subordination

/səˌbɔːrdəˈneɪʃn̩//səˌbɔːdɪˈneɪʃn̩/

معنی: تبعیت، مادونی، اطاعت، فرمان برداری، مرئوسی
معانی دیگر: وابسته سازی، پیروسازی، تابع سازی، فرعی سازی، (نادر) استیلا، انتقاد، منکوب سازی

جمله های نمونه

1. For members of socially subordinate groups, subordination remains salient even though superordinates are not immediately present.
[ترجمه گوگل]برای اعضای گروه‌های زیردستان اجتماعی، تبعیت همچنان برجسته است، حتی اگر افراد مافوق بلافاصله حضور نداشته باشند
[ترجمه ترگمان]برای اعضای گروه های تابع اجتماعی، این تبعیت هنوز برجسته باقی می ماند اگر چه superordinates در حال حاضر نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Subordination of another kind may be discerned in the works of Thomas Aquinas.
[ترجمه گوگل]تبعیت نوع دیگری را می توان در آثار توماس آکویناس تشخیص داد
[ترجمه ترگمان]Subordination از نوع دیگر در آثار توماس آکویناس، تشخیص داده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Another method of subordination is a prohibition on repayment of the debt whilst other creditors remain unpaid.
[ترجمه گوگل]روش دیگر تبعیت، ممنوعیت بازپرداخت بدهی است در حالی که سایر طلبکاران پرداخت نشده می مانند
[ترجمه ترگمان]روش دیگر اطاعت، ممنوعیت بازپرداخت بدهی است در حالی که طلبکاران دیگری پرداخت نشده باقی می مانند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. In its subordination of character to plot, sentimental comedy moves in the direction of Romantic drama.
[ترجمه گوگل]کمدی احساساتی در تبعیت شخصیت از طرح، در جهت درام رمانتیک حرکت می کند
[ترجمه ترگمان]در تبعیت از شخصیت نمایشنامه، کمدی احساساتی در جهت درام رمانتیک به حرکت در می آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. None of the overtones of subordination and all the rest of it would have been present to the Hebrew.
[ترجمه گوگل]هیچ یک از مضامین انقیاد و بقیه آن برای عبری وجود نداشت
[ترجمه ترگمان]هیچ یک از the of و بقیه آن به زبان عبری وجود نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Traditional subordination is arbitrary, exploitative arid alien to the modern values of management by commitment.
[ترجمه گوگل]تبعیت سنتی خودسرانه، استثمارگرانه و بیگانه با ارزش های مدرن مدیریت از طریق تعهد است
[ترجمه ترگمان]تبعیت سنتی نسبت به ارزش های مدرن مدیریت توسط تعهد، اختیاری، exploitative و alien است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. This meant the subordination of all individuals and self governing bodies to the Government.
[ترجمه گوگل]این به معنای تبعیت همه افراد و نهادهای خودگردان از دولت بود
[ترجمه ترگمان]این به معنای تبعیت همه افراد و نهاده ای خودمختار به دولت بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Equitable subordination doctrine is a legislative exploration about whether the controlling company's claim should be subordinated when the subsidiary is bankrupt.
[ترجمه گوگل]دکترین تبعیت عادلانه یک کنکاش قانونی در مورد اینکه آیا ادعای شرکت کنترل کننده باید در زمانی که شرکت فرعی ورشکسته است، تبعیت شود یا خیر است
[ترجمه ترگمان]اصول فرمانبرداری Equitable، یک اکتشاف قانونی در مورد این موضوع است که آیا ادعای شرکت کنترل باید زمانی که شرکت تابعه ورشکسته است، تابع شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The subordination of one customs establishment to another shall not Be restricted By administrative divisions.
[ترجمه گوگل]تابعیت یک گمرک به گمرک دیگر نباید توسط تقسیمات اداری محدود شود
[ترجمه ترگمان]تبعیت از یک نهاد گمرکی به دیگری نباید محدود به تقسیمات اداری شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The degree of subordination of an item in an hierarchic arrangement.
[ترجمه گوگل]درجه تبعیت یک آیتم در یک آرایش سلسله مراتبی
[ترجمه ترگمان]درجه تبعیت از یک آیتم در یک چیدمان hierarchic
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Subordination and silence best became their years and capacity.
[ترجمه گوگل]اطاعت و سکوت به بهترین وجه سالها و ظرفیت آنها شد
[ترجمه ترگمان]Subordination و سکوت بهترین سال های عمر و گنجایش آنان بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The old patterns of subordination and domination in an inflexible hierarchy may no longer work well.
[ترجمه گوگل]الگوهای قدیمی تبعیت و سلطه در یک سلسله مراتب انعطاف ناپذیر ممکن است دیگر به خوبی کار نکنند
[ترجمه ترگمان]الگوهای قدیمی فرمان برداری و سلطه در یک سلسله مراتب انعطاف ناپذیر دیگر ممکن است دیگر کارساز نباشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. She claims that society is still characterized by male domination and female subordination.
[ترجمه گوگل]او مدعی است که جامعه هنوز با سلطه مردان و انقیاد زنان مشخص می شود
[ترجمه ترگمان]او ادعا می کند که جامعه هنوز با سلطه مردان و فرمانبرداری زن مشخص است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Nevertheless, with the growth in the size and power of the public service state he recognized the dangers of subordination.
[ترجمه گوگل]با این وجود، با رشد در اندازه و قدرت دولت خدمات عمومی، او به خطرات تبعیت پی برد
[ترجمه ترگمان]با این وصف، با رشد اندازه و قدرت خدمات عمومی، او خطرات اطاعت را تشخیص داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Nevertheless, feminists recognize that women's exclusion from culture and language is an important aspect of their experiences of subordination.
[ترجمه گوگل]با این وجود، فمینیست‌ها تشخیص می‌دهند که طرد شدن زنان از فرهنگ و زبان جنبه مهمی از تجارب آنها از تبعیت است
[ترجمه ترگمان]با این حال، feminists می دانند که طرد زنان از فرهنگ و زبان جنبه مهمی از تجارب آن ها از فرمانبرداری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تبعیت (اسم)
amenability, adherence, subordination, allegiance, citizenship, dependence, dependency, vassalage, citizenry

