start up


معنی: شروع کردن، سردرآوردن از
معانی دیگر: 1- از جا پریدن، واچرتیدن 2- به وجود آمدن، (ناگهان) پدیدار شدن 3- (موتور و غیره) روشن کردن

جمله های نمونه

1. They have decided to start up a nursery in the factory.
[ترجمه گوگل]آنها تصمیم گرفته اند یک مهد کودک در کارخانه راه اندازی کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها تصمیم گرفته اند که یک مهد کودک در کارخانه راه اندازی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. We ought to start up a drama group.
[ترجمه مرتضی سبحانی] ما بایستی گروهی درامی ایجاد کنیم
|
[ترجمه گوگل]ما باید یک گروه نمایشی راه اندازی کنیم
[ترجمه ترگمان]ما باید یک گروه درام را شروع کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. plan to start up her own company.
[ترجمه گوگل]قصد راه اندازی شرکت خود را دارد
[ترجمه ترگمان] تا شرکت خودش رو شروع کنه …
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I went over to start up a conversation, asking her who she knew at the party.
[ترجمه گوگل]رفتم تا صحبتی را شروع کنم و از او بپرسم که در مهمانی چه کسی را می شناسد
[ترجمه ترگمان]من رفتم تا یک گفتگو را شروع کنم و از او بپرسم که در مهمانی چه کسی را می شناسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The project will require very little work to start up; that's the beauty of it.
[ترجمه گوگل]پروژه برای شروع به کار بسیار کمی نیاز دارد زیبایی آن همین است
[ترجمه ترگمان]این پروژه نیازمند کار بسیار کمی برای شروع است؛ این زیبایی آن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. There is a lack of people wanting to start up new businesses.
[ترجمه گوگل]کمبود افرادی وجود دارد که مایل به راه اندازی مشاغل جدید هستند
[ترجمه ترگمان]فقدان افرادی وجود دارد که می خواهند کسب و کاره ای جدید را آغاز کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Production will start up again when these changes have been put through.
[ترجمه گوگل]زمانی که این تغییرات انجام شد، تولید دوباره شروع خواهد شد
[ترجمه ترگمان]تولید زمانی آغاز خواهد شد که این تغییرات ایجاد شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Tax breaks help new companies start up.
[ترجمه گوگل]معافیت های مالیاتی به راه اندازی شرکت های جدید کمک می کند
[ترجمه ترگمان]معافیت های مالیاتی به شرکت های جدید کمک می کند تا شروع به کار کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The car wouldn't start up this morning.
[ترجمه گوگل]امروز صبح ماشین روشن نشد
[ترجمه ترگمان]ماشین امروز صبح بیدار نمی شه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I heard his car start up.
[ترجمه گوگل]شنیدم ماشینش روشن شد
[ترجمه ترگمان] صدای ماشینش رو شنیدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The anti-virus icon should appear whenever you start up your computer.
[ترجمه گوگل]نماد آنتی ویروس باید هر زمان که رایانه خود را راه اندازی می کنید ظاهر شود
[ترجمه ترگمان]آیکون ضد ویروس هر زمان که کامپیوتر خود را راه اندازی می کنید باید ظاهر شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. No date has been set for the start up.
[ترجمه گوگل]هیچ تاریخی برای شروع کار تعیین نشده است
[ترجمه ترگمان]هیچ تاریخی برای شروع کار تعیین نشده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. How do fish start up in a new pond anywhere?
[ترجمه گوگل]چگونه ماهی ها در یک حوضچه جدید در هر جایی شروع به کار می کنند؟
[ترجمه ترگمان]ماهی ها چطور در یک برکه جدید زندگی می کنند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Start up the engines!
[ترجمه گوگل]موتورها را روشن کنید!
[ترجمه ترگمان]موتورها را روشن کن!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. She got the go-ahead from her board to start up a new youth book chronicling the history of Tucson's projects.
[ترجمه گوگل]او از هیئت مدیره خود مجوز راه اندازی یک کتاب جوانی جدید را گرفت که تاریخ پروژه های توسان را شرح می دهد
[ترجمه ترگمان]او جلوتر از هییت مدیره برای شروع یک کتاب جدید جوانان درباره تاریخچه پروژه های توسان انتخاب شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. What is the startup command for the program?
[ترجمه گوگل]دستور راه اندازی برنامه چیست؟
[ترجمه ترگمان]فرمان راه اندازی برای برنامه چیست؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. Note that the startup command file automatically reclaims unused space in the mail file.
[ترجمه گوگل]توجه داشته باشید که فایل فرمان راه اندازی به طور خودکار فضای استفاده نشده را در فایل ایمیل بازیابی می کند
[ترجمه ترگمان]توجه داشته باشید که فایل فرمان راه اندازی به طور خودکار فضای استفاده نشده در فایل نامه را پر می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. If there is not a group called Startup, you need to create one using the command File New Group.
[ترجمه گوگل]اگر گروهی به نام Startup وجود ندارد، باید با استفاده از دستور File New Group یکی ایجاد کنید
[ترجمه ترگمان]اگر یک گروه با نام راه اندازی وجود ندارد، شما باید یک گروه از گروه جدید را با استفاده از گروه جدید ایجاد کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. Add backup and restore, startup and shutdown and software installation to that for starters.
[ترجمه گوگل]برای شروع، پشتیبان‌گیری و بازیابی، راه‌اندازی و خاموش کردن و نصب نرم‌افزار را به آن اضافه کنید
[ترجمه ترگمان]پشتیبان اضافه کردن و بازیابی، راه اندازی و نصب و نصب نرم افزار برای شروع کار
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

20. SYSTARTUP-V COM SYS$MANAGER:SYSTARTUP-V COM is your site-specific system startup command file.
[ترجمه گوگل]SYSTARTUP-V COM SYS$MANAGER:SYSTARTUP-V COM فایل فرمان راه اندازی سیستم مخصوص سایت شما است
[ترجمه ترگمان]COM ۱ - V برای LPAR < SYSTARTUP - V COM یک فایل فرمان راه اندازی سیستم خاص خود را راه اندازی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

21. It was no surprise when the Internet Startup firm declared bankruptcy.
[ترجمه گوگل]وقتی شرکت استارت آپ اینترنت اعلام ورشکستگی کرد، تعجبی نداشت
[ترجمه ترگمان]هنگامی که شرکت راه اندازی اینترنت اعلام ورشکستگی کرد، جای تعجب نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

22. An example of a successful run of the startup command file is shown in Figure Example Process Startup.
[ترجمه گوگل]نمونه ای از اجرای موفقیت آمیز فایل فرمان راه اندازی در شکل مثال راه اندازی فرآیند نشان داده شده است
[ترجمه ترگمان]نمونه ای از اجرای موفق فایل فرمان راه اندازی در شکل زیر نشان داده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

23. The Palo Alto startup is quietly developing an online service that will help businesses and consumers choose and manage health plans.
[ترجمه گوگل]استارت آپ پالو آلتو بی سر و صدا در حال توسعه یک سرویس آنلاین است که به کسب و کارها و مصرف کنندگان در انتخاب و مدیریت برنامه های سلامت کمک می کند
[ترجمه ترگمان]راه اندازی Palo Alto در حال توسعه یک سرویس آنلاین است که به کسب و کارها و مصرف کنندگان کمک می کند تا برنامه های بهداشتی را انتخاب و مدیریت کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

24. Manual startup not permitted, corrections in parameter assignment, submodule, etc. necessary.
[ترجمه گوگل]راه اندازی دستی مجاز نیست، اصلاحات در تخصیص پارامتر، زیر ماژول و غیره ضروری است
[ترجمه ترگمان]راه اندازی دستی مجاز، تصحیح در تخصیص پارامتر، submodule، و غیره ضروری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

25. The importance of the automatic plant startup and shutdown system(APS) is getting more and more pronounced, with rising level of dispersed control system application.
[ترجمه گوگل]با افزایش سطح کاربرد سیستم کنترل پراکنده، اهمیت سیستم راه‌اندازی و خاموش کردن خودکار کارخانه (APS) بیشتر و بیشتر آشکار می‌شود
[ترجمه ترگمان]اهمیت سیستم راه اندازی و خاموش بودن کارخانه (APS)بیشتر و بیشتر مشخص می شود، با سطح فزاینده کاربرد سیستم کنترل پراکنده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

