stuff up

جمله های نمونه

1. He stuffed up his ears with earplugs before diving.
[ترجمه گوگل]او قبل از غواصی گوش هایش را با گوش گیر پر کرد
[ترجمه ترگمان]او قبل از شیرجه زدن گوش هایش را پر کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. My nose is terribly stuffed up today.
[ترجمه گوگل]امروز بینی من به طرز وحشتناکی پر شده است
[ترجمه ترگمان]بینی من امروز خیلی پر شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. My nose is uncomfortably stuffed up.
[ترجمه گوگل]بینی من به طرز ناخوشایندی پر شده است
[ترجمه ترگمان]بینی من به طرز ناراحت کننده ای پر شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. This causes tissue in the nose to expand, and voila, your nose is stuffed up.
[ترجمه گوگل]این باعث می شود که بافت بینی منبسط شود و بینی شما پر می شود
[ترجمه ترگمان]این باعث ایجاد بافت در بینی می شود و بفرما، بینی شما پر شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A writer gets to make stuff up, while a journalist rewrites press releases.
[ترجمه گوگل]یک نویسنده می‌تواند مطالبی را بسازد، در حالی که یک روزنامه‌نگار اعلامیه‌های مطبوعاتی را بازنویسی می‌کند
[ترجمه ترگمان]یک نویسنده این کار را انجام می دهد، در حالی که یک روزنامه نگار انتشار مطبوعات را منتشر می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. My nose is stuffed up .
[ترجمه گوگل]دماغم پر شده
[ترجمه ترگمان] دماغم پر شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. You put too much stress on your laterals, you're going to be really stuffed up.
[ترجمه گوگل]شما استرس زیادی به پهلوهای خود وارد می کنید، واقعاً پر می شوید
[ترجمه ترگمان]تو بیش از حد روی laterals تاکید می کنی که واقعا پر از up
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Stuff up your ears, there is going to be a mighty bang!
[ترجمه گوگل]گوش های خود را پر کنید، یک انفجار قدرتمند وجود دارد!
[ترجمه ترگمان]چیزی در گوش تو، یک انفجار بزرگ خواهد بود!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I tend to bottle stuff up.
[ترجمه گوگل]من تمایل دارم چیزها را بطری کنم
[ترجمه ترگمان] من دوست دارم یه بطری مشروب بیارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Stuff up your ears - there is going to be almighty bang!
[ترجمه گوگل]گوش های خود را پر کنید - انفجار بزرگی خواهد بود!
[ترجمه ترگمان]خرت و پرت ها رو جمع کن، یه انفجار بزرگ در کار هست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Did you make all that stuff up to get out of being my agent?
[ترجمه گوگل]آیا همه این چیزها را ساختی تا از نمایندگی من خلاص شوی؟
[ترجمه ترگمان]همه اون وسایل رو برداشتی که از مدیر برنامه من بیای بیرون؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I say we pack this stuff up and head for the shuttle.
[ترجمه گوگل]من می گویم این وسایل را جمع می کنیم و به سمت شاتل می رویم
[ترجمه ترگمان]من میگم وسایل رو جمع و جور کنیم و بریم سراغ شاتل
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Is she just coughing or hawking stuff up on the desk as well?
[ترجمه گوگل]آیا او فقط سرفه می کند یا چیزهایی را روی میز می کشد؟
[ترجمه ترگمان]اون داره سرفه می کنه یا روی میز کار می کنه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It off the rails when people started to just make new stuff up.
[ترجمه گوگل]زمانی که مردم شروع به ساختن چیزهای جدید کردند، از ریل خارج شد
[ترجمه ترگمان]وقتی مردم شروع به ساختن وسایل تازه کردند، از ریل خارج شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• make a mess of something, blunder (australian slang)

پیشنهاد کاربران

گرفتگی بینی
سنگینی . گرفتگی ( بینی )
My head is all stuffed up
سرم احساس سنگینی می کنه
.
احساس سنگینی کردن

بپرس