susceptive

/səˈseptɪv//səˈseptɪv/

معنی: حساس، اماده پذیرش، فروگیر پدیر
معانی دیگر: رجوع شود به: susceptible، پذیرنده، مستعد

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: susceptiveness (n.), susceptivity (n.)
(1) تعریف: open or receptive.

(2) تعریف: sensitive; susceptible.
مشابه: sensitive

جمله های نمونه

1. Objective To establish a speed convenient and susceptive diagnosed method by detecting the invasion associated genes of shigella.
[ترجمه گوگل]هدف: ایجاد یک روش تشخیصی سریع و حساس با شناسایی ژن‌های مرتبط با تهاجم شیگلا
[ترجمه ترگمان]هدف ایجاد یک روش تشخیص سریع و مناسب برای تشخیص حمله به ژن های مرتبط با تهاجم shigella
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. With span lengthened continuosly, bridges are susceptive to wind action, the wind resistance becomes a governing factor of their design and construction.
[ترجمه گوگل]با طولانی شدن دهانه به طور مداوم، پل ها نسبت به باد حساس هستند، مقاومت باد به عامل حاکم بر طراحی و ساخت آنها تبدیل می شود
[ترجمه ترگمان]با طول عمر طولانی تر، پل ها در معرض عملیات باد قرار می گیرند، مقاومت باد به یک عامل حاکم بر طراحی و ساخت آن ها تبدیل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. If susceptive exceeded him can of bear, oneself had shrunk back, how should I let myself cheer up?
[ترجمه گوگل]اگر فرد حساس از او پیشی گرفت، خودش عقب نشسته بود، چگونه باید به خودم اجازه بدهم که سرحال باشم؟
[ترجمه ترگمان]اگر susceptive بیش از او می توانست تحمل کند، خود را از دست داده بود، چطور می توانستم خودم را خوشحال کنم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. T-series were the most susceptive varieties in different Oncidium.
[ترجمه گوگل]سری T حساس ترین واریته ها در Oncidium های مختلف بودند
[ترجمه ترگمان]سری - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Most swine influenza viruses are susceptive to the antivirus medicine. For example, the depressor.
[ترجمه گوگل]بیشتر ویروس های آنفلوانزای خوکی به داروی آنتی ویروس حساس هستند مثلا دپرسور
[ترجمه ترگمان]اغلب ویروس های آنفلوآنزای خوکی به داروهای آنتی ویروس مرتبط هستند برای مثال، depressor
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. When you extend arrives oneself can susceptive is the biggest when degree, do namely correct.
[ترجمه گوگل]وقتی شما تمدید می رسد خود می تواند حساس است بزرگترین زمانی که درجه، انجام یعنی درست است
[ترجمه ترگمان]زمانی که خود را گسترش دهید، خود فرد می تواند بیش ترین میزان را داشته باشد، درست است، درست است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Earthworms and other essential soil organisms are extremely susceptive to cadmium poisoning.
[ترجمه گوگل]کرم های خاکی و دیگر موجودات ضروری خاک به شدت مستعد مسمومیت با کادمیوم هستند
[ترجمه ترگمان]Earthworms و دیگر ارگانیسم های ضروری خاک شدیدا به مسموم کردن کادمیم کمک می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Encysted metacercaria are susceptive to heat and can be killed in boiling water immediately.
[ترجمه گوگل]متاسرکریاهای انسدادی حساس به گرما هستند و می توانند بلافاصله در آب جوش از بین بروند
[ترجمه ترگمان]encysted metacercaria در معرض گرما قرار دارند و ممکن است بلافاصله در آب جوش کشته شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Processes with short time constants are fast and susceptive to process noise.
[ترجمه گوگل]فرآیندهای با ثابت زمانی کوتاه، سریع و حساس به نویز پردازش هستند
[ترجمه ترگمان]فرآیندهایی با ثابت های زمانی کوتاه سریع و سریع هستند تا سر و صدا را پردازش کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Susceptive on data, carefulness, earnest, preciseness and active.
[ترجمه گوگل]حساس به داده ها، دقت، جدیت، دقت و فعال بودن
[ترجمه ترگمان]با توجه به اطلاعات، دقت و قدرت، دست و دست و دست و پا چلفتی و فعال
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Otherwise, our susceptive will be the destiny with messy history not just.
[ترجمه گوگل]در غیر این صورت، سرنوشت حساس ما با تاریخ آشفته خواهد بود نه فقط
[ترجمه ترگمان]در غیر این صورت، سرنوشت ما سرنوشت درهم و برهم ما خواهد بود، نه فقط
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. In order to get the same eligible welded spot, the inverter spot welding machine is not susceptive to the parameters fluctuating.
[ترجمه گوگل]برای به دست آوردن همان نقطه جوش واجد شرایط، دستگاه جوش اینورتر نقطه ای نسبت به پارامترهای نوسان حساس نیست
[ترجمه ترگمان]به منظور رسیدن به همان نقطه جوش، ماشین جوشکاری نقطه ای مبدل به پارامترهای متغیر تبدیل نمی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The ciliated larvae of these monogeneans moved about immediately after hatching and were susceptive to currents.
[ترجمه گوگل]لاروهای مژک دار این تک ژن ها بلافاصله پس از جوجه ریزی حرکت کردند و به جریان ها حساس بودند
[ترجمه ترگمان]لارو ciliated این monogeneans بلافاصله بعد از تخم گذاری به آنجا نقل مکان کردند و در جریان آب قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Method 117 female cases with visible symptoms of NGU infected by UU were divided to tow groups randomly, of which, one treated by microwave locally and another treated by susceptive medicine .
[ترجمه گوگل]روش 117 مورد زن با علائم قابل مشاهده NGU آلوده به UU به دو گروه به طور تصادفی تقسیم شدند، که یکی با مایکروویو به صورت موضعی و دیگری تحت درمان با داروهای حساس قرار گرفتند
[ترجمه ترگمان]روش ۱۱۷ مورد زن با علایم ظاهری of آلوده به NGU، به دو گروه به صورت تصادفی تقسیم شدند که یکی از آن ها توسط مایکروویو و دیگری با داروی susceptive درمان شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

حساس (صفت)
alive, acute, keen, sensitive, susceptible, delicate, touchy, tender, exquisite, vigilant, sensate, sentient, stark, techy, sensory, kittle, passible, sharp-nosed, soft-boiled, thin-skinned, supersensitive, susceptive, ticklish

اماده پذیرش (صفت)
susceptive

فروگیر پدیر (صفت)
susceptive

تخصصی

[برق و الکترونیک] پذیرنده، مستعد

انگلیسی به انگلیسی

• receptive, open, amenable; susceptible, sensitive, vulnerable, prone

پیشنهاد کاربران

بپرس