studied

/ˈstədid//ˈstʌdɪd/

معنی: دانسته، از روی مطالعه، تعمدی، از پیش اماده شده
معانی دیگر: بررسی شده، مطالعه شده، سنجیده، عمدی، از قصد، خواسته

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: studiedly (adv.), studiedness (n.)
(1) تعریف: revealing conscious and deliberate effort; not natural or spontaneous.
متضاد: glib, unstudied
مشابه: willful

- studied innocence
[ترجمه گوگل] معصومیت را مطالعه کرد
[ترجمه ترگمان] بی گناهی را بررسی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: carefully considered.
مشابه: deliberate, measured

- a studied response
[ترجمه گوگل] یک پاسخ مطالعه شده
[ترجمه ترگمان] پاسخ مورد مطالعه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. a studied reply
پاسخ سنجیده

2. he studied law assiduously
او با پشتکار به مطالعه ی حقوق پرداخت.

3. he studied law for four years
او چهار سال حقوق خواند.

4. he studied the photographs closely
او عکس ها را دقیقا بررسی کرد.

5. he studied the problem with detachment and gave his views
او مسئله را با بی طرفی (بی گرایشی) بررسی کرد و نظر خود را داد.

6. he studied under ayatollah yasreby
او در محضر آیت الله یثربی تلمذ کرد.

7. jahangir studied medicine for seven years
جهانگیر هفت سال پزشکی خواند.

8. pari studied in england
پری در انگلیس تحصیل کرد.

9. roohallah studied arabic under a famous master
روح الله تحت تعلیم استادی شهیر عربی آموخت.

10. she studied to appear calm
سعی کرد آرام بنظر بیاید.

11. have you studied your lessons for today?
درس امروزت را مطالعه کرده ای ؟

12. haydeh has studied nutrition
هایده پرودشناسی (تغذیه) خوانده است.

13. pary has studied midwifery
پری مامایی خوانده است.

14. the room was in studied disarray
اتاق تعمدا در هم ریخته شده بود.

15. He studied philosophy and psychology at Cambridge.
[ترجمه گوگل]او فلسفه و روانشناسی را در کمبریج خواند
[ترجمه ترگمان]او فلسفه و روانشناسی را در کمبریج مطالعه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. It was an infectious organism that he studied.
[ترجمه گوگل]این یک ارگانیسم عفونی بود که او مطالعه کرد
[ترجمه ترگمان]این یک ارگانیسم infectious بود که مورد مطالعه قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. The composition of the group that is studied depends on the interests of the researcher.
[ترجمه گوگل]ترکیب گروه مورد مطالعه به علایق محقق بستگی دارد
[ترجمه ترگمان]ترکیب گروهی که مطالعه می شود به علایق محقق بستگی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. He studied the keyboard carefully, one finger poised.
[ترجمه گوگل]کیبورد را با دقت مطالعه کرد، یک انگشتش را دراز کرد
[ترجمه ترگمان]با دقت صفحه کلید را مطالعه کرد، یک انگشت روی صفحه کلید قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. The committee studied the minutiae of the report for hours.
[ترجمه گوگل]این کمیته ساعت ها جزئیات گزارش را مطالعه کرد
[ترجمه ترگمان]کمیته نکات جزئی این گزارش را به مدت چند ساعت مطالعه کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

20. Scientists have studied the moon through telescopes, and, latterly, from satellites.
[ترجمه گوگل]دانشمندان ماه را از طریق تلسکوپ ها و در نهایت از ماهواره ها مطالعه کرده اند
[ترجمه ترگمان]دانشمندان ماه را از طریق تلسکوپ مطالعه کرده اند و در این اواخر از ماهواره ها
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

دانسته (صفت)
studied

از روی مطالعه (صفت)
studied

تعمدی (صفت)
studied

از پیش اماده شده (صفت)
studied

انگلیسی به انگلیسی

• deliberate, planned; not spontaneous, contrived; learned
a studied action has been carefully planned and is not spontaneous or natural.
see also study.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : study
✅️ اسم ( noun ) : study / studiousness / student
✅️ صفت ( adjective ) : studious / studied
✅️ قید ( adverb ) : studiously
The past of study
بررسی شده ، از روی مطالعه ، مطالعه شده ، خوانده شده
بررسی شده و خوانده شده
در واقع حالت گذشته study هست
تعریف: the past of study
چون ed داره پس گذشته مطالعه کردن . خواندن میشه
تو مطالعه کردی
اون خانوم . اون اقا مطالعه کرد
دیگه بستگی به فاعل جمله داره

از روی مطالعه و بررسی
مورد مطالعه
خوانده شده
بررسی شده

بپرس