swamper

/ˈswɑːmpər//ˈswɑːmpə/

کسی که در باتلاق زندگی می کند، باتلاق زی، جانور یا چیزی که در مرداب فرو رود، ساکن مرداب، کسیکه الوار را جمع اوری میکند

جمله های نمونه

1. The Everglades are an area of swamp in southern Florida.
[ترجمه گوگل]Everglades منطقه ای از باتلاق در جنوب فلوریدا است
[ترجمه ترگمان]باتلاق ها منطقه ای از باتلاق در جنوب فلوریدا هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. His words were swamped by the laughter.
[ترجمه گوگل]کلامش غرق در خنده شد
[ترجمه ترگمان]کلماتش از خنده روده بر شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. They had to approach the castle through thick swamps.
[ترجمه گوگل]آنها باید از طریق باتلاق های انبوه به قلعه نزدیک می شدند
[ترجمه ترگمان]آن ها مجبور بودند از میان باتلاق های انبوه به قلعه نزدیک شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Angry staffs swamped the company with complaints.
[ترجمه گوگل]کارکنان خشمگین شرکت را با شکایت غرق کردند
[ترجمه ترگمان]کارمندان عصبانی شرکت را با شکایت غرق کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. We've been swamped with phone calls since the advert appeared.
[ترجمه گوگل]از زمانی که آگهی ظاهر شد، ما با تماس های تلفنی مواجه شدیم
[ترجمه ترگمان]از وقتی که تبلیغات ظاهر شد، با تماس های تلفنی پر از تلفن بودیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The soldiers became bogged in the swamp.
[ترجمه گوگل]سربازان در باتلاق گرفتار شدند
[ترجمه ترگمان]سربازان در باتلاق فرو رفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The sink overflowed and swamped the kitchen.
[ترجمه گوگل]سینک سرریز شد و آشپزخانه را غرق کرد
[ترجمه ترگمان]سینک از هم پاشید و در آشپزخانه غرق شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In the swamp the army was beset by mosquitoes.
[ترجمه گوگل]در باتلاق، ارتش توسط پشه ها محاصره شده بود
[ترجمه ترگمان]در مرداب، ارتش از دست پشه ها به ستوه آمده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A rotting branch protruded from the swamp like a ghostly arm.
[ترجمه گوگل]شاخه پوسیده ای مانند بازوی شبح مانند از باتلاق بیرون زده بود
[ترجمه ترگمان]شاخه پوسیده مثل دست شبح مانندی از مرداب بیرون آمده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The fort flanked on a swamp.
[ترجمه گوگل]قلعه در کنار باتلاق قرار داشت
[ترجمه ترگمان]دژ در دو طرف مرداب قرار داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A rogue wave swamped the boat.
[ترجمه گوگل]موجی سرکش قایق را زیر گرفت
[ترجمه ترگمان]یک موج سرکش در قایق غرق شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. All our feet were swamped in the mud.
[ترجمه گوگل]همه پاهایمان در گل فرو رفته بود
[ترجمه ترگمان]تمام پاهای ما در گل فرورفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Foreign cars have swamped the UK market.
[ترجمه گوگل]خودروهای خارجی بازار بریتانیا را درنوردیده اند
[ترجمه ترگمان]اتومبیل های خارجی بازار انگلستان را غرق کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I've been swamped with work this year.
[ترجمه گوگل]من امسال غرق کار شدم
[ترجمه ترگمان]امسال خیلی کار کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. They offed him and dumped his body in the swamp.
[ترجمه گوگل]او را کنار زدند و جسدش را در باتلاق انداختند
[ترجمه ترگمان]اونا کشتنش و جسدش رو انداختن تو مرداب
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

بپرس