stromal

جمله های نمونه

1. The tumor is characterized by lakes of stromal mucin containing scant malignant epithelial cells.
[ترجمه گوگل]تومور با دریاچه های موسین استرومایی حاوی سلول های اپیتلیال بدخیم کمی مشخص می شود
[ترجمه ترگمان]این تومور توسط دریاچه ها of stromal حاوی سلول های اپی تلیال نسبتا بدخیم مشخص می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. VEGF-induced metastatic colonies were surrounded by densely packed stromal cells before detectable angiogenesis, suggesting that VEGF is involved in the initiation of desmoplasia.
[ترجمه گوگل]کلنی های متاستاتیک ناشی از VEGF قبل از رگزایی قابل تشخیص توسط سلول های استرومایی متراکم احاطه شده بودند، که نشان می دهد VEGF در شروع دسموپلازی نقش دارد
[ترجمه ترگمان]کلونی های metastatic ناشی از VEGF توسط سلول های استرومایی فشرده قبل از رگ زایی تشخیص داده شدند، که نشان می دهد VEGF در آغاز of درگیر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Then, on this basis, the bone marrow stromal cells were cultured with the scaffold biomaterials, and the engineering cartilage and subchondral bone restorations were constructed in vitro.
[ترجمه گوگل]سپس، بر این اساس، سلول‌های استرومایی مغز استخوان با بیومواد داربست کشت داده شدند و ترمیم‌های غضروف مهندسی و استخوان زیر غضروفی در شرایط آزمایشگاهی ساخته شدند
[ترجمه ترگمان]سپس، به این اساس، سلول های استرومایی مغز استخوان با مواد زیستی داربست کشت شدند، و غضروف مهندسی و ترمیم استخوان subchondral در آزمایشگاه در آزمایشگاه ساخته شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. These nonmalignant cells, such as stromal fibroblasts and bone marrow-derived cells, have been shown to be capable of promoting tumor growth and metastasis .
[ترجمه گوگل]نشان داده شده است که این سلول‌های غیر بدخیم، مانند فیبروبلاست‌های استرومایی و سلول‌های مشتق از مغز استخوان، می‌توانند رشد تومور و متاستاز را افزایش دهند
[ترجمه ترگمان]این سلول های nonmalignant مانند فیبروبلاست stromal و سلول های خونی مغز استخوان، نشان داده شده است که قادر به ترویج رشد تومور و متاستاز هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. For rapid establishment of mouse thymic stromal cell(MTSC) lines, gene transfection was used to immortalize fresh viable cells.
[ترجمه گوگل]برای استقرار سریع رده‌های سلول استرومایی تیموس موش (MTSC)، ترانسفکشن ژن برای جاودانه‌سازی سلول‌های زنده تازه استفاده شد
[ترجمه ترگمان]برای ایجاد سریع سلول های استرومایی موش thymic (MTSC)، ژن transfection برای جاودانه ساختن سلول های زیستی جدید مورد استفاده قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The stromal elements of cystic nephroma show malignancy more often than epithelium.
[ترجمه گوگل]عناصر استرومایی نفرومای کیستیک بدخیمی را بیشتر از اپیتلیوم نشان می دهند
[ترجمه ترگمان]عناصر استرومایی جنینی nephroma بیشتر نسبت به اپیتلیوم کوروئید نسبت به بافت پوششی نشان می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The cancer may be slow - endometrial stromal sarcoma growing or aggressive and may metastasize, most are malignant.
[ترجمه گوگل]سرطان ممکن است آهسته باشد - سارکوم استرومای آندومتر در حال رشد یا تهاجمی است و ممکن است متاستاز دهد، اکثر آنها بدخیم هستند
[ترجمه ترگمان]سرطان ممکن است slow stromal endometrial کند، رشد کند و یا پرخاشگر باشد و ممکن است خطرناک باشد، اغلب بدخیم هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. There is also evidence that various stromal cell types participate in normal and pathological angiogenesis in a tissue- or context-specific fashion.
[ترجمه گوگل]همچنین شواهدی وجود دارد که انواع مختلف سلول های استرومایی در رگزایی طبیعی و پاتولوژیک به روش بافت یا بافت خاص شرکت می کنند
