swear off


ترک چیزی را با خود عهد کردن

بررسی کلمه

عبارت ( phrase )
• : تعریف: (informal) to resolve to give up (some thing or behavior); renounce.
مشابه: forgo, renounce

- He is swearing off ice cream to lose weight.
[ترجمه گوگل] او بستنی را برای کاهش وزن قسم می‌خورد
[ترجمه ترگمان] او در حال ناسزا گفتن به بستنی است که وزن خود را از دست می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. After those months of treatment, he swore off drugs completely.
[ترجمه گوگل]پس از آن ماه‌ها درمان، داروها را کاملا کنار گذاشت
[ترجمه ترگمان]بعد از اون ماه ها درمان، اون به طور کامل از مواد مخدر استفاده کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. After years of addiction, he swore off drugs completely.
[ترجمه پریا] بعد از سالها اعتیاد ، او دور مواد رو کاملا خط کشید .
|
[ترجمه گوگل]پس از سال ها اعتیاد، او به طور کامل مواد مخدر را ترک کرد
[ترجمه ترگمان]پس از سال ها اعتیاد، او به طور کامل از مواد مخدر دوری کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I swear off tearing the books.
[ترجمه گوگل]قسم می خورم که کتاب ها را پاره نکنم
[ترجمه ترگمان] قسم می خورم که کتاب ها رو پاره کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I've decided to swear off smoking.
[ترجمه پریا] تصمیم گرفتم دور سیگار کشیدن خط بکشم
|
[ترجمه گوگل]من تصمیم گرفته ام که سیگار را ترک کنم
[ترجمه ترگمان]تصمیم گرفتم به سیگار کشیدن قسم بخورم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Boycotting Disney is like swearing off salt and sugar.
[ترجمه گوگل]تحریم دیزنی مانند فحش دادن به نمک و شکر است
[ترجمه ترگمان]تحریم کردن دیزنی مثل فحش دادن به نمک و شکر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. As a repentant sinner I pledge to swear off this hallucinogen.
[ترجمه گوگل]من به عنوان یک گناهکار توبه کننده قول می دهم که این توهم زا را کنار بگذارم
[ترجمه ترگمان]به عنوان یه گناهکار توبه کار قسم می خورم که این توهم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Those squirrelly lizards and the prevalence of mosquitoes were why she swore off camping in Hawaii.
[ترجمه گوگل]آن مارمولک‌های سنجاب و شیوع پشه‌ها دلیلی بود که او از کمپینگ در هاوایی سوگند یاد کرد
[ترجمه ترگمان]آن سوسمار عجیب و غریب پشه ها به خاطر همین قسم می خورد که در هاوایی چادر بزند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. They are the traditional white grapes of Hermitage, though some growers have sworn off the notoriously fickle roussanne.
[ترجمه گوگل]آنها انگورهای سفید سنتی ارمیتاژ هستند، اگرچه برخی از پرورش دهندگان انگورهای بی ثبات بدنام روسان را سوگند یاد کرده اند
[ترجمه ترگمان]این انگور، انگور سفید و سنتی of، هر چند که بعضی از پرورش دهندگان سوگند یاد می کنند که از این roussanne معروف fickle
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Until then, everybody in Albany should swear off buck - passing and bite the budget bullet.
[ترجمه گوگل]تا آن زمان، همه در آلبانی باید قسم بخورند - پاس کردن و گاز گرفتن گلوله بودجه
[ترجمه ترگمان]تا آن زمان، همه در آلبانی باید فحش می دادند و گلوله بودجه را گاز می گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He refused to swear off violence.
[ترجمه گوگل]او از قسم خوردن به خشونت امتناع کرد
[ترجمه ترگمان]او از سوگند خوردن در مورد خشونت خودداری کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Cannot swear off relies on his custom, few is actually his warmth.
[ترجمه گوگل]نمی توان قسم خوردن متکی بر رسم خود، کمی است که در واقع گرمایش است
[ترجمه ترگمان]نمی توان قسم خورد که به عادت او تکیه کند، اما در واقع تعداد کمی از آن ها گرمی خود را دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He finally made up his mind to swear off smoking.
[ترجمه گوگل]او سرانجام تصمیم گرفت که سیگار را ترک کند
[ترجمه ترگمان]بالاخره تصمیمش را گرفت و به سیگار کشیدن ادامه داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. When are you going to swear off cigarettes?
[ترجمه گوگل]کی میخوای سیگار رو قطع کنی؟
[ترجمه ترگمان]کی میخوای به سیگار قسم بخوری؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Three days, someone swear off to smoking.
[ترجمه گوگل]سه روز، یکی قسم خورد که سیگار بکشد
[ترجمه ترگمان] سه روز، یه نفر قسم خورد که سیگار بکشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

I decided to swear off burgers forever.
تصمیم گرفتم دیگه دور همبرگر رو خط بکشم
قسم خوردم سراغ همبرگر نرم
کنار گذاشتن یک عادت، کار یا چیز بد
با خود عهد کردن
Now look, remember, I wasn't looking for another relationship, because I'd just split up with Amy, and I'd 💥sworn off💥 gettin' involved
به معنای حذف کردن—در سریال فرندز
روی برگرداندن از چیزی ( دین )
یجورایی مثل "توبه کردن"

سوگند خوردن به کناره گیری
دست کشیدن از چیزی/ کسی

بپرس