stress fracture

/ˈstresˈfræktʃər//stresˈfræktʃə/

(پزشکی) شکستگی تنشی استخوان (به ویژه به خاطر ورزش شدید)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a hairline fracture, esp. in a leg or foot, that occurs as a result of repeated strenuous exercise and is a common ailment of professional runners, ballet dancers, and the like.

جمله های نمونه

1. He needs to have an operation for a stress fracture in his foot.
[ترجمه گوگل]او باید به دلیل شکستگی استرس در پایش عمل کند
[ترجمه ترگمان]او باید برای شکستگی تنش در پایش عمل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He suffered a stress fracture of the right foot.
[ترجمه گوگل]او از ناحیه پای راست دچار شکستگی استرسی شد
[ترجمه ترگمان]او دچار شکستگی تنش از پای راست شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The Rangers ace suffered a stress fracture of the right knee after a late tackle in the recent 1-1 draw at Broomfield.
[ترجمه گوگل]ستاره رنجرز پس از تکل دیرهنگام در تساوی 1-1 اخیر در برومفیلد دچار شکستگی استرس زانوی راست شد
[ترجمه ترگمان]پس از اینکه در ۱ - ۱ اخیر در شکل ۱ - ۱ به سمت برومفیلد قرار گرفت، تیم رنجرز از شکستگی فشار زانوی راست دچار شکستگی تنش شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. But she also suffered a second stress fracture to her tibia last season.
[ترجمه گوگل]اما او همچنین در فصل گذشته دچار دومین شکستگی تنش شد
[ترجمه ترگمان]اما او همچنین در فصل گذشته دچار شکستگی stress شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Terrell Owens will play with a stress fracture in his foot.
[ترجمه گوگل]ترل اونز با شکستگی استرس در پایش بازی خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]Terrell اونز با شکستگی تنش در پایش بازی خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The most bothersome injury may be the stress fracture suffered by defensive tackle Brandon Whiting before camp began.
[ترجمه گوگل]آزاردهنده ترین آسیب ممکن است شکستگی ناشی از استرس ناشی از تکل دفاعی براندون وایتینگ قبل از شروع اردو باشد
[ترجمه ترگمان]آسیب آزار دهنده ممکن است شکستگی تنش باشد که قبل از اینکه کمپ شروع شود، دچار حمله تدافعی به برندون Whiting شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. When I say stress fracture everybody forgets stress and focuses on fracture.
[ترجمه گوگل]وقتی می گویم شکستگی استرس، همه استرس را فراموش می کنند و روی شکستگی تمرکز می کنند
[ترجمه ترگمان]هنگامی که من می گویم شکستگی استرس، همه استرس را فراموش می کنند و بر شکستگی تمرکز می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The thermal stress fracture resistance factor R is thermal shock resistance of the ceramic material.
[ترجمه گوگل]ضریب مقاومت به شکست تنش حرارتی R مقاومت شوک حرارتی مواد سرامیکی است
[ترجمه ترگمان]عامل مقاومت شکستگی فشار گرمایی، مقاومت در برابر ضربه حرارتی مواد سرامیکی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Objective:To investigate the etiopathogenesis and generative factors of stress fracture of tibia during the recruit training, so as to institute its preventive measures.
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی اتیوپاتوژنز و عوامل مولد شکستگی استرسی استخوان درشت نی در حین آموزش سربازگیری به منظور انجام اقدامات پیشگیرانه
[ترجمه ترگمان]هدف: تحقیق درباره etiopathogenesis و عوامل تولیدی در شکستگی های استرس در طول آموزش استخدام، به طوری که اقدامات پیشگیرانه را انجام دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Faced with this stress fracture in their funding structures, banks have two obvious ways to respond.
[ترجمه گوگل]بانک ها در مواجهه با این شکست استرس در ساختارهای تامین مالی خود، دو راه واضح برای پاسخ دادن دارند
[ترجمه ترگمان]بانک ها در مواجه با این شکست استرس در ساختارهای مالی خود، دو روش واضح برای پاسخ دادن دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Stress fracture is a common method of cutting raw materials in engineering.
[ترجمه گوگل]شکست تنشی روش رایج برش مواد خام در مهندسی است
[ترجمه ترگمان]شکستگی تنش یک روش رایج برای برش مواد خام در مهندسی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. But he suffered a stress fracture in February and started playing again only in mid-July.
[ترجمه گوگل]اما او در ماه فوریه دچار شکستگی استرس شد و از اواسط جولای دوباره شروع به بازی کرد
[ترجمه ترگمان]اما او در ماه فوریه دچار شکستگی تنش شد و تنها در اواسط ماه جولای دوباره شروع به بازی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Tibial stress fracture usually occurred in people who took part in exercise frequently.
[ترجمه گوگل]شکستگی ناشی از استرس تیبیا معمولاً در افرادی که به طور مکرر در ورزش شرکت می کردند رخ می دهد
[ترجمه ترگمان]شکستگی فشار معمولا در افرادی رخ می دهد که اغلب در ورزش شرکت می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Ratliff is expected to miss at least three more weeks with a stress fracture of the right wrist.
[ترجمه گوگل]انتظار می رود راتلیف حداقل سه هفته دیگر را به دلیل شکستگی استرسی مچ دست راست از دست بدهد
[ترجمه ترگمان]انتظار می رود که Ratliff حداقل سه هفته دیگر را با شکستگی فشار مچ دست از دست بدهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• fracture in the feet caused by over straining them

پیشنهاد کاربران

شکستگی های تنشی، ترک های ریز در استخوان هستند. آنها به دلیل نیروی تکراری، اغلب به دلیل استفاده بیش از حد - مانند بالا و پایین پریدن مکرر یا دویدن در مسافت های طولانی ایجاد می شوند. شکستگی های تنشی ( استرسی
...
[مشاهده متن کامل]
) همچنین می توانند در اثر استفاده عادی از استخوانی که در اثر بیماری هایی مانند پوکی استخوان ضعیف شده است، ایجاد شود.

stress fracture ( اَرتاپزشکی )
واژه مصوب: شکستگی تنشی
تعریف: نوعی شکستگی جزئی به علت تنش های مکرر و وارد آمدن صدمات پیاپی که زیر آستانۀ تحمل استخوان سالم است|||متـ . شکستگی فرسایشی fatigue fracture
مو برداشتن، شکستگی خیلی ریز
شکستگی های کوچک استخوان که از فشار دائمی بر استخوان ناشی شده اند
معنی گرفته شده از دیکشنری آنلاین Merriam - Webster :
a usually hairline fracture of a bone that has been subjected to repeated stress
...
[مشاهده متن کامل]

معنی گرفته شده از دیکشنری آنلاین MACMILLAN :
a small break in a bone caused by regularly putting heavy pressure on it

بپرس