[ترجمه ترگمان]همچنین شواهدی وجود دارد که انواع سلول های استرومایی مختلف در رگ زایی معمولی و pathological در بافت خاص بافت و یا بافت خاص شرکت دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Objective To study the effect of bong marrow stromal cells on ex vivo hematopoietic progenitor expansion.
[ترجمه گوگل]هدف: مطالعه اثر سلول های استرومایی مغز بونگ بر گسترش پیش ساز خونساز در شرایط in vivo
[ترجمه ترگمان]هدف مطالعه اثر سلول های استرومایی مغز استخوان به رشد اولیه خون ساز خون ساز سابق
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Methods Semisolid-culture and depletion of bone marrow stromal cell by nylon wool method were adopted to examine the effect of CKLF1 on the formation of erythroid colonies.
[ترجمه گوگل]MethodsSemisolid-کشت و تخلیه سلول های استرومایی مغز استخوان با روش پشم نایلون برای بررسی اثر CKLF1 بر تشکیل کلنی های اریتروئید به تصویب رسید
[ترجمه ترگمان]روش های semisolid - فرهنگ و تخلیه سلول استرومایی مغز استخوان به وسیله روش پشم نایلون برای بررسی تاثیر CKLF۱ بر تشکیل کلونی های اریتروئید به کار گرفته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Sclerosing stromal tumour is a rare benign tumour arising from the interstitial tissue of the ovary.
[ترجمه گوگل]تومور استرومایی اسکلروزان یک تومور خوش خیم نادر است که از بافت بینابینی تخمدان ایجاد می شود
[ترجمه ترگمان]تومور stromal Sclerosing یک تومور خوش خیم نادر است که از بافت میانی در تخمدان نشات می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Their stromal counterparts may differentiate and migrate from this space to reside on the abluminal side of marrow sinusoids and form a three-dimensional network that invests the capillary bed.
[ترجمه گوگل]همتایان استرومایی آنها ممکن است متمایز شده و از این فضا مهاجرت کنند تا در سمت شکمی سینوس های مغز قرار گیرند و یک شبکه سه بعدی تشکیل دهند که بستر مویرگی را ایجاد می کند
[ترجمه ترگمان]همتایان stromal آن ها ممکن است متفاوت بوده و از این فضا برای اقامت در بخش abluminal مغز استخوان استفاده کرده و یک شبکه سه بعدی تشکیل دهند که در بس تر مویرگ ها سرمایه گذاری می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. METHODS: The stromal cell of bone marrow was obtained from Wister rat. and inducted into glial cells in vitro, then use histochemistry stains.
[ترجمه گوگل]روش کار: سلول استرومایی مغز استخوان از موش صحرایی Wister تهیه شد و در شرایط آزمایشگاهی به سلول های گلیال القا می شود، سپس از رنگ های هیستوشیمی استفاده کنید
[ترجمه ترگمان]روش ها: سلول های استرومایی مغز استخوان از موش Wister بدست می آید و وارد سلول های گلیال در آزمایشگاه می شوند و سپس از لکه های جوهر استفاده می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Alroy J, et al., Altered corneal stromal matrix organization is associated with mucopolysaccharidosis I, II and VI.
[ترجمه گوگل]Alroy J و همکاران، تغییر سازمان ماتریکس استرومایی قرنیه با موکوپلی ساکاریدوز I، II و VI همراه است
[ترجمه ترگمان]Alroy J، و همکاران، Altered corneal stromal matrix با mucopolysaccharidosis I، II و VI در ارتباط است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The hemopoietic stromal progenitors (CFU-F) constitute the main component of the hemopoietic microenvironment and possess the function of regulating and enhancing restoration of hemopoiesis.
[ترجمه گوگل]اجداد استرومای خونساز (CFU-F) جزء اصلی ریزمحیط خونساز را تشکیل می دهند و دارای عملکرد تنظیم و افزایش ترمیم خونسازی هستند
[ترجمه ترگمان]progenitors stromal hemopoietic (CFU - F)اجزای اصلی of microenvironment را تشکیل می دهند و تابع تنظیم و تقویت بازیابی of هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• of or pertaining to the stroma (anatomy, botany)

پیشنهاد کاربران

Stromal tissue بافت محافظ، بافت بنیادی و کلمه stromal صفت ( adj ) کلمه stroma است .
stromal ( علوم تشریحی )
واژه مصوب: زی داربستی
تعریف: مربوط به زیرداربست یا شبیه به آن
استرومال ( بافت محافظ )

بپرس