sum total

/ˈsəmˈtoʊtl̩//sʌmˈtəʊtl̩/

معنی: مجموع، جمع کل
معانی دیگر: سرجمع، سر مجموع

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: the total amount.
مشابه: aggregate, total, whole

- After all my effort, the sum total of my profits was one dollar.
[ترجمه گوگل] بعد از تمام تلاشم، مجموع سود من یک دلار بود
[ترجمه ترگمان] بعد از تمام تلاش من، مجموع سود من یک دلار بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. That small room contained the sum total of the family's possessions.
[ترجمه گوگل]آن اتاق کوچک شامل مجموع دارایی های خانواده بود
[ترجمه ترگمان]آن اتاق کوچک، مجموع دارایی خانواده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. That's the sum total of my knowledge about it.
[ترجمه گوگل]این مجموع دانش من در مورد آن است
[ترجمه ترگمان]تمام اطلاعات من در این مورد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The sum total of my knowledge of biology is not impressive.
[ترجمه گوگل]مجموع دانش من از زیست شناسی چشمگیر نیست
[ترجمه ترگمان]مجموع دانش من در مورد بیولوژی تاثیر گذار نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It's the sum total of what you eat over a long period that matters and not what you consume in a day.
[ترجمه گوگل]این مجموع آنچه در یک دوره طولانی می خورید مهم است و نه آنچه در یک روز مصرف می کنید
[ترجمه ترگمان]این مجموع چیزی است که شما در طول یک مدت طولانی می خورید و این چیزی نیست که شما در یک روز مصرف می کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Everything was lost; the entire sum total of human existence was gone for ever.
[ترجمه گوگل]همه چیز از دست رفت؛ کل کل وجود انسان برای همیشه از بین رفته بود
[ترجمه ترگمان]همه چیز از دست رفته بود و تمام وجود بشری برای همیشه از بین رفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. That was the sum total of my formal education for the craft.
[ترجمه گوگل]این مجموع تحصیلات رسمی من برای صنایع دستی بود
[ترجمه ترگمان]این مجموع تحصیلات رسمی من برای این صنعت بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The sum total of data connected with metalworking is hardly a representative guide to such industry or exchange.
[ترجمه گوگل]مجموع داده‌های مرتبط با فلزکاری به سختی راهنمایی برای چنین صنعت یا تبادلی است
[ترجمه ترگمان]مجموع مجموع اطلاعات مربوط به فلز کاری، به سختی یک راهنمای نمایندگی برای این صنعت یا مبادله است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The sum total of individual votes ought therefore to promote the utilitarian objective of the greatest happiness of the greatest number.
[ترجمه گوگل]بنابراین مجموع آرای فردی باید هدف سودگرایانه بیشترین خوشبختی از بیشترین تعداد را ترویج کند
[ترجمه ترگمان]بنابراین مجموع رای های فردی باید هدف سود گرایانه ترین و بزرگ ترین سعادت را ارتقا دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The sum total of their daily offering of music in worship far exceeds that of the cathedrals.
[ترجمه گوگل]مجموع موسیقی روزانه آنها در عبادت بسیار بیشتر از کلیساها است
[ترجمه ترگمان]مبلغ کل عرضه روزانه آن ها از موسیقی به مراتب بیشتر از کلیساهای جامع است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The built environment therefore equates to the sum total of all the assembled items which surround us, both natural and man-made.
[ترجمه گوگل]بنابراین، محیط ساخته شده برابر است با مجموع تمام اقلام مونتاژ شده ای که ما را احاطه کرده اند، چه طبیعی و چه ساخته دست بشر
[ترجمه ترگمان]بنابراین محیط ساخته شده معادل مجموع کل آیتم های مونتاژ شده که ما را احاطه کرده، هم طبیعی و هم انسان ساخته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Is that the sum total of the charges against me?
[ترجمه گوگل]آیا این مجموع اتهامات من است؟
[ترجمه ترگمان]آیا این مبلغ کل اتهامات علیه من است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Without sounding exactly like anything else, however, its sum total was more a collection of echoes than a consistent voice.
[ترجمه گوگل]با این حال، بدون اینکه دقیقاً شبیه هیچ چیز دیگری باشد، مجموع آن بیشتر مجموعه ای از پژواک بود تا یک صدای ثابت
[ترجمه ترگمان]به هر حال، بدون اینکه درست مثل هر چیز دیگر حرف بزند، مجموع این رقم بیشتر از یک صدای متفاوت بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. They create the illusion that they are the sum total of their own accomplishments.
[ترجمه گوگل]آنها این توهم را ایجاد می کنند که مجموع دستاوردهای خودشان هستند
[ترجمه ترگمان]آن ها این توهم را ایجاد می کنند که آن ها مجموع دستاوردهای خود هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. What is the sum total of all members in Taiwan?
[ترجمه گوگل]مجموع همه اعضا در تایوان چقدر است؟
[ترجمه ترگمان]مجموع تمام اعضا در تایوان کدام است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Cultural environment is the sum total of human existence and social development.
[ترجمه گوگل]محیط فرهنگی مجموع وجود انسان و رشد اجتماعی است
[ترجمه ترگمان]محیط فرهنگی مجموع کل موجودیت انسانی و توسعه اجتماعی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مجموع (اسم)
complex, aggregate, altogether, sum, summation, sum total, totality

جمع کل (اسم)
gross, total, sum total, entirety

انگلیسی به انگلیسی

• overall, final sum including everything; total amount for payment
the sum total of a number of things is all the things added or considered together.

پیشنهاد کاربران

بپرس