station wagon

/ˈsteɪʃn̩ˈwæɡən//ˈsteɪʃn̩ˈwæɡən/

(اتومبیل) استیشن، ماشین کبریتی، استیشن واگن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: an automobile with one or two rows of folding or removable seats behind that of the driver, and a cargo area behind the rearmost seat that can be loaded through a tailgate.

جمله های نمونه

1. A man in a station wagon cut me off on the freeway.
[ترجمه گوگل]مردی سوار بر استیشن واگن من را در اتوبان قطع کرد
[ترجمه ترگمان]یه مرد با ماشین استیشن من رو از بزرگراه جدا کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. On the opposite corner a dusty station wagon idled noisily at the red light.
[ترجمه گوگل]در گوشه مقابل، یک استیشن واگن غبارآلود با صدای بلند در چراغ قرمز بیکار بود
[ترجمه ترگمان]در گوشه مقابل، یک واگن استیشن غبارآلود با سر و صدا در روشنایی سرخ رنگ ایستاده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She rode in back of the station wagon, probably on a wheeled stretcher, with a battery-run respirator on her chest.
[ترجمه گوگل]او در پشت واگن استیشن سوار شد، احتمالاً بر روی یک برانکارد چرخدار، با یک ماسک تنفسی با باتری روی سینه‌اش
[ترجمه ترگمان]او به پشت گاری استیشن برگشت، احتمالا روی برانکار نشسته بود و با دستگاه تنفس مصنوعی روی سینه اش دستگاه تنفس می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. There's a station wagon waiting out front.
[ترجمه گوگل]یک استیشن واگن در جلو منتظر است
[ترجمه ترگمان]یک استیشن بیرون ایستگاه منتظر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The rotted-out Ford station wagon has been replaced.
[ترجمه گوگل]استیشن واگن فورد پوسیده تعویض شده است
[ترجمه ترگمان] ماشین ماشین \"فورد -\" عوض شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The new Accord station wagon offers safety and convenience.
[ترجمه گوگل]استیشن واگن جدید آکورد ایمنی و راحتی را ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان]این واگن باری جدید امنیت و راحتی ارائه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Andrew Williams parked the family station wagon in the driveway.
[ترجمه گوگل]اندرو ویلیامز استیشن واگن خانوادگی را در خیابان پارک کرد
[ترجمه ترگمان]اندرو ویلیامز ماشین استیشن خانواده را در راه خانه پارک کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The station wagon smoked even after the tune - up.
[ترجمه گوگل]استیشن واگن حتی پس از تنظیم دود می کرد
[ترجمه ترگمان]واگن استیشن حتی بعد از آواز هم سیگار می کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. She slammed her station wagon to a stop.
[ترجمه گوگل]او استیشن واگن خود را به شدت کوبید تا متوقف شود
[ترجمه ترگمان]گاری استیشن او را به هم کوبید و ایستاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Neither the truck nor the station wagon will be there.
[ترجمه گوگل]نه کامیون و نه استیشن واگن آنجا نخواهد بود
[ترجمه ترگمان]نه کامیون و نه واگن ایستگاه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. We got in a station wagon at 3:00 pm and set off on a journey.
[ترجمه گوگل]ساعت 3 بعدازظهر سوار استیشن واگن شدیم و راهی سفر شدیم
[ترجمه ترگمان]ساعت ۳ بعد از ظهر یک واگن استیشن داریم و به راه افتادیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. This station wagon is the most practical car you can find.
[ترجمه گوگل]این استیشن واگن کاربردی ترین ماشینی است که می توانید پیدا کنید
[ترجمه ترگمان]این واگن استیشن the ماشینی است که می توانید پیدا کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Andrew Williams parked the station wagon in the driveway.
[ترجمه گوگل]اندرو ویلیامز استیشن واگن را در خیابان پارک کرد
[ترجمه ترگمان]اندرو ویلیامز ماشین استیشن را در پارکینگ پارک کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. You can take the subway or the station wagon to get to the Tian'anmen Square.
[ترجمه گوگل]برای رسیدن به میدان تیان آنمن می توانید با مترو یا استیشن واگن بروید
[ترجمه ترگمان]تو می تونی مترو یا واگن استیشن رو ببری تا به میدان \"tian\" برسی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Mom: A station wagon. Why all the questions about the car?
[ترجمه گوگل]مامان: یک استیشن واگن چرا این همه سوال در مورد ماشین وجود دارد؟
[ترجمه ترگمان]یه ماشین استیشن چرا همه سوال در مورد ماشین؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• family-sized automobile, elongated car
a station wagon is the same as an estate car; used in american english.

پیشنهاد کاربران

station wagon ( n ) =a car with a lot of space behind the back seats and a door at the back for loading large items
station wagon
station wagon ( حمل‏ونقل درون شهری - جاده ای )
واژه مصوب: خودروِ سفری
تعریف: خودروی که صندلی عقب آن قابل برداشتن یا تا شدن باشد و صندوق عقب نداشته باشد|||متـ . سفری
واگن باری
واگن باری مربوط به ایستگاه راه آهن و یا جای دیگر

بپرس