stridency

/ˈstraɪdənsi//ˈstraɪdnt/

گوشخراشی

جمله های نمونه

1. Many voters were alarmed by the President'snew stridency.
[ترجمه گوگل]بسیاری از رای دهندگان از اقدام جدید رئیس جمهور نگران شدند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از رای دهندگان توسط رئیس جمهور snew stridency مورد تهدید قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. In the face of academic criticism, Black Paper stridency and research like that of Bennett, political intervention was inevitable.
[ترجمه گوگل]در مواجهه با انتقادات آکادمیک، سخت گیری های مقاله سیاه و تحقیقاتی مانند بنت، مداخله سیاسی اجتناب ناپذیر بود
[ترجمه ترگمان]در مواجهه با انتقادات آکادمیک، مقاله سیاه stridency و تحقیقاتی مانند بنت، مداخله سیاسی اجتناب ناپذیر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The stridency of their assertions tended to grow in inverse proportion to the extent of their knowledge on costs.
[ترجمه گوگل]دقت ادعاهای آنها به نسبت معکوس با میزان دانش آنها در مورد هزینه ها افزایش می یابد
[ترجمه ترگمان]The بودن اظهارات آن ها گرایش به رشد در نسبت معکوس تا حد دانش آن ها بر هزینه ها داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. His stridency also reflected a new perspective on the importance of the whole conflict.
[ترجمه گوگل]سختگیری او همچنین دیدگاه جدیدی را در مورد اهمیت کل درگیری منعکس می کند
[ترجمه ترگمان]او همچنین دیدگاه جدیدی را در مورد اهمیت کل تعارض نشان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. And the stridency of those who argue otherwise bears eloquent testimony to that fact.
[ترجمه گوگل]و سختگیری کسانی که در غیر این صورت بحث می کنند، گواه شیوای این واقعیت است
[ترجمه ترگمان]و stridency کسانی که در غیر این صورت مدعی هستند گواهی eloquent بر این حقیقت دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. That accounted for its stridency and its determined effort to provoke alarm.
[ترجمه گوگل]این به دلیل سختگیری و تلاش مصمم آن برای برانگیختن هشدار بود
[ترجمه ترگمان]این اقدام به علت تلاش و کوشش و کوشش و کوشش خود بود که موجب ترس و اضطراب گردد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Vietnam had reacted with unprecedented stridency by holding the live-fire drill and issuing a decree on the terms of military service, he added.
[ترجمه گوگل]وی افزود که ویتنام با برگزاری رزمایش آتش واقعی و صدور فرمانی در مورد شرایط خدمت سربازی با سختگیری بی سابقه ای واکنش نشان داده است
[ترجمه ترگمان]وی افزود که ویتنام با برگزاری تمرین اطفا حریق و صدور حکمی در رابطه با شرایط خدمت نظامی، با stridency بی سابقه واکنش نشان داده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The stridency of part of speech knowledge is still an open issue in the study of automatic Parsing .
[ترجمه گوگل]سختی بخشی از دانش گفتار هنوز یک موضوع باز در مطالعه تجزیه خودکار است
[ترجمه ترگمان]The بخشی از دانش گفتاری هنوز یک مساله باز در مطالعه of اتوماتیک می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. If there is a stridency in what I say it is because I believe Nigeria is once again on the brink of a precipice.
[ترجمه گوگل]اگر در سخنان من سختگیری وجود دارد به این دلیل است که معتقدم نیجریه بار دیگر در لبه پرتگاه قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]اگر یک stridency در آنچه می گویم وجود دارد این است که من معتقدم که نیجریه یک بار دیگر در لبه پرتگاهی قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Mr Ibrahim's stridency[3] was, perhaps, inspired by America's decision, in March, to keep Libya on its official list of state sponsors of terrorism, a dubious distinction it has held since 197
[ترجمه گوگل]اهتمام آقای ابراهیم[3] شاید الهام گرفته از تصمیم آمریکا در ماه مارس برای نگه داشتن لیبی در فهرست رسمی کشورهای حامی تروریسم بود، امتیازی مشکوک که از سال 197 تا کنون داشته است
[ترجمه ترگمان]آقای ابراهیم stridency (۳)احتمالا با الهام از تصمیم آمریکا در ماه مارس برای دور نگه داشتن لیبی در فهرست رسمی حامیان مالی تروریسم، یک تمایز مشکوک که از ۱۹۷ سال گذشته برگزار شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. When the heat and stridency of the party burst upon us through the open door, I began to regret that I had not been more firm in refusing this once.
[ترجمه گوگل]وقتی گرما و سختی مهمانی از در باز به ما هجوم آورد، پشیمان شدم که یک بار هم قاطعانه تر از این رد نکردم
[ترجمه ترگمان]وقتی گرما و گرمای حزب از در باز وارد ما شد، از اینکه یک بار دیگر شرکت نکرده بودم پشیمان شدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. As the situation becomes more desperate, there is a growing stridency in the appeals for aid.
[ترجمه گوگل]همانطور که وضعیت ناامیدتر می شود، درخواست ها برای کمک به شدت افزایش می یابد
[ترجمه ترگمان]از آنجا که وضعیت بسیار نومید کننده می شود، یک stridency در حال رشد در درخواست های کمک وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. His speeches were hardened a little, but he wasn't much good at abuse or jokes or stridency or sneering.
[ترجمه گوگل]سخنرانی‌هایش کمی سخت‌تر بود، اما در بدرفتاری، شوخی‌کردن، سخت‌گیری یا تمسخر مهارت چندانی نداشت
[ترجمه ترگمان]speeches کمی سخت شده بود، اما از سو استفاده کردن یا شوخی یا پوزخند زدن خوب نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The suspicion with which the renewal movement was viewed seems to have diminished, as does the stridency of charismatic claims.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد بدگمانی که به جنبش نوسازی نگریسته می شود، کم شده است، همچنان که شدت ادعاهای کاریزماتیک کاهش یافته است
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که سو ظن با کدام جنبش تجدید نظر کاهش یافته است، همان طور که the ادعاهای کاریزماتیک زیادی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• shrillness, harshness of sound
stridency is the quality of stating your opinions and feelings very strongly; used showing disapproval.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : stridency
✅️ صفت ( adjective ) : strident
✅️ قید ( adverb ) : stridently
بی پروایی، جسارت، گستاخی
جَنَم، جسارت، سرسختی

بپرس