stretcher

/ˈstret͡ʃər//ˈstret͡ʃə/

معنی: تخت روان، برانکار، بسط یابنده
معانی دیگر: (شخص یا دستگاه) کشنده، کشان، فراخ ساز، گشادکننده، کش آور

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a litter, usu. consisting of canvas over a wooden frame, for the purpose of transporting injured, sick, or dying persons.
مشابه: litter

(2) تعریف: one that stretches.

(3) تعریف: a device for shaping, distending, or widening something, esp. a wooden frame over which canvas may be stretched for oil painting.

جمله های نمونه

1. I was carried out on a stretcher, with everyone gawping at me.
[ترجمه گوگل]من را روی برانکارد بردند و همه به من نگاه کردند
[ترجمه ترگمان]من را روی برانکار بردند و همه به من نگاه کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He was carried off on a stretcher.
[ترجمه گوگل]او را روی برانکارد بردند
[ترجمه ترگمان]او را روی برانکار می بردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. They wheeled her out on the stretcher.
[ترجمه گوگل]او را روی برانکارد چرخاندند
[ترجمه ترگمان]او را روی برانکار نهادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. An ambulance officer brought a stretcher for the injured woman.
[ترجمه گوگل]مامور آمبولانس برای زن مجروح برانکارد آورد
[ترجمه ترگمان]یک مامور آمبولانس، برانکار را برای زن زخمی آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She was carried off the track on a stretcher.
[ترجمه گوگل]او را با برانکارد از مسیر خارج کردند
[ترجمه ترگمان]او روی برانکار را حمل می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Mind out! We're coming through with the stretcher.
[ترجمه گوگل]حواسش جمع باشه! ما با برانکارد می آییم
[ترجمه ترگمان]مواظب باش! ما از طریق برانکار داریم میایم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It leaves the ring on a stretcher; the result is a first-round knockout.
[ترجمه گوگل]حلقه را روی برانکارد رها می کند نتیجه یک ناک اوت دور اول است
[ترجمه ترگمان]این فیلم حلقه را بر روی یک برانکار قرار می دهد؛ نتیجه یک ضربه فنی به دور حذفی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I entered a hall crammed with low stretcher beds, placed row upon row on an antiseptic, scrubbed floor.
[ترجمه گوگل]وارد سالنی مملو از تخت‌های برانکارد پایین شدم و ردیف به ردیف روی زمینی تمیز و ضدعفونی‌کننده قرار گرفتم
[ترجمه ترگمان]من وارد یک سالن شدم که از تخت برانکار پایین امده بود و ردیف روی یک ردیف روی زمین تمیز و تمیز قرار داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. But it's a stretcher we need, an ambulance, sort of.
[ترجمه گوگل]اما این یک برانکارد است که ما نیاز داریم، یک آمبولانس، یک جورهایی
[ترجمه ترگمان]اما یک آمبولانس لازم داریم، یک آمبولانس
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. They had me on a stretcher in the hall for almost an hour.
[ترجمه گوگل]تقریباً یک ساعت مرا روی برانکارد گذاشتند در سالن
[ترجمه ترگمان]تقریبا یک ساعت بود که روی برانکار نشسته بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I switched ends on the stretcher to avoid the stain from the piece of meat.
[ترجمه گوگل]سرهای برانکارد را عوض کردم تا از لکه روی تکه گوشت جلوگیری کنم
[ترجمه ترگمان]من با تخت روان سر روی تخت روان گذاشتم تا از لکه گوشت جلوگیری کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. She's rushed to hospital on a stretcher in a neck brace.
[ترجمه گوگل]او با برانکارد در گردنبند به سرعت به بیمارستان منتقل شده است
[ترجمه ترگمان]او با برانکار به بیمارستان می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Right in the middle is a stretcher.
[ترجمه گوگل]درست در وسط یک برانکارد قرار دارد
[ترجمه ترگمان]درست وسط این وسط یه برانکار هست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The stretcher bearers ran out to unload the cargo.
[ترجمه گوگل]برانکاردها دویدند تا محموله را تخلیه کنند
[ترجمه ترگمان]تخت روان به بیرون دویدند تا بار را خالی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The two ambulance attendants quickly put Plover on a stretcher and got him into the ambulance.
[ترجمه گوگل]دو مامور آمبولانس به سرعت پلور را روی برانکارد گذاشتند و او را داخل آمبولانس کردند
[ترجمه ترگمان]دو مامور آمبولانس به سرعت Plover را بر روی برانکار نهادند و او را به داخل آمبولانس رساندند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تخت روان (اسم)
litter, bier, stretcher, palanquin, palankeen, ski lift

برانکار (اسم)
stretcher

بسط یابنده (اسم)
stretcher

تخصصی

[عمران و معماری] آجر راسته

انگلیسی به انگلیسی

• litter for carrying the sick or wounded; person or thing that stretches; device that widens or extends; wooden framework on which canvas for a painting is stretched
a stretcher is a long piece of canvas with a pole along each side, used to carry an injured person.

پیشنهاد کاربران

Bill Williamson and Arthur carrying Davey's now dead body on a stretcher.
stretcher ( n ) ( strɛtʃər ) =a long piece of strong cloth with a pole on each side, used for carrying sb who is sick or injured and who cannot walk
stretcher
تخت روان، برانکار
stretcher: برانکار
در نقاشی به چارچوبی گفته میشود که بوم را نگه میدارد. یعنی کرباس یا پارچه را �میکِشد�.
برانکارد
Mind out! We're coming through with the stretcher
مواظب باش! ما داریم برانکارد می بریم/ما داریم با برانکارد رد میشیم
آتل

بپرس