syncretic


معنی: تلفیق کننده عقاید مختلف، وابسته به همتایی
معانی دیگر: وفق دهنده

جمله های نمونه

1. One can almost feel the discomfort such syncretic attitudes created in Longobardi.
[ترجمه گوگل]تقریباً می توان ناراحتی را احساس کرد که چنین نگرش های همزمان در لونگبردی ایجاد شده است
[ترجمه ترگمان]تقریبا می توان ناراحتی چنین نگرش های syncretic را که در Longobardi ایجاد شد، احساس کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Second, the classical art is perfect syncretic whole of human nature and godship by idealizational artistic technique.
[ترجمه گوگل]ثانیاً، هنر کلاسیک با تکنیک هنری آرمانی‌سازی، مجموعه کاملی از طبیعت و خدایی انسان است
[ترجمه ترگمان]دوم، هنر کلاسیک کل طبیعت انسان و godship از طریق تکنیک هنری idealizational است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The syncretic that head, system works, detached, again syncretic is process of an adj development.
[ترجمه گوگل]ترکیبی که هد، سیستم کار می‌کند، جدا می‌شود، دوباره همزمان، فرآیند توسعه adj است
[ترجمه ترگمان]The که رئیس آن است، کارکرد سیستم، جدا شدن، دوباره syncretic فرآیند توسعه adj است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Modern English is a syncretic language.
[ترجمه گوگل]انگلیسی مدرن یک زبان همزمان است
[ترجمه ترگمان]زبان انگلیسی نوین زبانی syncretic است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. In his praise of Buddhism and throughout the entire conversation, Yang gives evidence of syncretic tendencies.
[ترجمه گوگل]یانگ در تمجید خود از بودیسم و ​​در طول کل مکالمه، شواهدی از تمایلات همزمان ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان]یانگ در مدح مذهب بودا و در طول کل مکالمه، شواهدی از گرایش ها syncretic ارایه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The background in which the unfilial behavior became criminal was both the concept of loyal and filial piety and the syncretic form of country and home.
[ترجمه گوگل]زمینه ای که رفتار غیرفرزندی در آن جنایتکارانه شد، هم مفهوم وفاداری و فرزندسالاری بود و هم شکل ترکیبی وطن و خانه
[ترجمه ترگمان]پیشینه ای که در آن رفتار unfilial به صورت مجرم شناخته شد، هم مفهوم تقوا و هم تقوا فرزندی و هم نوع syncretic کشور و هم در خانه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. At present BSP market of home appears the form syncretic put basically.
[ترجمه گوگل]در حال حاضر بازار BSP خانه اساساً به شکل ترکیبی ظاهر می شود
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر بازار داخلی خانه شکل syncretic را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The omnibus design product that survey design unit is syncretic of survey, design produces an unit.
[ترجمه گوگل]محصول طراحی omnibus که واحد طراحی نظرسنجی ترکیبی از نظرسنجی است، طراحی یک واحد تولید می کند
[ترجمه ترگمان]طرح طراحی امنی که واحد طراحی را بررسی می کند، syncretic از پیمایش است، طراحی یک واحد را تولید می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Some arts have a very specific focus while others, as Mixed martial arts, are more syncretic.
[ترجمه گوگل]برخی از هنرها تمرکز بسیار خاصی دارند در حالی که برخی دیگر، به عنوان هنرهای رزمی مختلط، ترکیبی تر هستند
[ترجمه ترگمان]برخی هنر فوکوس بسیار ویژه ای دارند در حالی که برخی دیگر، به عنوان هنرهای رزمی ترکیبی، syncretic هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Under the influence of all these techniques and forms mentioned above, Syncretic painting depicts realistic, exquisite, complanate and flamboyant particularity.
[ترجمه گوگل]نقاشی سینکرتیک تحت تأثیر همه این تکنیک ها و فرم هایی که در بالا ذکر شد، ویژگی های واقع گرایانه، نفیس، دلپذیر و پر زرق و برق را به تصویر می کشد
[ترجمه ترگمان]در زیر تاثیر همه این تکنیک ها و فرم های ذکر شده در بالا، نقاشی syncretic شکل واقع گرایانه، زیبا، باشکوه و پر زرق و برق را به تصویر می کشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. At the same time every instruction situation is not isolated but syncretic each other.
[ترجمه گوگل]در عين حال، هر موقعيت دستوري جدا نيست، بلكه با يكديگر هماهنگ است
[ترجمه ترگمان]در عین حال، هر وضعیت دستوری از هم جدا نمی شود بلکه به هم مربوط می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. But activity or transformable furniture also can save a space, resemble sofa bed apply, the design of syncretic of sofa wall ark, it is the skill of economic space.
[ترجمه گوگل]اما فعالیت یا مبلمان قابل تبدیل نیز می تواند باعث صرفه جویی در فضا شود، شبیه مبل تختخواب شو اعمال شود، طراحی ترکیبی آرک دیوار مبل، مهارت فضای اقتصادی است
[ترجمه ترگمان]اما فعالیت و اسباب اثاثیه نیز می تواند یک فضا را حفظ کند، شبیه به تخت نشستن مبل، طراحی of کشتی دیوار مبل، آن مهارت فضای اقتصادی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Be about to communicate complete spirit the target that should become a gender, target itself can make a person abstracted, importune spirit desire syncretic, achieve not easily instead.
[ترجمه گوگل]در حال برقراری ارتباط با روح کامل با هدفی باشید که باید تبدیل به یک جنسیت شود، خود هدف می تواند یک فرد را انتزاعی کند، میل روحی سختگیرانه را به هم پیوند می دهد، در عوض به راحتی به آن دست نمی یابد
[ترجمه ترگمان]برای ارتباط با روحیه کامل هدفی که باید به جنسیت تبدیل شود، خود را هدف قرار دهید، خود هدف را فردی پریشان و مزاحم در نظر بگیرید، به جای آن به راحتی به آن دست پیدا کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Diabetic, nephrosis, hypertensive, heart disease, the remedial method of 4 ill syncretic.
[ترجمه گوگل]دیابت، نفروز، فشار خون بالا، بیماری قلبی، روش درمانی 4 بد سنکرتیک
[ترجمه ترگمان]دیابتی، فشار خون، فشار خون، بیماری های قلبی، روش درمانی ۴ تا بیماری بد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تلفیق کننده عقاید مختلف (صفت)
syncretic

وابسته به همتایی (صفت)
syncretic

انگلیسی به انگلیسی

• of or pertaining to syncretism; characterized by the union of two different things; characterized by the union of two different forms of belief

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : syncretize
✅️ اسم ( noun ) : syncretism
✅️ صفت ( adjective ) : syncretic
✅️ قید ( adverb ) : _
همایندگرایی
التقاطی

بپرس