stigma

/ˈstɪɡmə//ˈstɪɡmə/

معنی: خال، لک، داغ، بر امدگی، کلاله، لکه ننگ، داغ ننگ
معانی دیگر: ننگ، بد نامی، خفت، عیب، (قدیمی) داغ (که برای شناسایی به بردگان یا تبهکاران می زدند)، نشان عدم مرغوبیت، انگ پستی کالا، انگ نابهنجاری، (روی پوست) خال، جوش، آزردگی، نقطه، (گیاه شناسی) کلاله، داه، داه ننگ

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: stigmas, stigmata
مشتقات: stigmal (adj.)
(1) تعریف: a long-lasting mark or stain on one's character or reputation, esp. of disgrace or reproach.
مترادف: black eye, blemish, blot, stain
مشابه: brand

- He was never able to overcome the stigma of having been impeached.
[ترجمه گوگل] او هرگز نتوانست بر انگ استیضاح غلبه کند
[ترجمه ترگمان] او هرگز نتوانست بر ننگی که از سمتش استیضاح شده بود غلبه کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: a persistent social characterization of a behavior or condition as a sign of immorality or disgrace.

- Those with mental illnesses still face stigma and inadequate care.
[ترجمه گوگل] افراد مبتلا به بیماری های روانی هنوز با انگ و مراقبت ناکافی مواجه هستند
[ترجمه ترگمان] آن هایی که بیماری های روانی دارند هنوز با ننگ و مراقبت های ناکافی روبرو هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- There was a great stigma attached to divorce in those days.
[ترجمه زهرا رحمانی] آن روزها طلاق ننگ بزرگی بود.
|
[ترجمه گوگل] آن روزها ننگ بزرگی به طلاق وجود داشت
[ترجمه ترگمان] در آن روزها ننگ بزرگی به طلاق وجود داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: a mark or pore on the surface of the skin or of a plant.

(4) تعریف: a spot on the skin that bleeds as the result of nervous tension or emotional trauma.

(5) تعریف: part of a plant that receives pollen; pistil.
مترادف: pistil

جمله های نمونه

1. the stigma of having a gambling father
ننگ داشتن یک پدر قمار باز

2. There is no longer any stigma to being divorced.
[ترجمه گوگل]دیگر هیچ انگی برای طلاق وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]دیگر ننگی برای طلاق وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The stigma of alcoholism makes it difficult to treat.
[ترجمه گوگل]انگ اعتیاد به الکل درمان را دشوار می کند
[ترجمه ترگمان]داغ بودن اعتیاد به الکل باعث می شود درمان آن مشکل باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. There is less stigma attached to illegitimacy now than there used to be.
[ترجمه گوگل]اکنون نسبت به گذشته انگ کمتری نسبت به نامشروع بودن وجود دارد
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر ننگ کمتری نسبت به illegitimacy وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. In the US, smoking carries a stigma .
[ترجمه گوگل]در ایالات متحده، سیگار کشیدن یک ننگ است
[ترجمه ترگمان]در ایالات متحده سیگار کشیدن ننگ محسوب می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. There is no stigma to being made redundant.
[ترجمه گوگل]هیچ انگی برای بیهوده شدن وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]هیچ ننگی برای اخراج کردن وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. There is still a lot of stigma attached to suicide.
[ترجمه گوگل]هنوز ننگ زیادی برای خودکشی وجود دارد
[ترجمه ترگمان]هنوز بسیاری از ننگی که برای خودکشی وجود دارد، وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The stigma of being a bankrupt is likely to haunt him for the rest of his life.
[ترجمه گوگل]انگ ورشکستگی احتمالاً تا آخر عمر او را آزار می دهد
[ترجمه ترگمان]ننگی که یک فرد ورشکسته قرار دارد، احتمالا برای بقیه عمر او را آزار خواهد داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He still suffered the stigma of having been rejected for the army.
[ترجمه گوگل]او هنوز از انگ طرد شدن برای ارتش رنج می برد
[ترجمه ترگمان]وی هنوز از ننگی که برای ارتش رد شده بود، رنج می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. There is no longer any stigma attached to being divorced.
[ترجمه گوگل]دیگر هیچ انگی برای طلاق گرفتن وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]دیگر ننگی برای طلاق وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Illegitimacy no longer carries the same social stigma.
[ترجمه گوگل]نامشروع بودن دیگر همان انگ اجتماعی را ندارد
[ترجمه ترگمان]illegitimacy دیگر یک ننگ اجتماعی را تحمل نمی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. It's a stigma to ask for money.
[ترجمه گوگل]طلب پول ننگ است
[ترجمه ترگمان]این یک ننگ برای درخواست پول است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Farmers still have the problem of overcoming the stigma which all too often young people attach to working on the land.
[ترجمه گوگل]کشاورزان هنوز مشکل غلبه بر انگی را دارند که اغلب جوانان به کار بر روی زمین می چسبند
[ترجمه ترگمان]کشاورزان هنوز مشکل غلبه بر ننگی که اغلب جوانان برای کار بر روی زمین به کار می برند را دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I didn't want this stigma on you too.
[ترجمه گوگل]من هم نمی خواستم این انگ روی تو باشد
[ترجمه ترگمان]من نمی خواستم این لکه ننگ بر تو هم وجود داشته باشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خال (اسم)
blotch, speck, spot, dot, mote, beauty spot, mole, freckle, mother's mark, stigma, pip, fleck, speckle

