tip top

/ˈtɪpˈtɑːp//tɪptɒp/

بالاترین درجه، اوج، بهترین، اعلی درجه، بالاترین نقطه، اوج، بالاترین درجه، بهترین، درجه اعلی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the very top; summit.
مشابه: crown, height

(2) تعریف: (informal) the best or highest in quality.
مشابه: best, full
صفت ( adjective )
(1) تعریف: located at the highest point.
مشابه: top, vertical

(2) تعریف: (informal) of excellent quality; the very best.
مشابه: ace, best

- in tiptop physical condition
[ترجمه گوگل] در شرایط جسمانی بالا
[ترجمه ترگمان] در شرایط فیزیکی بسیار خوبی داشته باشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
قید ( adverb )
• : تعریف: extremely well; excellently.

- He is doing tiptop at his job.
[ترجمه گوگل] او در کار خود کارش را بالا می برد
[ترجمه ترگمان] او به خوبی در کارش به خوبی مشغول است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. I try and keep in tip-top shape by exercising every day.
[ترجمه گوگل]من سعی می‌کنم با ورزش کردن هر روز در بهترین حالت خود باشم
[ترجمه ترگمان]من سعی می کنم با ورزش کردن هر روز به شکل نوک تیزی نگاه کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The house is in tip-top condition .
[ترجمه گوگل]خانه در وضعیت عالی است
[ترجمه ترگمان]خانه در شرایط انعام دادن به سر دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Even though our house is in tip-top condition, we're having problems selling it.
[ترجمه گوگل]با وجود اینکه خانه ما در وضعیت عالی قرار دارد، اما در فروش آن با مشکل مواجه هستیم
[ترجمه ترگمان]حتی با وجود اینکه خانه ما در راس انعام است، ما مشکلاتی در فروش آن داریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The hotel we stayed in was absolutely tip-top.
[ترجمه گوگل]هتلی که در آن اقامت داشتیم کاملاً عالی بود
[ترجمه ترگمان]هتلی که ما در آن اقامت داشتیم واقعا انعام خوبی داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Her hair was thick, glossy and in tip-top condition.
[ترجمه گوگل]موهایش پرپشت، براق و در حالت تاپ بود
[ترجمه ترگمان]موهایش کلفت و براق و براق بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Chef Henry's Tip-Top Bistro is in a small strip mall in a space that was the original home of Bravissimo.
[ترجمه گوگل]آشپز هنری Tip-Top Bistro در یک مرکز خرید کوچک در فضایی است که خانه اصلی Bravissimo بود
[ترجمه ترگمان]نوک سر آشپز هنری (سر آشپز - بالا)در یک باریکه کوچک در فضایی است که خانه اصلی of است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Dot said they were all Al and tip-top.
[ترجمه گوگل]دات گفت همه آنها آل و تیپ بالا هستند
[ترجمه ترگمان]دات گفت همه آن ها آل و نوک هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. That meal was tiptop.
[ترجمه گوگل]آن وعده غذایی فوق العاده بود
[ترجمه ترگمان]این غذا بسیار عالی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Whether your hair is naturally curly or permed it needs extra special care to keep it in tip-top condition.
[ترجمه گوگل]چه موهای شما به طور طبیعی مجعد باشد و چه فر، به مراقبت ویژه بیشتری نیاز دارد تا آن را در حالت تاپ نگه دارید
[ترجمه ترگمان]این که آیا موهای شما به طور طبیعی مجعد است یا نه، باید توجه ویژه ای به مراقبت ویژه داشته باشد تا آن را در شرایط ویژه نگه دارید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Reduce your stress levels and get yourself in tip-top condition in this month's fabulous competition!
[ترجمه گوگل]سطح استرس خود را کاهش دهید و در رقابت شگفت انگیز این ماه خود را در شرایط عالی قرار دهید!
[ترجمه ترگمان]سطح استرس خود را کاهش دهید و در یک شرایط عالی در این رقابت شگفت آور به خود برسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Microsoft releases GUI along with tip-top word processor.
[ترجمه گوگل]مایکروسافت رابط کاربری گرافیکی را به همراه یک واژه پرداز پیشرفته منتشر می کند
[ترجمه ترگمان](مایکروسافت)GUI را با پردازشگر کلمه برتر منتشر می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Tip-top young fellow, filling in time before Cambridge.
[ترجمه گوگل]همکار جوان درجه یک، در حال پر کردن زمان قبل از کمبریج
[ترجمه ترگمان]جوان نوک پستان، که به موقع قبل از کمبریج پر می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Morning coffee, lunch and high tea is always of a high standard with the course also in tip-top condition.
[ترجمه گوگل]قهوه صبح، ناهار و چای پرمصرف همیشه از استاندارد بالایی برخوردار است و این دوره نیز در شرایط عالی قرار دارد
[ترجمه ترگمان]قهوه صبح، نهار و چای بالای همیشه یک استاندارد بالا با این دوره همچنین در شرایط انعام دادن به نوک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The car's in tip-top condition .
[ترجمه گوگل]ماشین کاملا سالم است
[ترجمه ترگمان]این ماشین در شرایط انعام بالا قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Service is tip-top, the atmosphere restful and the ingredients as fresh as the rosebuds on the tables.
[ترجمه گوگل]خدمات عالی، فضای آرام و مواد اولیه مانند غنچه های رز روی میزها تازه است
[ترجمه ترگمان]خدمات نوک تیزی است، جو آرامش بخش است و مواد تشکیل دهنده به اندازه the که بر روی میز چیده شده اند، تازه هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[کامپیوتر] ورودی نوار ؛ خروجی نوار Tape Input Tape Output

انگلیسی به انگلیسی

• if you say that something is in tip-top condition, you mean that it is in excellent condition; an old-fashioned expression.
summit, highest point
excellent, first-rate, situated at the highest point
very well

پیشنهاد کاربران

هر دو کلمه tip و top معنی اوج - نوک - بالا می دهند و بیان هر دو به معنی بهترین و اعلی درجه است
سرحال

مثل دسته گل She keeps the house tip top. او خانه را مثل دسته گل نگه می دارد.
عالی، مرتب، منظم
I feel tip top
من خوبم😊
معرکه، محشر، درجه یک، عالی

بپرس