sweetish

/ˈswiːtɪʃ//ˈswiːtɪʃ/

معنی: شیرین، نوشین، چیز نسبتا شیرین
معانی دیگر: نسبتا شیرین

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: tending to be sweet; somewhat sweet.

جمله های نمونه

1. There was a sweetish smell, vaguely reminiscent of coffee.
[ترجمه A.A] یک بوی نسبتا شیرین تو مایه هایی که تداعی کننده قهوه بود
|
[ترجمه گوگل]بوی شیرینی داشت که به طور مبهم قهوه را یادآوری می کرد
[ترجمه ترگمان]بوی sweetish به مشام می رسید که به طور مبهم قهوه را به یاد می آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The white has vaguely sweetish, Gewurztraminer-like aroma and flavor and is also very mild and light on the palate.
[ترجمه گوگل]سفید دارای عطر و طعم مبهم شیرین و شبیه Gewurztraminer است و همچنین در کام بسیار ملایم و سبک است
[ترجمه ترگمان]رنگ سفید به طور مبهمی به بوی عطر و طعم و طعم و طعم آن بسیار ملایم و سبک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. A colourless liquid with a Bland, sweetish odour, it is toxic and caustic.
[ترجمه گوگل]مایعی بی رنگ با بوی ملایم و شیرین، سمی و سوزاننده است
[ترجمه ترگمان]یک مایع بی رنگ با یک رایحه sweetish که به وی تعلق دارد، سمی و تلخ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. But the liquid spreading rapidly on the pretty floral sheets wasn't the sweetish, colourless amniotic fluid.
[ترجمه گوگل]اما مایعی که به سرعت روی ورقه های گلی زیبا پخش می شد، مایع آمنیوتیک شیرین و بی رنگ نبود
[ترجمه ترگمان]اما مایع به سرعت روی ملافه های گل ها به سرعت پخش شد و مایع زردی روی آن ریخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The Jiangsu cooking style is known for its wide variety of ingredients and sweetish flavors.
[ترجمه گوگل]سبک آشپزی جیانگ سو به دلیل مواد اولیه متنوع و طعم های شیرین آن شناخته شده است
[ترجمه ترگمان]سبک پخت وپز Jiangsu به خاطر تنوع گسترده ای از مواد اولیه و flavors sweetish شناخته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I recall the scent of some kind of toilet powder — I believe she stole it from her mother's Spanish maid — a sweetish, lowly, musky perfume.
[ترجمه گوگل]رایحه نوعی پودر توالت را به یاد می‌آورم - فکر می‌کنم او آن را از خدمتکار اسپانیایی مادرش دزدیده است - یک عطر شیرین، پست و مشک‌دار
[ترجمه ترگمان]عطر نوعی پودر توالت را به یاد می اورم - فکر می کنم آن را از کلفت اسپانیایی مادرش دزدیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The longer the wine has been stored, the more sweetish and mellow it tastes.
[ترجمه گوگل]هرچه مدت زمان نگهداری شراب بیشتر باشد، طعم شیرین و ملایم‌تری دارد
[ترجمه ترگمان]هر چه شراب بیشتر ذخیره می شد، the و mellow می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Carbolic acid( or phenol ):Organic compound, simplest member of the class of phenols. A colourless liquid with a Bland, sweetish odour, it is toxic and caustic.
[ترجمه گوگل]اسید کربولیک (یا فنل): ترکیب آلی، ساده ترین عضو کلاس فنل ها مایعی بی رنگ با بوی ملایم و شیرین، سمی و سوزاننده است
[ترجمه ترگمان]carbolic اسید (یا فنول): ترکیب آلی، ساده ترین عضو گروه فنول مایعی بی رنگ با بوی شیرین و sweetish، سمی و گزنده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. They say Longjing tea is pure and fragrant and has a sweetish and mellow taste.
[ترجمه گوگل]آنها می گویند چای Longjing خالص و معطر است و طعمی شیرین و ملایم دارد
[ترجمه ترگمان]می گویند چای Longjing خالص و عطرآگین است و taste شیرین و mellow دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

شیرین (صفت)
sweet, fresh, amiable, sugary, luscious, soft, saccharine, tuneful, dulcet, mellifluous, mellifluent, sweetish

نوشین (صفت)
sweet, sweetish

چیز نسبتا شیرین (صفت)
sweetish

انگلیسی به انگلیسی

• having a somewhat sweet flavor, not salty or sour

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : sweeten
✅️ اسم ( noun ) : sweet / sweetie / sweetness / sweetener
✅️ صفت ( adjective ) : sweet / sweetish
✅️ قید ( adverb ) : sweetly
شیرین

بپرس