storied

/ˈstɔːrid//ˈstɔːrɪd/

معنی: داستانی، حکایت شده
معانی دیگر: مذکور در تاریخ ها یا داستان ها، مشهور، نامور، (ساختمان) دارای طبقات زیاد، چند اشکوبه، بلند، موجدار

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: famous or recorded in legends or history.
مشابه: fabled, legendary
صفت ( adjective )
• : تعریف: having a particular number of stories or floors (usu. used in combination).

- a five-storied building
[ترجمه گوگل] یک ساختمان پنج طبقه
[ترجمه ترگمان] یه ساختمان پنج طبقه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. Theirs was the most storied romance in Hollywood.
[ترجمه گوگل]داستان آنها پرمخاطب ترین عاشقانه هالیوود بود
[ترجمه ترگمان]Theirs داستانی در هالیوود بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Bonaventure is a beautiful necropolis where the storied and moneyed of Savannah live in perpetual care.
[ترجمه گوگل]Bonaventure یک گورستان زیبا است که در آن افراد مشهور و ثروتمند ساوانا در مراقبت دائمی زندگی می کنند
[ترجمه ترگمان]Bonaventure یک گورستان زیبا است که در آن the و ثروتمندان ساوانا در مراقبت دائمی زندگی می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Jennifer and Megan stood, majestically, like storied princesses, and Janie followed.
[ترجمه گوگل]جنیفر و مگان، با شکوه، مانند شاهزاده خانم های مشهور ایستاده بودند، و جنی هم به دنبالش می آمد
[ترجمه ترگمان]جنیفر و مگان با وقار تمام ایستاده بودند، با شکوه، مثل یک شاهزاده خانم، و جینی نیز به دنبال او روان بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The organization that views its storied past as the sole model for performance improvement is, in most cases, doomed.
[ترجمه گوگل]سازمانی که به گذشته داستانی خود به عنوان تنها مدل بهبود عملکرد نگاه می کند، در بیشتر موارد محکوم به فنا است
[ترجمه ترگمان]سازمانی که گذشته storied را به عنوان تنها مدل بهبود عملکرد می بیند، در اغلب موارد محکوم به فنا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Being the last of a storied line may be bittersweet.
[ترجمه گوگل]آخرین خط داستانی بودن ممکن است تلخ باشد
[ترجمه ترگمان]بودن آخرین جمله ممکن است شیرین و شیرین باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Grant's eyes swept up the massive three storied building to the roof.
[ترجمه گوگل]چشمان گرانت ساختمان عظیم سه طبقه را به پشت بام برد
[ترجمه ترگمان]چشمان گرنت سه طبقه بالا را بالا گرفت تا سقف را روشن کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. They live inside this multi - storied building.
[ترجمه گوگل]آنها در داخل این ساختمان چند طبقه زندگی می کنند
[ترجمه ترگمان]در این ساختمان چند طبقه زندگی می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. For the Shangri-La, that meant weaving togetherthebuilding's storied French history with the hotel group's Asiaticheritage.
[ترجمه گوگل]برای Shangri-La، این به معنای در هم تنیدن تاریخچه فرانسوی ساختمان با میراث آسیایی گروه هتل بود
[ترجمه ترگمان]برای (شنگری لا)، که به معنای داستانی در رابطه با تاریخچه فرانسه با گروه هتل بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A man wanted to have a three storied building built.
[ترجمه گوگل]مردی می خواست یک ساختمان سه طبقه بسازد
[ترجمه ترگمان]یک مرد می خواست یک ساختمان سه طبقه ساختمان داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He storied about his academic career and his professional career.
[ترجمه گوگل]او در مورد حرفه آکادمیک و حرفه حرفه ای خود داستان می گوید
[ترجمه ترگمان]او در مورد شغل تحصیلی خود و حرفه حرفه ای او سخن گفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The two - storied facilitated by an exhibition area of over 300 square meters.
[ترجمه گوگل]دو طبقه با مساحت نمایشگاهی بیش از 300 متر مربع تسهیل می شود
[ترجمه ترگمان]این دو طبقه توسط یک نمایشگاه بیش از ۳۰۰ متر مربع ترتیب داده شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. And in these impressive - looking many - storied buildings, also conceal the huge fire danger.
[ترجمه گوگل]و در این ساختمان های چشمگیر - به نظر چندین طبقه - خطر آتش سوزی عظیم را نیز پنهان می کند
[ترجمه ترگمان]و در این ساختمان های بسیار شیک، خطر آتش سوزی بزرگ را پنهان می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The 67 - storied skyscraper soars above the horizon with its marvelously designed lobby.
[ترجمه گوگل]آسمان خراش 67 طبقه با لابی با طراحی شگفت انگیزش بر فراز افق اوج می گیرد
[ترجمه ترگمان]آسمان هفتم، که بر فراز افق، با سرسرای بزرگ its در آسمان پرواز می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The storied intelligence agency was reorganized twice after the fall of the Soviet Union, finally becoming the Federal Security Service of the Russian Federation, or the FSB.
[ترجمه گوگل]سازمان اطلاعاتی معروف پس از سقوط اتحاد جماهیر شوروی دو بار سازماندهی شد و سرانجام به سرویس امنیت فدرال فدراسیون روسیه یا FSB تبدیل شد
[ترجمه ترگمان]این نهاد اطلاعاتی دو بار پس از سقوط اتحاد جماهیر شوروی دوباره سازماندهی شد و در نهایت به سرویس امنیت فدرال فدراسیون روسیه یا FSB تبدیل شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. A twenty storied building springs high above the city.
[ترجمه گوگل]یک ساختمان بیست طبقه بر فراز شهر سرچشمه می گیرد
[ترجمه ترگمان]یک ساختمان بیست طبقه بالاتر از شهر قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

داستانی (صفت)
storied

حکایت شده (صفت)
storied

انگلیسی به انگلیسی

• having a certain number of stories or floors; recorded in history, legendary

پیشنهاد کاربران

بپرس