مادونی (اسم)
inferiority, subordination

اطاعت (اسم)
submission, obedience, subordination, subjugation

فرمان برداری (اسم)
submission, obedience, subordination

مرئوسی (اسم)
subordination

انگلیسی به انگلیسی

• act of subordinating; state of being inferior to, state of being secondary in importance; subjugation, state of being under the authority of another

پیشنهاد کاربران

وابستگی. اطاعت. پیروی
مثال:
That subordination requires a purpose.
آن اطاعت {و پیروی} مستلزم یک هدف است.
تنزیل
منقادسازی؛ فرودست سازی. تنزل مقام
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : subordinate
✅️ اسم ( noun ) : subordinate / subordination
✅️ صفت ( adjective ) : subordinate
✅️ قید ( adverb ) : _
کم اهمیت سازی { کسی/چیزی نسبت به کسی/چیزی دیگر}
مطیع بودن
subordination ( اصطلاح شناسی )
واژه مصوب: فروپایگی
تعریف: رابطة عمودی بین یک مفهوم فروپایه با مفهوم فراپایة بلافصل بالای آن در طبقه بندی سلسله مراتبی
در دستور زبان یا Grammar:
{وابسته سازی/پیروسازی}
در جملات ناهم پایه یا مرکب
( Complex Sentences ) که شامل
جمله واره های اصلی ( main clause ) و فرعی ( subordinate clause ) هستند که به آنها جمله واره های ( پایه و پیرو ) یا
...
[مشاهده متن کامل]

( ناوابسته و وابسته ) =
( independent and depndent ) یا
( مستقل و غیرمستقل ) نیز میگویند به کارمی رود.
( Clause )
جمله واره - شبه جمله - بند
( paragraph ) بند

اطاعت
تفویض
زیر دستی
در منطق: تداخل
انقیاد
پیروی ( ریاضیات )
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)

بپرس