substantiated

جمله های نمونه

1. They made accusations which could not be substantiated.
[ترجمه گوگل]اتهاماتی مطرح کردند که قابل اثبات نبود
[ترجمه ترگمان]آن ها اتهاماتی ساختند که نمی توان آن ها را اثبات کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The results of the tests substantiated his claims.
[ترجمه گوگل]نتایج آزمایش ها ادعای او را ثابت کرد
[ترجمه ترگمان]نتایج آزمایش ها اثبات شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Earlier reports of gunshots have not been substantiated.
[ترجمه گوگل]گزارش های قبلی از تیراندازی ثابت نشده است
[ترجمه ترگمان]گزارش های قبلی از شلیک گلوله به اثبات نرسیده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Government claims on waiting lists were also substantiated, although allowance has to be made for reductions achieved clerically rather than clinically.
[ترجمه گوگل]ادعاهای دولت در مورد لیست‌های انتظار نیز ثابت شد، اگرچه باید برای کاهش‌هایی که به‌جای بالینی به‌دست می‌آیند، هزینه‌ای در نظر گرفت
[ترجمه ترگمان]ادعاهای دولت در مورد لیست های انتظار نیز اثبات شده است، اگرچه باید به جای درمان بالینی مستمری تامین شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The Dobson story had yet to be substantiated, and the family were still unavailable for comment.
[ترجمه گوگل]داستان دابسون هنوز ثابت نشده بود و خانواده هنوز برای اظهار نظر در دسترس نبودند
[ترجمه ترگمان]داستان دابسون هنوز اثبات نشده بود و خانواده هنوز برای اظهار نظر در دسترس نبودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Recommended changes had to be substantiated by explicit statements of rationale, supported by the systematic review of relevant empirical data.
[ترجمه گوگل]تغییرات توصیه شده باید با اظهارات صریح منطق، که با بررسی سیستماتیک داده های تجربی مربوطه پشتیبانی می شود، اثبات شود
[ترجمه ترگمان]تغییرات پیشنهاد شده باید با اظهارات صریح منطق، پشتیبانی شده از مرور سیستماتیک داده های تجربی مربوطه، به اثبات برسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. This is not substantiated by analysis of the high strictures according to the method of diagnosis.
[ترجمه گوگل]این با تجزیه و تحلیل تنگی‌های بالا بر اساس روش تشخیص اثبات نمی‌شود
[ترجمه ترگمان]این امر با تجزیه و تحلیل of بالا با توجه به روش تشخیص اثبات نمی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. His work is explained, defended, and substantiated in numerous journals and other publications dating from 1966 until the present day.
[ترجمه گوگل]کار او در مجلات متعدد و سایر نشریات از سال 1966 تا به امروز توضیح، دفاع و اثبات شده است
[ترجمه ترگمان]کار او توضیح داده شد، دفاع کرد و در مجلات متعدد و سایر نشریات از سال ۱۹۶۶ تا زمان حاضر به اثبات رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. It was not substantiated by any evidence and William Thompson was only fifteen years old in 169
[ترجمه ستار بیگوند] با هیچ مدرکی اثبات نشده بود و ویلیام تامپسون تنها پانزده سالهِ 169 بود
|
[ترجمه گوگل]با هیچ مدرکی ثابت نشد و ویلیام تامپسون در سال 169 فقط پانزده سال داشت
[ترجمه ترگمان]هیچ مدرکی در دست نبود و ویلیام تامسون در سال ۱۶۹ بار به سن ۱۵ سالگی رسیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. By the time Copernicus's idea had been substantiated, the Aristotelian world view had been replaced by the Newtonian one.
[ترجمه گوگل]در زمان اثبات ایده کوپرنیک، جهان بینی ارسطویی با دیدگاه نیوتنی جایگزین شد
[ترجمه ترگمان]از آن زمان که ایده کوپرنیک به اثبات رسیده بود، دیدگاه ارسطویی جایگزین آن شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. This can be substantiated by reference to the facts on both.
[ترجمه گوگل]این را می توان با استناد به حقایق در مورد هر دو اثبات کرد
[ترجمه ترگمان]این می تواند با اشاره به حقایق هر دو اثبات شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. This is not substantiated by fact.
[ترجمه گوگل]این با واقعیت ثابت نمی شود
[ترجمه ترگمان]در واقع این مورد اثبات نمی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The facts substantiated your statement.
[ترجمه گوگل]حقایق حرف شما را ثابت کرد
[ترجمه ترگمان]حقایق در بیانیه شما اثبات شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Our ideas must be substantiated into actions.
[ترجمه گوگل]ایده های ما باید در عمل اثبات شود
[ترجمه ترگمان]ایده های ما باید در عمل به اثبات برسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• proven, supported by evidence or proof

پیشنهاد کاربران

بپرس