26. At startup, the on demand configuration code inside the secure proxy reads the static route file and builds the in-memory routing data.
[ترجمه گوگل]هنگام راه‌اندازی، کد پیکربندی درخواستی داخل پراکسی امن، فایل مسیر ثابت را می‌خواند و داده‌های مسیریابی درون حافظه را ایجاد می‌کند
[ترجمه ترگمان]هنگام راه اندازی، کد پیکربندی تقاضا در داخل یک پراکسی ایمن فایل مسیر استاتیک را می خواند و داده های مسیریابی در حافظه را می سازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

27. Orsini now owns her second major startup, Corecubed, a marketing and communications firm that started as a virtual corporation.
[ترجمه گوگل]اورسینی اکنون صاحب دومین استارت آپ بزرگ خود، Corecubed، یک شرکت بازاریابی و ارتباطات است که به عنوان یک شرکت مجازی شروع به کار کرد
[ترجمه ترگمان]Orsini حالا مالک دوم her، Corecubed، یک شرکت بازاریابی و بازاریابی است که به عنوان یک شرکت مجازی آغاز به کار کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

28. Startup Options, and the select Safe Mode.
[ترجمه گوگل]Startup Options و Safe Mode را انتخاب کنید
[ترجمه ترگمان]گزینه های راه اندازی، و حالت ایمن انتخاب
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

29. Run Application On StartUp complete source code can be used directly.
[ترجمه گوگل]کد منبع کامل Run Application On StartUp را می توان مستقیماً مورد استفاده قرار داد
[ترجمه ترگمان]اجرای برنامه در یک کد منبع کامل می تواند به طور مستقیم استفاده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

30. Parallel Port A is input at startup or reset.
[ترجمه گوگل]پورت موازی A هنگام راه اندازی یا تنظیم مجدد وارد می شود
[ترجمه ترگمان]پورت موازی A ورودی راه اندازی یا راه اندازی مجدد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

شروع کردن (فعل)
start, tee off, begin, start up, commence, launch, set in, embark

سردرآوردن از (فعل)
understand, start up, crop up, orientate, sort out

تخصصی

[کامپیوتر] راه اندازی .
[مهندسی گاز] راه اندازی، راه اندازی دستگاه

انگلیسی به انگلیسی

• putting to work, setting in motion, beginning; put to work, set in motion; get up suddenly
activation of a computer; development group, group which tries to turn an idea into a product and create a company

پیشنهاد کاربران

( موتور و غیره ) روشن کردن
e. g.
Hodjat, start up. We must go.
حجت روشن کن، بریم.
از جا پریدن:
[عامیانه، کنایه ] یکه خوردن، عصبی شدن .
مثال:
What if she starts up?
اگه او عصبی بشه چی؟
start - up: شرکت نوبنیان
نو آفرین
کارآفرین
کارآفرینی
کسب وکار تازه شکل گرفته
کسب وکار تازه وارد عمل شده
کسب و کار تازه به راه افتاده
برپایی کسب و کار
یه معنی دیگش میشه اولیه
Start up cash/costs پول/هزینه اولیه
‎ماشین =استارت زدن
‎کامپیوتر =روشن کردن
‎کسب و کار = راه انداختن یه شرکت جدید
start up
واژه ای ایرانی - اوروپایی اَست :
start up : st - art - up
st : سِتاکی هَمتَراز با " ایست " پارسی
art : لاتینی بَرابَر با " اَرد" پارسی مانَندِ : اَردِشیر ، اَردَوان . . . که به فَهمیده یِ نیرو وَ نیرومَندی به کار رَفته وَلی اَز بُنیاد هَمریشه با واژه یِ ایرانی - اَرَبیده یِ " حَرَکَه یا حَرکَت " اَست که دَر پارسی واژه یِ " اَرک یا اَرگ " به مینه نافین یا ناپین ( مَرکَزِ ) فَرمان رَوایی هَم به کار رَفته اَست.
...
[مشاهده متن کامل]

up : پسوَند وَ پیشوَندِ هَمتَراز با " اَف - " پارسی که دَر کارواژه هایی چون : اَفراشتَن ، اَفکَندَن ، اَفزودَن ، . . . به مینه یِ به سویِ بالا یا فَراز به کار رَفته اَست.
بَرای باززیوایی/ رازیوایی ( اِحیاءِ ) پارسیِ کُهَن دَر روزِگارِ نو واژه هایِ گَرته بَرداری شُده یِ زیر پیشنَهاد می شَوَد :
اَفیستاز : اَف - ایست - تاز ( تاختَن ، تازیدَن )
ایستَردآف : ایست - اَرد - آف ( بَرایِ آسانیِ گویِش )
اَفیستَرد : اَف - ایست - اَرد
یا بی " اَرد " : اَفیستاد : اَف - ایستاد
یا بی " اَف " : ایستَرد " ایست - اَرد

