stuff and nonsense


(قدیمی - ندا حاکی از رد اظهارات دیگران) چرندیات و لاطائلات !، چه چرندیاتی !

جمله های نمونه

1. Stuff and nonsense! You don't know what you're talking about.
[ترجمه گوگل]مطالب و مزخرفات! شما نمی دانید در مورد چه چیزی صحبت می کنید
[ترجمه ترگمان]چه حرف ها! تو که نمی دونی در مورد چی داری حرف می زنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. What a stuff and nonsense! How do you expect Mr. Wang to agree with you?
[ترجمه گوگل]چه حرف و مزخرفی! چگونه انتظار دارید که آقای وانگ با شما موافق باشد؟
[ترجمه ترگمان]چه مزخرفاتی! چطور انتظار داری آقای ونگ با تو موافق باشه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The team you are now watching has the best players in the country. –Stuff and nonsense! The children from the local school could beat them easily.
[ترجمه گوگل]تیمی که اکنون تماشا می کنید بهترین بازیکنان کشور را دارد -موضوعات و مزخرفات! بچه های مدرسه محلی به راحتی می توانستند آنها را بزنند
[ترجمه ترگمان]تیمی که در حال حاضر شاهد آن هستید، بهترین بازیکنان کشور است چه حرف های احمقانه و بی معنی! بچه های مدرسه محلی می توانستند به راحتی آن ها را کتک بزنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Anyway, I don't believe all that stuff and nonsense about white bread versus brown, brown rice versus white, and what have you.
[ترجمه گوگل]به هر حال، من این همه چیزها و مزخرفات در مورد نان سفید در مقابل قهوه ای، برنج قهوه ای در مقابل سفید، و شما را باور نمی کنم
[ترجمه ترگمان]به هر حال، من باور نمی کنم که این چیزها و چیزهای بی معنی در مورد نان سفید و قهوه ای و قهوه ای و سفید در مقابل سفید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. As for this new project, I hate to say, "Stuff and nonsense"!
[ترجمه گوگل]در مورد این پروژه جدید، من از گفتن "چیز و بیهوده" متنفرم!
[ترجمه ترگمان]در مورد این پروژه جدید، من از گفتن \"چیز و مزخرف\" متنفرم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Stuff and nonsense! Don't try to make a fool of me.
[ترجمه گوگل]مطالب و مزخرفات! سعی نکن منو احمق کنی
[ترجمه ترگمان]چه حرف ها! سعی نکن منو گول بزنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. That's stuff and nonsense; of course I can juggle with three balls at once!
[ترجمه گوگل]این چیزهای بیهوده است البته من می توانم با سه توپ در یک زمان شعبده بازی کنم!
[ترجمه ترگمان]این کار احمقانه است؛ البته که می توانم با سه تا توپ شعبده بازی کنم!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The books are written off as a morass of stuff and nonsense.
[ترجمه گوگل]کتاب‌ها به‌عنوان توده‌ای از چیزها و مزخرفات نوشته شده‌اند
[ترجمه ترگمان]کتاب ها را یک باتلاق پر از خرت و پرت نوشته
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• hooey; senseless talk; foolish ideas
nonsense, total rubbish, fiddlesticks

پیشنهاد کاربران

بپرس