stentorian

/stenˈtɔːrɪən//stenˈtɔːrɪən/

معنی: رسا، صدا بلند، خیلی بلند
معانی دیگر: (صدا) بسیار بلند، گوشخراش، خیلی بلند در مورد صدا

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: extremely loud and powerful.
متضاد: quiet, soft

- The speaker's stentorian voice shook the room.
[ترجمه گوگل] صدای استنتور گوینده اتاق را تکان داد
[ترجمه ترگمان] صدای بلند و قوی سخنران اتاق را به لرزه درآورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. Suddenly a stentorian voice boomed across the room.
[ترجمه گوگل]ناگهان صدای استنتور در اتاق پیچید
[ترجمه ترگمان]ناگهان صدای بلندی از اتاق به گوش رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He bellowed in a stentorian voice.
[ترجمه گوگل]با صدای استنتوری زوزه کشید
[ترجمه ترگمان]او با صدای بلندی نعره زد:
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He spoke in stentorian tones.
[ترجمه گوگل]با لحن استنتوری صحبت می کرد
[ترجمه ترگمان]با لحنی خاص سخن می گفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He frowned and in stentorian fashion summoned a doctor.
[ترجمه گوگل]او اخم کرد و به روش استنتوریا دکتر را احضار کرد
[ترجمه ترگمان]چهره درهم کشید و به شیوه خاص خود یک دکتر را احضار کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Harriet slept so soundly that even her stentorian snoring did not disrupt her slumber.
[ترجمه گوگل]هریت چنان آرام می خوابید که حتی خروپف استنتوریش نیز خواب او را مختل نمی کرد
[ترجمه ترگمان]هریت چنان خوابیده بود که حتی صدای خروپف بلند او هم خواب او را از هم جدا نکرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Perhaps Harriet had been roused by Pringle's stentorian cry.
[ترجمه گوگل]شاید هریت از فریاد استنتوریست پرینگل بیدار شده بود
[ترجمه ترگمان]شاید هریت با فریاد stentorian Pringle از خواب بیدار شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. His stentorian approach and his commanding presence have been influential on the good order of the Assembly.
[ترجمه گوگل]رویکرد استنتوری و حضور فرماندهی ایشان در حسن نظم مجمع تأثیرگذار بوده است
[ترجمه ترگمان]رویکرد دوم او و حضور آمرانه او بر نظم عمومی مجلس تاثیر گذار بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The stentorian tones of auctioneer, calling out to clear, now announced that the sale to commence.
[ترجمه گوگل]صداهای stentorian از حراج، فراخوانی برای پاک کردن، در حال حاضر اعلام کرد که فروش برای شروع
[ترجمه ترگمان]در این موقع اعلام کرد که فروش باید آغاز شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Now all joined in solemn stentorian accord.
[ترجمه گوگل]در حال حاضر همه در یک توافق رسمی stentorian پیوستند
[ترجمه ترگمان]اکنون همه با نظم خاص خود به هم پیوستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Speak softly; you don't need a stentorian voice to be heard in this small room.
[ترجمه گوگل]با نرمی صحبت کنید؛ برای شنیدن صدای استنتور در این اتاق کوچک نیازی ندارید
[ترجمه ترگمان]به نرمی صحبت کن؛ نیازی به صدای خاص خود نداری که در این اتاق کوچک شنیده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

رسا (صفت)
adequate, expressive, loud, stentorian, audible, orotund

صدا بلند (صفت)
stentorian, big-mouthed

خیلی بلند (صفت)
stentorian

انگلیسی به انگلیسی

• very loud, powerful (of voice)
a stentorian voice is very loud and strong; a literary word.

پیشنهاد کاربران

در مورد صدای خیلی بلند و گوشخراش به کار می ره
For example the caculation; stentorian tone
صدای بلند ( گوشخراش )
صدای تشدید شده. طنین انداز. پیچش صدا

بپرس