drink in the bar, the late night disco or a stroll along the beach beneath a starry sky.
[ترجمه گوگل]یک نوشیدنی آرام در بار، دیسکوی آخر شب یا قدم زدن در کنار ساحل در زیر آسمان پرستاره
[ترجمه ترگمان]یک نوشیدنی آرام در بار، رقص شبانه یا گردش در ساحل زیر آسمان پر ستاره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

درخشان (صفت)
ablaze, bright, shining, luminous, shiny, stellar, phosphorescent, refulgent, beaming, starry, beamy, illustrious, luminescent, luminiferous, lucid, fulgent, glittery, luciferous, lightsome

ستاره ای (صفت)
astral, asteroid, planetary, starry, sidereal

انگلیسی به انگلیسی

• filled with stars; resembling a star, star-shaped; of or pertaining to stars; shining like stars, sparkly
a starry night or sky is full of stars.

پیشنهاد کاربران

پر ستاره
ستاره مانند ، مانند ستاره ، به شکل ستاره ، پره دار ، تیزه دار

بپرس