suspensor


معنی: نگاه دارنده، بیضه بند، اویزگر
معانی دیگر: رجوع شود به: suspensory، معلق، موجب تعلیق

مترادف ها

نگاه دارنده (اسم)
holder, handler, preservative, suspensor, maintainer

بیضه بند (اسم)
suspensor, jockstrap

اویزگر (اسم)
suspensor

پیشنهاد کاربران

بنداله ( مربوط به گیاهشناسی و تقسیم سلولی است. پیام های موجود در سلول دختری کوچکتر و بالایی، باعث می شود که جنین به درستی تولید شود. و سلول دختری بزرگتر دیگر، ساختار حمایتی به نام بندآله ایجاد کند )
آویزه بند ( در گیاه شناسی )

بپرس