sundial

/ˈsənˌdaɪl//ˈsʌndaɪəl/

معنی: شاخص افتاب، ترمس پایا
معانی دیگر: ساعت آفتابی، ساعت افتابی، افتاب نما، مقنطره

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: an apparatus with a projecting shaft or style that projects a shadow onto a flat circular disk and thus shows the approximate time of day.

جمله های نمونه

1. Male speaker It's an artifact and a working sundial.
[ترجمه گوگل]بلندگو مرد این یک مصنوع و یک ساعت آفتابی در حال کار است
[ترجمه ترگمان]گوینده مرد یک اثر ساخت و یک ساعت آفتابی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Sundial stolen A 30-INCH sundial, valued at £500, was stolen from a garden in Upper Froyle on Friday night.
[ترجمه گوگل]ساعت آفتابی به سرقت رفت ساعت آفتابی 30 اینچی به ارزش 500 پوند جمعه شب از باغی در Upper Froyle به سرقت رفت
[ترجمه ترگمان]sundial یک ساعت آفتابی ۳۰ ساله را دزدیده، به ارزش ۵۰۰ پوند، در شب جمعه از باغی در Froyle علیا ربوده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. When the 28-bedroom Sundial opened it was the first new hotel in the town for 240 years.
[ترجمه گوگل]زمانی که ساعت آفتابی 28 خوابه افتتاح شد، اولین هتل جدید در شهر برای 240 سال بود
[ترجمه ترگمان]هنگامی که the ۲۸ اتاق خواب باز شد، اولین هتل جدید در این شهر به مدت ۲۴۰ سال بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Trembling with shock, she leaned against a sundial and re-ran the disastrous interview in her mind from start to finish.
[ترجمه گوگل]او که از شوک می لرزید، به ساعت آفتابی تکیه داد و مصاحبه فاجعه بار را از ابتدا تا انتها در ذهنش تکرار کرد
[ترجمه ترگمان]در حالی که از تعجب می لرزید، به یک ساعت آفتابی تکیه داد و مصاحبه شوم را در ذهنش به پایان رساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Sergio parked by the sundial, and walked to the front door where a painted wooden Negro stood in attendance.
[ترجمه گوگل]سرجیو کنار ساعت آفتابی پارک کرد و به سمت در جلو رفت، جایی که سیاهپوست چوبی نقاشی شده در آن حضور داشت
[ترجمه ترگمان]سرژیو کنار ساعت آفتابی پارک کرد و به طرف در جلویی که یک سیاه پوستی نقاشی شده بود رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Features include two old chimney pots and a sundial.
[ترجمه گوگل]از ویژگی های آن می توان به دو دیگ دودکش قدیمی و یک ساعت آفتابی اشاره کرد
[ترجمه ترگمان]ویژگی ها شامل دو لوله بخاری کهنه و یک ساعت آفتابی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. You've made the sundial, and now it's time to put it to work.
[ترجمه گوگل]شما ساعت آفتابی را ساخته اید و حالا وقت آن است که آن را به کار بگیرید
[ترجمه ترگمان]ساعت آفتابی را درست کرده ای، و حالا وقتش است که آن را سر کار بگذاری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In today's experiment you will make your own sundial and use it to tell the time.
[ترجمه گوگل]در آزمایش امروز شما ساعت آفتابی خود را می سازید و از آن برای تشخیص زمان استفاده می کنید
[ترجمه ترگمان]در آزمایش امروز، شما ساعت آفتابی خود را خواهید ساخت و از آن برای تعریف زمان استفاده خواهید کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A device, such as a clock or sundial, used in telling time.
[ترجمه گوگل]وسیله ای مانند ساعت یا ساعت آفتابی که برای تشخیص زمان استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]یک دستگاه، مانند ساعت یا ساعت آفتابی، در گفتن زمان مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. What is the good of a sundial in the shade?
[ترجمه گوگل]ساعت آفتابی در سایه چه فایده ای دارد؟
[ترجمه ترگمان]ساعت آفتابی در سایه چیست؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Time-themed sculptures and decorative articles such as Sundial Needle, Century Bell and Sandglass are fitted in different sections.
[ترجمه گوگل]مجسمه های با موضوع زمان و مقالات تزئینی مانند سوزن ساعت آفتابی، زنگ قرن و شیشه شنی در بخش های مختلف نصب شده اند
[ترجمه ترگمان]مجسمه های با موضوع زمان و مقالات تزئینی مانند sundial Needle، بل و بل در بخش های مختلف نصب شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A sundial measures the movement of the sun across the sky each day.
[ترجمه گوگل]یک ساعت آفتابی حرکت خورشید را در سراسر آسمان هر روز اندازه گیری می کند
[ترجمه ترگمان]ساعت آفتابی، هر روز حرکت خورشید را در آسمان اندازه گیری می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The invention and use sundial, clepsydra and other time - measuring machines is evidence of Chinese wisdom.
[ترجمه گوگل]اختراع و استفاده از ساعت آفتابی، کلپسیدرا و سایر دستگاه‌های اندازه‌گیری زمان، گواه حکمت چینی است
[ترجمه ترگمان]اختراع و استفاده از ساعت آفتابی، clepsydra و دیگر دستگاه های اندازه گیری زمان شاهدی بر عقل چینی ها است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Moonlight was frosting the dew, and an old sundial threw a long shadow.
[ترجمه گوگل]نور مهتاب شبنم را یخ زده بود و ساعت آفتابی قدیمی سایه ای بلند انداخت
[ترجمه ترگمان]مهتاب روی شبنم نشسته بود و یک ساعت آفتابی دراز در سایه انداخته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

شاخص افتاب (اسم)
sundial

ترمس پایا (اسم)
sundial

انگلیسی به انگلیسی

• instrument which indicates the time of day by means of a shadow cast by a vertical shaft onto a flat circular disk
a sundial is a device used for telling the time. it consists of a pointer which casts a shadow on a flat base which is marked with the hours.

پیشنهاد کاربران

Noun - countable :
ساعت آفتابی
به عنوان نمونه :
And near the front entrance, a big sundial lets students locate the sun’s position as light spills through the windows
sundial
منابع• https://www.ldoceonline.com/dictionary/sundial
سلام سوگند جون
Clove میشه میخک
Glove میشه دستکش
Clove حبه ی سیر هم میشه
sundial ( نجوم )
واژه مصوب: ساعت آفتابی
تعریف: ابزاری برای تعیین زمان با استفاده از تغییرات طول سایۀ یک شاخص در نور خورشید
شاخص افتاب
ساعت آفتابی

بپرس