surrounded


معنی: محصور، محاط

جمله های نمونه

1. creditors surrounded him
طلبکاران دورش را گرفتند.

2. police surrounded the house
پلیس خانه را محاصره کرد.

3. complete secrecy surrounded the meeting
جلسه در اختفای کامل برگزار شد.

4. he was surrounded by evil friends
دوستان بد دور او را گرفتند.

5. the area is surrounded by a labyrinth of swamps and rivers
آن ناحیه توسط مازی از مرداب و رودخانه احاطه شده است.

6. the emperor was surrounded by his magnates
امپراطور توسط کدیوران خود احاطه شده بود.

7. the fortress was surrounded by a deep moat
دژ توسط خندق ژرفی احاطه شده بود.

8. we outflanked and surrounded the enemy troops
ما از جناح قشون دشمن رد شدیم و آنها را محاصره کردیم.

9. a horseshoe of hills surrounded the city
تپه ها،نعل مانند دور شهر را فرا گرفته بودند.

10. the prison compound was surrounded by barbed wire
محوطه ی زندان با سیم خاردار محصور شده بود.

11. a bevy of village girls surrounded them
گروهی از دختران روستا دور آنها را گرفتند.

12. he shone because he was surrounded by mediocrities
او درخشید چون دور و برش را اشخاص میان مایه گرفته بودند.

13. the predicament of a man surrounded by creditors
گرفتاری مردی که طلبکاران او را احاطه کرده اند

14. there was a majesty that surrounded the old, decrepit president
هاله ی شهواری،آن رئیس جمهور پیر و ناتوان را احاطه کرده بود.

15. reinforcements were sent to help the surrounded regiment
برای کمک به هنگ محاصره شده نیروهای امدادی گسیل شدند.

16. wherever he went, a circle of admirers surrounded him
هر جا می رفت حلقه ای از دوستداران دورش را می گرفتند.

17. he tore away the veil of mystery that surrounded that robbery
او از اسراری که آن سرقت را احاطه کرده بود پرده برداری کرد.

18. the house is invisible from the road, being surrounded by trees
چون اطراف خانه درخت قرار دارد از جاده قابل رویت نیست.

19. The sun was surrounded by a golden haze.
[ترجمه ثنا تیموری] خورشید توسط یک مه طلایی احاطه شده بود
|
[ترجمه گوگل]خورشید توسط مه طلایی احاطه شده بود
[ترجمه ترگمان]خورشید در میان مه طلایی احاطه شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

20. A cordon of police surrounded the building.
[ترجمه گوگل]حلقه ای از پلیس ساختمان را محاصره کرده است
[ترجمه ترگمان]گروهی از ماموران پلیس ساختمان را محاصره کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

21. In the sun, in the most gorgeous die surrounded by next die,but be elated Mi open to the mandala.
[ترجمه گوگل]در آفتاب، در زرق و برق‌آمیزترین دیه که توسط دای بعدی احاطه شده است، اما خوشحال باشید که می‌توانید به ماندالا باز شوید
[ترجمه ترگمان]در آفتاب، در زیباترین روزه ای زندگی پس از مرگ، اما در عین حال Mi را به وجد می آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

22. Our army completely surrounded and corked up the enemy stronghold.
[ترجمه گوگل]ارتش ما به طور کامل سنگر دشمن را محاصره و مسدود کرد
[ترجمه ترگمان]ارتش ما کاملا محصور و محصور در دژ دشمن بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

23. In London, where I grew up, we were surrounded by bomb sites.
[ترجمه گوگل]در لندن، جایی که من بزرگ شدم، در محاصره سایت های بمب گذاری بودیم
[ترجمه ترگمان]در لندن، جایی که من بزرگ شدم، توسط سایت های بمب محاصره شده بودیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

24. The President arrived surrounded by his minders.
[ترجمه گوگل]رئیس جمهور در محاصره نیروهای خود وارد شد
[ترجمه ترگمان]رئیس جمهور توسط minders تحت محاصره قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

محصور (صفت)
closed, pent, besieged, restricted, surrounded

محاط (صفت)
surrounded, contained, inscribed

انگلیسی به انگلیسی

• encircled, inclosed

پیشنهاد کاربران

I was surrounded Payam and twins. = پیام و دوقلوها دوره ام کرده بودند.
cover environ something or someone
احاطه
معنی: محاصره
احاطه شده
surrounded
محاصره شده
You're surrounded شما محاصره شدین
surrounded = محاط، احاطه شده، محصور
surrounding = محیط، احاطه کننده، حاصر
احاطه شدن
Covered around
محاصره
فعل گذرا:
To be or go everywhere around someone or something
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس