stink bomb

/ˈstɪŋkˈbɑːm//stɪŋkbɒm/

بمب گندزا (بمبی که بوی گند و فرار دهنده تولید می کند)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a small bomb that gives off an offensive odor on exploding.

جمله های نمونه

1. The two boys were caught letting off stink bombs in the school toilets.
[ترجمه گوگل]دو پسر در حال پرتاب بمب های بدبو در توالت مدرسه دستگیر شدند
[ترجمه ترگمان]آن دو پسر گرفتار شده بودند که در توالت مدرسه بمب های stink را رها کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. They said the protesters let off stink bombs and covered four players with eggs and flour.
[ترجمه گوگل]آنها گفتند که معترضان بمب های بدبو پرتاب کردند و چهار بازیکن را با تخم مرغ و آرد پوشاندند
[ترجمه ترگمان]آن ها گفتند که معترضان، بمب ها را رها کردند و چهار بازیکن را با تخم مرغ و آرد پوشاندند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The not unfamiliar childish jape of depositing a stink bomb in her locker caused her great anguish.
[ترجمه گوگل]جاپ ناآشنا کودکانه که یک بمب بدبو در کمدش می گذاشت، باعث ناراحتی شدید او شد
[ترجمه ترگمان]در عوض کردن یک بمب بوی بد در کمدش باعث نگرانی شدید او شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Samples of a stink bomb toy obtained from some retailers had failed to comply with the statutory safety requirements for toys.
[ترجمه گوگل]نمونه‌های اسباب‌بازی بمب بدبو که از برخی خرده‌فروشان به دست آمده بود، با الزامات ایمنی قانونی برای اسباب‌بازی‌ها مطابقت نداشت
[ترجمه ترگمان]نمونه های یک اسباب بازی بوی متعفن که از خرده فروشان به دست آمد، در تطبیق با الزامات ایمنی قانونی برای اسباب بازی ها شکست خوردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The result is a maggot-ridden, weeping stink bomb in an advanced state of decomposition.
[ترجمه گوگل]نتیجه یک بمب متعفن پر از حشره است که در حالت تجزیه پیشرفته قرار دارد
[ترجمه ترگمان]نتیجه یک بمب ماگوت افسار گسیخته در یک حالت پیشرفته تجزیه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Today, someone set off a stink bomb during a two hour exam. We all had to soak up the stench for the whole two hours. FML.
[ترجمه گوگل]امروز یک نفر در حین امتحان دو ساعته بمب بدبویی زد همه ما مجبور شدیم تا دو ساعت کل بوی تعفن را خیس کنیم FML
[ترجمه ترگمان]امروز، یه نفر در طول دو ساعت یه بمب بد درست کرده همه ما مجبور بودیم این بوی گند رو برای دو ساعت تموم کنیم FML
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A major competitor, Microsoft, produced a stink bomb of an operating system.
[ترجمه گوگل]یک رقیب بزرگ، مایکروسافت، بمب بدبویی از یک سیستم عامل تولید کرد
[ترجمه ترگمان](مایکروسافت)یکی از رقبای اصلی (مایکروسافت)یک بمب متعفن از یک سیستم عامل را تولید می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It isn't going away. This is a stink bomb in the garden party.
[ترجمه گوگل]از بین نمی رود این یک بمب بدبو در مهمانی باغ است
[ترجمه ترگمان]از من دور نیست این یه بمب بوی بد تو مهمونی باغ - ه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. His remarkable doggedness led him to carry on regardless when two stink bombs broke everyone else's concentration.
[ترجمه گوگل]سرسختی چشمگیر او باعث شد که بدون توجه به زمانی که دو بمب بدبو تمرکز دیگران را شکسته بود، ادامه دهد
[ترجمه ترگمان]doggedness قابل توجه او باعث شد که او بدون توجه به زمانی که دو بمب متعفن تمرکزش را از دست داده بود، ادامه دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Mike: Well, we all had a recipe for some kind of so ap, but myl ab partner and I ended up making some kind of stink bomb by mistake.
[ترجمه گوگل]مایک: خوب، همه ما یک دستور العمل برای نوعی اپ داشتیم، اما من و شریک myl ab در نهایت به اشتباه نوعی بمب بدبو درست کردیم
[ترجمه ترگمان]مایک: خب، ما یه دستور پخت برای یه جور دی گه ای داشتیم، ولی من و همکارم بالاخره یه جور بمب بوی گندی بالا آوردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Maggie: Jason, I have an idea. Why don't you just stink bomb you're mother's bachelorette party?
[ترجمه گوگل]مگی: جیسون، من یک ایده دارم چرا فقط بمب بدبو نمیکنی تو جشن مجردی مادری؟
[ترجمه ترگمان]جیسون، من یه فکری دارم چرا تو فقط یه بمب بوی گند به مهمونی مجردی مادرت نمیدی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. It means nobody will be able to live here on account of the smell. A rotten egg is a regular stink bomb.
[ترجمه گوگل]این بدان معنی است که هیچ کس نمی تواند در اینجا به دلیل بو زندگی کند تخم مرغ گندیده یک بمب متعفن معمولی است
[ترجمه ترگمان]معنیش اینه که هیچ کس نمی تونه به خاطر بو اینجا زندگی کنه یک تخم مرغ گندیده یک بمب بد بو است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• bomb which releases a very unpleasant odor

پیشنهاد کاربران

بپرس