strangeness

/ˈstreɪndʒnəs//ˈstreɪndʒnəs/

معنی: غرابت
معانی دیگر: شگفتی، شگرفی، بیوارگی، بیگانگی

جمله های نمونه

1. The feeling of strangeness began wearing off.
[ترجمه گوگل]احساس غریبگی شروع به از بین رفتن کرد
[ترجمه ترگمان]احساس غربت از بین رفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. She was struck by the strangeness of her surroundings.
[ترجمه گوگل]او از عجیب بودن محیط اطرافش شگفت زده شد
[ترجمه ترگمان]از غرابت محیط پیرامونش به حیرت افتاده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. This strangeness has an explanation, of sorts, but this book is for aficionados only.
[ترجمه گوگل]این عجیب و غریب توضیحی دارد، اما این کتاب فقط برای علاقه مندان است
[ترجمه ترگمان]این غرابت چنین توضیحاتی دارد، اما این کتاب فقط برای aficionados است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Meanwhile, it will suffice to notice the strangeness of Anselm's choice.
[ترجمه گوگل]در این میان توجه به عجیب بودن انتخاب آنسلم کافی است
[ترجمه ترگمان]در همین حال، کافی است که به غرابت انتخاب Anselm توجه کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Everything carries a strangeness as enigmatic as the vision of Constantina, poised with her knife above the chocolate-roll.
[ترجمه گوگل]همه چیز عجیبی را به همراه دارد که به اندازه چشم انداز کنستانتینا که با چاقویش بالای رول شکلاتی آماده شده است، مبهم است
[ترجمه ترگمان]همه چیز عجیب و مرموز به نظر می رسد، مثل تصویر of، که با چاقویش روی تکه شکلات قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The strangeness of the whole situation comes across very strongly, together with a certain emblematic quality.
[ترجمه گوگل]عجیب بودن کل وضعیت به شدت همراه با یک کیفیت نمادین خاص به چشم می خورد
[ترجمه ترگمان]غرابت این وضعیت به شدت و با کیفیت مشخص و مشخص در تضاد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A vague feeling of disorientation or strangeness relative to the immediate environment.
[ترجمه گوگل]احساس مبهم سرگردانی یا غریبگی نسبت به محیط نزدیک
[ترجمه ترگمان]احساس مبهمی از حواس پرتی یا بیگانگی نسبت به محیط نزدیک
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. She brooded over the strangeness of her long sight - over the seeing of far-away thins that came nearer.
[ترجمه گوگل]او از غرابت بینایی طولانی خود فکر می کرد - از دیدن رقیق های دوردست که نزدیک تر می شدند
[ترجمه ترگمان]او از دیدن این منظره طولانی که از دور دیده می شد، نگاه کرد - بیش از انکه دیده شود - کمی دور شده بود که نزدیک تر می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. But hold on to your hat-there is more strangeness yet in the quantum world!
[ترجمه گوگل]اما کلاه خود را نگه دارید - هنوز در دنیای کوانتومی عجیب‌تر وجود دارد!
[ترجمه ترگمان]اما به کلاه خودت نگاه کن - هنوز این قدر عجیب و غریب در دنیای کوانتوم وجود دارد!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I make them, despite a stirring strangeness in my stomach.
[ترجمه گوگل]من آنها را درست می کنم، علیرغم یک غرابت تکان دهنده در شکمم
[ترجمه ترگمان]با وجود اینکه در دلم جا به جا شده، آن ها را درست می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Darkness threw a cloak over my strangeness, so that people let me pass with a nod or a softly called greeting.
[ترجمه گوگل]تاریکی خرقه ای بر سر غریبی ام انداخت تا مردم با تکان دادن سر یا سلامی آرام اجازه عبور بدهند
[ترجمه ترگمان]تاریکی یک شنل را بر جای خود انداخته بود تا مردم به من اجازه بدهند با سری تکان دهم یا به آرامی به آن ها خوش آمد بگویم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. She could not help feeling the strangeness of her situation.
[ترجمه گوگل]او نمی توانست عجیب بودن وضعیت خود را احساس کند
[ترجمه ترگمان]او نمی توانست این وضع را احساس کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. This stupendous fragmentariness heightened the dream - like strangeness of her bridal life.
[ترجمه گوگل]این تکه تکه بودن حیرت‌انگیز این رویا را تشدید کرد - مانند عجیب بودن زندگی عروسی او
[ترجمه ترگمان]این تصاویر عجیب از هم گسیخته، رویای زندگی زناشویی او را تشدید می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It should be taught for its strangeness, and for the ambiguity of its meaning. It should be taught to premedical students, who need lessons early in their careers about the uncertainties in science.
[ترجمه گوگل]باید به خاطر عجیب بودنش و برای ابهام معنایش آموزش داد باید به دانش‌آموزان پیش‌پزشکی که در ابتدای کارشان به درس‌هایی در مورد عدم قطعیت‌های علم نیاز دارند، آموزش داده شود
[ترجمه ترگمان]باید به خاطر غرابت و ابهام معنای آن آموزش داده شود باید به دانشجویان premedical آموزش داده شود که در ابتدای کار خود در مورد عدم قطعیت ها در علم به درس نیاز دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

غرابت (اسم)
eccentricity, singularity, originality, curiosity, strangeness, weirdness, quirkiness, peculiarity, queerness, freakery, kink

انگلیسی به انگلیسی

• quality of being strange

پیشنهاد کاربران

عجایب
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : strangeness / stranger
✅️ صفت ( adjective ) : strange
✅️ قید ( adverb ) : strangely
غرابت
strangeness ( فیزیک )
واژه مصوب: شگفتی
تعریف: خاصیتی کوانتومی که تعداد کوارک های شگفت درون یک ذره یا یک حالت را نشان می‏دهد
ناملموس
نامأنوس
نامحسوس
ناشناختگی

بپرس