sunk cost

جمله های نمونه

1. The basic idea is that sunk costs shift profit outcomes in the post-entry game so that a potential entrant will be deterred.
[ترجمه گوگل]ایده اصلی این است که هزینه های غرق شده، نتایج سود را در بازی پس از ورود تغییر می دهد تا یک شرکت کننده بالقوه بازدارنده شود
[ترجمه ترگمان]ایده اصلی این است که هزینه های غرق شده نتایج سود را در بازی پس از ورود به مرحله بعد تغییر می دهد، به طوری که یک تازه وارد ممکن است منصرف شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. This paper proposes three kinds of switching costs:sunk cost, prospective invest, opportunity cost and gives suggestions to manage switching costs.
[ترجمه گوگل]این مقاله سه نوع هزینه سوئیچینگ را پیشنهاد می‌کند: هزینه غرق شده، سرمایه‌گذاری آینده نگر، هزینه فرصت و پیشنهادهایی برای مدیریت هزینه‌های سوئیچینگ ارائه می‌دهد
[ترجمه ترگمان]این مقاله سه نوع هزینه کلیدزنی را پیشنهاد می کند: هزینه های غرق شده، سرمایه گذاری آتی، هزینه فرصت و پیشنهاداتی برای مدیریت هزینه های تغییر ارایه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The cost in their time is a sunk cost.
[ترجمه گوگل]هزینه در زمان آنها یک هزینه غرق شده است
[ترجمه ترگمان]هزینه در زمان آن ها یک هزینه شناور است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. See what happened there? Sunk cost came into effect.
[ترجمه گوگل]ببینید آنجا چه اتفاقی افتاده است؟ هزینه غرق شده به اجرا درآمد
[ترجمه ترگمان]دیدی اونجا چه اتفاقی افتاد؟ چیزی عمیقا عمیق فرورفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. This has no use for large amount of sunk cost. On the contrary, it only requires certain amount of charge for use annually according to the application module that practically chosen.
[ترجمه گوگل]این برای مقدار زیادی از هزینه غرق شده استفاده نمی کند برعکس، تنها به مقدار مشخصی هزینه برای استفاده در سال با توجه به ماژول برنامه ای که عملا انتخاب شده است نیاز دارد
[ترجمه ترگمان]این روش برای مقادیر زیادی از هزینه غرق شده استفاده نمی شود بر عکس، تنها به مقدار معینی از بار برای استفاده سالانه طبق ماژول برنامه که عملا انتخاب شده است نیاز دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. "the person disaster" is enterprise's sunk cost, is forever impossible to obtain repays.
[ترجمه گوگل]"فاجعه شخص" هزینه غرق شرکت است، برای همیشه غیر ممکن است برای به دست آوردن بازپرداخت
[ترجمه ترگمان]\"فاجعه انسانی\" هزینه sunk است، برای همیشه غیر ممکن است که کاری به دست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Costs are categorized as incremental cost and sunk cost for the sake of decision making.
[ترجمه گوگل]هزینه ها به دلیل تصمیم گیری به عنوان هزینه افزایشی و هزینه غرق شده طبقه بندی می شوند
[ترجمه ترگمان]هزینه ها به عنوان هزینه فزاینده و هزینه شناور برای تصمیم گیری طبقه بندی می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In reality that effort is a sunk cost – if it's taken you five plays to like a record, that only puts it level with something you enjoyed as much the first time.
[ترجمه گوگل]در حقیقت، این تلاش هزینه‌ای است - اگر برای دوست داشتن یک آلبوم پنج نمایش طول بکشد، آن را با چیزی که بار اول به همان اندازه از آن لذت برده‌اید همسطح می‌کند
[ترجمه ترگمان]در واقع این تلاش یک هزینه شناور است - اگر به شما پنج نمایش داده شود تا یک رکورد را دوست داشته باشید، فقط آن را با چیزی که برای اولین بار از آن لذت می برید قرار می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I know the one year is a sunk cost, but I'm reluctant to give up so easily on such a nice man.
[ترجمه گوگل]می‌دانم که یک سال هزینه‌ای است، اما نمی‌خواهم به این راحتی از چنین مرد خوبی دست بکشم
[ترجمه ترگمان]من می دانم که یک سال یک هزینه بسیار سخت است، اما من مایل نیستم این قدر به این مرد خوب دست بزنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Prior research indicates sunk cost effects is due to the risk cognitive bias. However, there are few empirical studies indicate clear relationships between risk perception and sunk cost effects.
[ترجمه گوگل]تحقیقات قبلی نشان می‌دهد که اثرات کاهش هزینه ناشی از سوگیری شناختی خطر است با این حال، مطالعات تجربی کمی وجود دارد که نشان می دهد روابط واضح بین درک ریسک و اثرات هزینه غرق شده وجود دارد
[ترجمه ترگمان]تحقیقات قبلی نشان می دهند که اثرات هزینه غرق شده ناشی از گرایش شناختی ناشی از ریسک است با این حال، مطالعات تجربی کمی وجود دارند که نشان دهنده رابطه شفاف بین ادراک ریسک و اثرات هزینه شناور هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Thirdly, Idiscussed how sunk cost effect affectedthe market entering of the firm.
[ترجمه گوگل]ثالثاً، بحث شد که چگونه اثر هزینه کاهش یافته بر ورود شرکت به بازار تأثیر می گذارد
[ترجمه ترگمان]سوم اینکه، Idiscussed چگونگی تاثیر هزینه در ورود بازار به شرکت را تحت تاثیر قرار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Economists call this a sunk cost.
[ترجمه گوگل]اقتصاددانان این را هزینه کاهش یافته می نامند
[ترجمه ترگمان]اقتصاددانان این مساله را گران می گویند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Sunk cost came into effect.
[ترجمه گوگل]هزینه غرق شده به اجرا درآمد
[ترجمه ترگمان]هزینه Sunk به اجرا درآمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Avoid the "sunk cost fallacy".
[ترجمه گوگل]از "اشتباه هزینه غرق شده" اجتناب کنید
[ترجمه ترگمان]از \"استدلال غلط هزینه\" دوری کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The original cost is an historical cost and is therefore an irrelevant sunk cost.
[ترجمه گوگل]هزینه اصلی یک هزینه تاریخی است و بنابراین یک هزینه غرق شده بی ربط است
[ترجمه ترگمان]هزینه اصلی یک هزینه تاریخی است و بنابراین یک هزینه شناور است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[حسابداری] اقلام مستغرق
[ریاضیات] هزینه ی نابرگشتنی، هزینه ی ریخته شده، هزینه ی هدر رفته، هزینه ی ریخته

انگلیسی به انگلیسی

• irreversible expense that is not relevant to future decisions

پیشنهاد کاربران

هزینه های جبران ناشدنی
مغلطه ی هزینه ی هدر رفته
هزینه سوخت شده
هزینه از دست رفته و بی بازگشت
هزینه از دست رفته
هزینه های نابرگشتنی
هزینه های کاهشی

بپرس