لک (اسم)
speck, spot, stain, blot, stigma

داغ (اسم)
stamp, mark, brand, therm, stain, stigma, scorcher

بر امدگی (اسم)
eminence, nook, projection, excrescence, mound, bulge, protuberance, protuberancy, granulation, bump, overhang, knob, knop, nub, stigma, promontory, ledge, burr, tumor, convexity, ganglion, node, nodule, knurl, eminency, turgescence, excrescency, ridge, gibbosity, outgrowth, knur, verruca, whaleback

کلاله (اسم)
crest, stigma, tuft, tussock, ringlet

لکه ننگ (اسم)
slur, stigma

داغ ننگ (اسم)
stigma

انگلیسی به انگلیسی

• mark of disgrace, stain, blot; mark or spot on the skin (medicine); mark or spot on a plant or insect (biology); part of the pistil on which pollen is placed (botany)
if something has a stigma attached to it, people consider it to be unacceptable or a disgrace.

پیشنهاد کاربران

دوستان جالبه بدونید زعفرانی که می خوریم کلاله گیاه زعفران است .
Saffron stigmas are so fragile that farmers must remove them by hand .
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : stigmatize
✅️ اسم ( noun ) : stigmatization / stigma
✅️ صفت ( adjective ) : _
✅️ قید ( adverb ) : _
[پزشکی] لکه، خال: علامت یا جای زخم و سوختگی
🌺 اجزای مختلف گُل به انگلیسی:
💢 filament = میله
💢 anther = بساک
💢 stigma = کلاله
💢 style = خامه
💢 petal = گلبرگ
💢 ovary = تخمدان
💢 sepal = کاسبرگ
💢 receptacle = نهنج
💢 stamen = پرچم
💢 carpel = برچه
stigma
Insult
در اصل به معنی نشان یا علامت فیزیکی شرم است، لیکن الان به معنای یک نشان ناپید و حس درونی که شما را از بقیه افراد جامعه جدا می کند
نقش : اسم
معنی 1 : احساس مذمت و عدم تاییدی که مردم درباره یک بیماری یا روش رفتاری خاص دارند.
معنی 2 ( در گیاه شناسی ) :قسمتی در وسط یک گل به نام "کلاله".
stigma ( پزشکی )
واژه مصوب: داغ
تعریف: خصیصه یا نشان یا علامتی که بیماری خاصی را مشخص کند
بدنامی، بی آبرویی
در گیاهشناسی کلاله می گویند.
نگرش منفی
نطفه ( تخم مرغ )
Masturbation is considered a sin in some religions. There are also many societal stigmas attached to masturbation: Some people believe women shouldn’t masturbate, or that masturbation is immoral.
ننگ
✔️ خفت - نشانه سرافکندگی
For children, obesity carries a stigma
واسه بچه ها، چاقی یه جور خفت داره
باورهای منفی:
باورهای منفی در مورد بیماری های روانشناختی:the stigma associated with mental illness
توی بعضی موارد بخصوص مقالات به معنی، نظرات منفی
A bad opinion of someone or something
انگ ، داغ ، برچسب در روان شناسی
لکه چشمی که فقط گیرنده جهت وشدت نور است در اوگلنا تاژک دار
A bad a pinion of someone or something
لکه ننگ
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٠)

بپرس