برخواستن
If birds start up , there are ambushers there
( ( Art of War ) )
معنی : اگر پرندگان شروع به خواندن کنند ، آنجا محل کمین دشمن است.
1 - شرکت تازه تاسیس و نوپا
2 - راه اندازی
راه انداختن ( کسب و کار ) ؛ راه افتادن ( ماشین ) ؛ کسب و کار نوپا
# I started up my own business
# He wants to start up his own company
# The car wouldn't start up this morning
# Start‑ups are very vulnerable in the business world
ماشین رو استارت زدن و روشن کردن.
ایده سازان - ایده پرداز
ایده پرداز - ایده سازان - ایده ساز
کمک نوآور
کسب و کار نوپا و نوآفرین: شرکتی در مراحل اولیه عملیات و راه اندازی کسب و کار که توسط یک یا چند کارآفرین تأسیس می شود که متوجه تقاضای محصول یا خدمتی تازه در بازار شده اند و قصد دارند سریع تر آن را تولید
...
[مشاهده متن کامل]
و عرضه کنند. این کسب و کارها با هزینه بالا و برگشت مالی اندک شروع به کار می کنند، معمولاً بوم و طرح کسب و کار مشخصی ندارند، فاقد سرمایه کافی برای حرکت به مراحل بعدی کسب و کار هستند و بر یک محصول یا خدمت خاص متمرکز می شوند و به دنیال منابع مالی از خانواده، دوست و نهادهای حمایتگر و سرمایه گذاران خطرپذیر هستند و احتمال شکست کسب و کار آنها زیاد است.

ماشین و استارت زدن
نوکاره
شروع کردن - سردرآوردن از - روشن کردن
راه انداختن - پرش - موتور
کسب و کار ( معمولا نوپا )
در حسابداری به سازمان های تازه تاسیس می‏‏گویند
مانند start - up companies :
سازمان های نوپا
روشن کردن - آغاز به کار
شروع به تولید پس از مرحله راه اندازی ( commissioning ) .
در کسب و کارهای نوپا: نوآفرین، شروع جهشی، شتاب دهنده.
تولید
راه اندازی اهداف در راستای کارآفرینی به ویژه با بهره گیری از دانش و تکنولوژی روز
راه اندازی
راه اندازی یک مجموعه
راه اندازی کردن
فعالیت های اقتصادی کوچک که اخیرا شروع به کار کرده باشند ( این معنی برای حالت اسمی یا همان noun کلمه فوق می باشد )
جهش. پیشرفت
استارت آپ، شرکت نوپا
نوپا و آغازین
کار اندازی ، به کار اندازی ، به راه اندازی
[کار آفرینی]
نوپا ، تازه پا ، تازه کار ، تازه راه انداز ، تازه پاگرفته، تازه بهره بردار ، تازه آغاز
استارت آپ -
برابر پارسیش: نوپانا، نوپاگار، نوبنیادگر ( نوبنیان گر ) ، پدیدان ( در اینجا " ان" پسوند فاعلی و انجام دهندگی است ) -
آغازَنده، شروعَنده، راه انداز، پیش برنده ( بردن )
بهتر است آن را به گونه استارتاپ ننویسیم، چون باعث کج فهمی می شود:
Star top: ستاره پیشرو، اختر برتر -
سیاره ( گویال ) پیشگام، هَرباسپ یکه تاز!

یک مجموعه موقت از افراد ( یا حتی یک نفر ) ، ابزارها و روابط بین آنها که با هدف یافتن و شروع یک مدل کسب و کار با ویژگیهای تکرارپذیری و مقیاس پذیری به وجود آمده باشد.
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٣٧)

بپرس