subsidence

/səbˈsaɪdəns//səbˈsaɪdns/

معنی: فرونشست، فروکش، فرونشینی، نشست، فروکشی، تخفیف درد و غیره
معانی دیگر: فرونشست، فروکش، نشست، فرونشینی، فروکشی، تخفیف دردوغیره

جمله های نمونه

1. The railway line was closed because of subsidence.
[ترجمه گوگل]خط راه آهن به دلیل فرونشست بسته شد
[ترجمه ترگمان]خط راه آهن به دلیل فرونشست بسته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The road was closed because of subsidence.
[ترجمه گوگل]جاده به دلیل فرونشست بسته شد
[ترجمه ترگمان]این جاده به دلیل فرونشست زمین بسته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The houses in this area are liable to subsidence.
[ترجمه learner] خونه های این منطقه در معرض نشست هستند
|
[ترجمه گوگل]خانه های این منطقه در معرض فرونشست هستند
[ترجمه ترگمان]خانه هایی که در این منطقه قرار دارند، قرار است فرونشست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A number of houses had suffered from coal-mining subsidence.
[ترجمه گوگل]تعدادی از خانه ها در اثر فرونشست معدن زغال سنگ آسیب دیده بودند
[ترجمه ترگمان]تعدادی از خانه ها از فرونشست زغال سنگ رنج برده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The building had to be demolished because of subsidence.
[ترجمه گوگل]بنا به دلیل فرونشست باید تخریب می شد
[ترجمه ترگمان]بنا به نظر فرونشست این ساختمان باید ویران شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Is your house insured against subsidence?
[ترجمه گوگل]آیا خانه شما در برابر فرونشست بیمه شده است؟
[ترجمه ترگمان]خانه شما در برابر subsidence بیمه است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The buildings were insured against fire, subsidence and earthquakes.
[ترجمه گوگل]ساختمان ها در برابر آتش سوزی، فرونشست و زلزله بیمه شده بودند
[ترجمه ترگمان]ساختمان ها بر ضد آتش، فرونشست و زمین لرزه بیمه شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Subsidence is the downward movement of a site on which a building stands.
[ترجمه گوگل]فرونشست حرکت رو به پایین مکانی است که یک ساختمان در آن قرار دارد
[ترجمه ترگمان]subsidence حرکت رو به پایین یک سایت است که در آن یک ساختمان قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The roots of the trees are causing subsidence damage to the building.
[ترجمه گوگل]ریشه درختان باعث ایجاد خسارت فرونشست به ساختمان می شود
[ترجمه ترگمان]ریشه های درختان باعث آسیب فرونشست به ساختمان می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It is incontrovertible that there has been long-continued subsidence on many oceanic atolls.
[ترجمه گوگل]این غیرقابل انکار است که فرونشست طولانی مدت در بسیاری از جزیره های مرجانی اقیانوسی وجود داشته است
[ترجمه ترگمان]این مسلم است که فرونشست طولانی در بسیاری از جزایر atolls اقیانوسی وجود داشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Sadly, however, subsidence of the building means that the sundial is no longer accurate.
[ترجمه گوگل]با این حال، متأسفانه، فرونشست ساختمان به این معنی است که ساعت آفتابی دیگر دقیق نیست
[ترجمه ترگمان]با این حال، متاسفانه، فرونشست این ساختمان به این معنی است که ساعت آفتابی دیگر دقیق نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Most subsidence claims are capable of being resolved without the need for underpinning.
[ترجمه گوگل]اکثر ادعاهای فرونشست بدون نیاز به پشتوانه قابل حل هستند
[ترجمه ترگمان]اغلب مطالبات فرونشست، بدون نیاز به زیربنای اقتصادی، حل و فصل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Weather and subsidence claims were lower, motor and marine insurance results improved and only industrial disease claims required higher provisions.
[ترجمه گوگل]مطالبات آب و هوا و فرونشست کمتر بود، نتایج بیمه موتور و دریایی بهبود یافت و فقط دعاوی بیماری های صنعتی نیاز به مفاد بالاتر داشت
[ترجمه ترگمان]شرایط آب و هوایی و فرونشست زمین کاهش یافت، نتایج بیمه موتور و دریایی بهبود یافت و تنها ادعاهای مربوط به بیماری های صنعتی موجب شدند که مواد غذایی بالاتر مورد نیاز باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Subsidence claims showed marked decline, but theft claims continue to rise.
[ترجمه گوگل]ادعای فرونشست کاهش قابل توجهی را نشان داد، اما ادعای سرقت همچنان در حال افزایش است
[ترجمه ترگمان]ادعاهای subsidence کاهش نشان دادند، اما ادعاهای دزدی همچنان رو به افزایش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

فرونشست (اسم)
alleviation, subsidence

فروکش (اسم)
lysis, ebb, subsidence, fall, collapse, letup, falling, deflation

فرونشینی (اسم)
ebb, subsidence, reflow

نشست (اسم)
meet, meeting, subsidence, sitting, session, seance

فروکشی (اسم)
subsidence, reflux, reflow

تخفیف درد و غیره (اسم)
subsidence

تخصصی

[عمران و معماری] نشست - فرونشست - فرونشستگی - تهنشینی
[زمین شناسی] فرونشست ،نشست ،فرونشینی ،فروکشی، نشست خاک، ته نشینی
[آب و خاک] فرونشینی

انگلیسی به انگلیسی

• gradual sinking of land caused by natural shifts or human activity; (medicine) remittal, remission, decrease in the manifestations (of a disease); sinking in bone;
when there is subsidence, the ground sinks to a lower level.

پیشنهاد کاربران

subsidence ( n ) ( səbˈsaɪdns ) =the process by which an area of land sinks to a lower level, or by which a building sinks into the ground, The houses in this area are liable to subsidence.
subsidence
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : subside
✅️ اسم ( noun ) : subsidence
✅️ صفت ( adjective ) : _
✅️ قید ( adverb ) : _
نشست، فرونشست، فروکش

بپرس