sui generis


(لاتین) یگانه، بی تا، منحصر بفرد، درنوع خود، اختصاصی، منحصر بفرد

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: (Latin) of a kind of one's own; without equal; unique.
مشابه: unique

جمله های نمونه

1. Japanese politics are sui generis.
[ترجمه گوگل]سیاست ژاپن کاملاً خاص است
[ترجمه ترگمان]سوی دیگر، سیاست ژاپن \"سوی سوی دیگر\" به شمار می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Indeed, India's case appears to be sui generis, especially since the modern Indian state was born a democracy -- unlike other postcolonial states, such as South Korea, which were or remain autocratic.
[ترجمه گوگل]در واقع، به نظر می‌رسد که مورد هند کاملاً خاص است، به‌ویژه از آنجایی که دولت مدرن هند یک دموکراسی متولد شد - بر خلاف سایر دولت‌های پسااستعماری، مانند کره جنوبی، که خودکامه بودند یا می‌مانند
[ترجمه ترگمان]در واقع، مورد هند به سوی سوی سوی سوی سوی سوی دیگر به نظر می رسد، به خصوص از زمانی که دولت هند مدرن، دموکراسی به دنیا آمد - - برخلاف دیگر کشورهای postcolonial مانند کره جنوبی که مستقل و مستبدانه باقی می ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. But it is just as likely to be sui generis.
[ترجمه گوگل]اما به همان اندازه احتمال دارد که sui generis باشد
[ترجمه ترگمان]اما به احتمال زیاد سوی سوی سوی سوی سوی سوی سوی سوی سوی سوی سوی \"سوی دیگر\" (سوی sui)به شمار می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. But Page is sui generis and could potentially have the kind of impact Bill Gates and Steve Jobs have had.
[ترجمه گوگل]اما پیج یک نوع خاص است و به طور بالقوه می تواند تاثیری را که بیل گیتس و استیو جابز داشته اند داشته باشد
[ترجمه ترگمان]اما صفحه سوی سوی سوی (سوی)و (استیو جابز)می تواند به طور بالقوه تاثیری داشته باشد (بیل گیتس)و (استیو جابز)داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The Jewish is, indeed, a nation sui generis, the only nation we know of whose records are coetaneous with their primitive origin.
[ترجمه گوگل]یهودیان در واقع یک ملت خاص هستند، تنها ملتی که ما می‌شناسیم که سوابقش با منشأ بدویشان همراه است
[ترجمه ترگمان]در واقع، یک قوم یهود، تنها ملتی است که می دانیم سوابق آن ها با منشا اولیه خود coetaneous
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The vote was not exactly sui generis, but the fact that it occurred in a large and populous state in the country drew more media attention than, say, Vermont.
[ترجمه گوگل]این رای دقیقاً خاص نبود، اما این واقعیت که در یک ایالت بزرگ و پرجمعیت در کشور رخ داد توجه رسانه ها را بیشتر از مثلاً ورمونت به خود جلب کرد
[ترجمه ترگمان]رای دقیقا سوی سوی sui نبود، بلکه این واقعیت که در کشوری بزرگ و پرجمعیت در کشور رخ داده است توجه رسانه ها را به خود جلب کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Etymologically speaking, a fairy is something quite particular, related in kind to the naiads, or water nymphs, and while of the genus, we are sui generis.
[ترجمه گوگل]از نظر ریشه‌شناسی، پری چیزی کاملاً خاص است که از نظر نوع به نایادها یا پوره‌های آب مربوط می‌شود، و در حالی که از این جنس هستیم، ما sui generis هستیم
[ترجمه ترگمان]Etymologically سخن می گوید، یک پری، یک چیز کاملا ویژه، مرتبط با kind، یا پریان دریایی، و در حالی که از جنس genus، سوی دیگر سوی (سوی sui)هستیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. All three are richer than Korea but all are, in different ways, exceptions: Singapore and Hong Kong are city states, while Taiwan's disputed sovereignty makes it sui generis.
[ترجمه گوگل]هر سه آنها ثروتمندتر از کره هستند، اما همه آنها به طرق مختلف استثنا هستند: سنگاپور و هنگ کنگ ایالت های شهری هستند، در حالی که حاکمیت مورد مناقشه تایوان باعث می شود تایوان آن را به شکل خاص تبدیل کند
[ترجمه ترگمان]هر سه کشور غنی تر از کره هستند، اما همه آن ها به طرق مختلف، استثنا هستند: سنگاپور و هنگ کنگ ایالت های شهری هستند، در حالی که حاکمیت مورد مناقشه تایوان، آن را sui می سازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. But when three different countries stumble, the claim of sui generis does too.
[ترجمه گوگل]اما زمانی که سه کشور مختلف دچار مشکل می‌شوند، ادعای sui generis نیز رخ می‌دهد
[ترجمه ترگمان]اما زمانی که سه کشور دیگر با هم مواجه می شوند، ادعای سوی سوی سوی سوی سوی سوی سوی سوی سوی سوی سوی سوی سوی دیگر نیز صدق می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The thing to keep in mind in understanding OOP sui generis is that OOP is not really a matter of inheritance specifically, but of dispatch decisions more generally.
[ترجمه گوگل]نکته ای که در درک OOP sui generis باید در نظر داشت این است که OOP به طور خاص یک موضوع ارثی نیست، بلکه تصمیمات ارسال به طور کلی است
[ترجمه ترگمان]نکته ای که باید در درک OOP سوی خود داشته باشد این است که OOP به طور خاص مربوط به وراثت نیست، بلکه به طور کلی تصمیمات ارسال را بیشتر می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Development and application of organic silicon were introduced, and sui generis ih our country.
[ترجمه گوگل]توسعه و کاربرد سیلیکون آلی و sui generis در کشور ما معرفی شد
[ترجمه ترگمان]توسعه و کاربرد سیلیکون آلی معرفی شد و سوی generis به کشور ما تعمیم یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. In order to compensate the producers for their big efforts, self-existent sui generis right protection is necessary.
[ترجمه گوگل]به منظور جبران زحمات بزرگ تولیدکنندگان، حفاظت از حقوق خود موجود ضروری است
[ترجمه ترگمان]به منظور جبران کردن تولید کنندگان برای تلاش های بزرگ خود، حمایت از سوی خود موجود خود، ضروری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[حقوق] منحصر به فرد، بی نظیر

انگلیسی به انگلیسی

• (latin) only one of its kind; peculiar, individual, unique

پیشنهاد کاربران

بپرس