switchover


معنی: تعویض، دگرگزینی
معانی دیگر: تعوی­، 1- (تلویزیون) کانال عوض کردن 2- عوض کردن

جمله های نمونه

1. Can we switch over I'd like to sit in your seat.
[ترجمه گوگل]می تونیم جابجا بشیم من می خوام روی صندلی شما بشینم
[ترجمه ترگمان]میشه جاتو عوض کنی من دوست دارم روی صندلی تو بشینم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I just happened to switch over although I haven'tbeen watching the Olympics.
[ترجمه گوگل]من اتفاقاً عوض شدم، اگرچه بازی های المپیک را تماشا نکرده ام
[ترجمه ترگمان]من فقط به خاطر اینکه هنوز المپیک را تماشا نکرده ام، این کار را انجام دادم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. We switch over? I'd like to sit in the sun, too.
[ترجمه سام] جابجا شویم؟ من هم می خواهم در آفتاب بنشینم
|
[ترجمه گوگل]ما تغییر می دهیم؟ من هم دوست دارم زیر آفتاب بنشینم
[ترجمه ترگمان]جامون رو عوض کردیم؟ من هم دوست دارم توی آفتاب بشینم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Switch over to the other side.
[ترجمه گوگل]به طرف دیگر سوئیچ کنید
[ترجمه ترگمان]به طرف دیگر سوییچ کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Switch over to BBC
[ترجمه گوگل]به بی بی سی بروید
[ترجمه ترگمان]تعویض به شبکه بی بی سی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The only way to switch over in Outlook Express is to re-enter Options.
[ترجمه گوگل]تنها راه جابجایی در Outlook Express این است که دوباره وارد گزینه ها شوید
[ترجمه ترگمان]تنها راه تغییر در چشم انداز اکسپرس، ورود مجدد به گزینه ها است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He forgot to switch over fuel tanks, so he thought he ran out of petrol when he didn't.
[ترجمه گوگل]او فراموش کرده بود که باک های سوخت را تغییر دهد، بنابراین فکر کرد بنزینش تمام شده است در حالی که این کار را نکرد
[ترجمه ترگمان]او فراموش کرد که مخازن سوخت را تعویض کند، بنابراین فکر کرد که وقتی این کار را نکرد، از بنزین فرار کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. To see what you've taken, switch over to play and browse through your images.
[ترجمه گوگل]برای دیدن آنچه که گرفته‌اید، برای پخش و مرور تصاویر خود به آن بروید
[ترجمه ترگمان]برای دیدن آنچه که گرفته اید، تغییر دهید تا بازی کنید و تصاویر خود را مرور کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Please stay in your own lane; don't switch over to the fast lane.
[ترجمه گوگل]لطفا در مسیر خود بمانید به خط سریع تغییر ندهید
[ترجمه ترگمان]لطفا در راه خود بمانید؛ به طرف کوره راه سریع نروید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. You drive first and then we'll switch over.
[ترجمه گوگل]شما اول رانندگی کنید و بعد ما عوض می کنیم
[ترجمه ترگمان]اول رانندگی کن و بعد، همه چیز رو عوض می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. You can switch over from one circuit to another without any difficulty.
[ترجمه گوگل]شما می توانید بدون هیچ مشکلی از یک مدار به مدار دیگر سوئیچ کنید
[ترجمه ترگمان]شما می توانید بدون هیچ مشکلی از یک مدار به یک مدار دیگر بروید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Do you mind if we switch over?
[ترجمه گوگل]آیا برایتان مهم نیست که عوض کنیم؟
[ترجمه ترگمان]اشکالی نداره اگه جامون رو عوض کنیم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. And it describes the software method with board switch over under different instances of fault.
[ترجمه گوگل]و روش نرم افزار را با سوئیچ برد در موارد مختلف خطا توضیح می دهد
[ترجمه ترگمان]و روش نرم افزاری را با استفاده از سوئیچ تخته بر روی نمونه های مختلف خطا توصیف می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. You can then unfurl them on train or switch over to the newspaper.
[ترجمه گوگل]سپس می توانید آنها را در قطار باز کنید یا به روزنامه بروید
[ترجمه ترگمان]سپس می توانید آن ها را سوار قطار کنید یا به روزنامه سوئیچ کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. When exactly does the digital switchover cash switch over?
[ترجمه گوگل]سوئیچ دیجیتال نقدی دقیقاً چه زمانی تغییر می کند؟
[ترجمه ترگمان]زمانی که پول نقد دیجیتالی دقیقا به پایان برسد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تعویض (اسم)
adjournment, substitute, replacement, exchange, substitution, switch, shift, turnover, quid pro quo, refill, substituend, substituent, switchover

دگرگزینی (اسم)
switchover

پیشنهاد کاربران

Switchover اسم
Switch over عبارت فعلی
به معنی تعویض و تغییر دادن
switchover ( مهندسی مخابرات )
واژه مصوب: سوگردانی
تعریف: جابه‏جایی کلید از حالت باز به بسته و برعکس
تغییر، جابجایی، جایگزینی

بپرس