take a stab

پیشنهاد کاربران

To attempt ( to do ) something
پرداختن ( به کاری ) ، دست به کار شدن، تلاش کردن برای انجام کاری ( که موفقیت شما در اون کار خیلی محتمل نیست و باید بخت باهاتون یار باشه )
I'll take a stab at the answer, but I don't really know for sure
...
[مشاهده متن کامل]

Well, I haven't fixed a motor in nearly 10 years, but I'll certainly take a stab at it

یک کاری را آزمایش کردن و تست کردن.
تلاش کردن، آزمایش کردن انجام کاری ( معمولاً کاری سخت که دیگران نکرده اند ) . اشاره دارد به اینکه کسی که در حل معضلی پیش قدم می شود در واقع کار سختی را قبول می کند که مانند زخم خنجر خوردن ( stab ) شجاعت یا جسارت می خواهد. فراموش نفرمایید که این اصطلاح با حرف اضافه at همراه است: To take a stab at
تلاش کردن، تیری تو تاریکی انداختن، ( وقتی از کسی یک سوالی پرسیده شود یا کمکی از او
درخواست شود و آن شخص این عبارت را بکار ببرد "I'll take a stab" یعنی اینکه تلاشم را خواهم کرد. و در واقع این عبارت یا اصطلاح بر می گردد به این اصطلاح "stab in the dark" یعنی بالاخره یه تیری تو تاریکی رها میکنم امیدوارم به هدف بخورد یعنی تلاشم رو میکنم امیدوارم بتوانم به شما کمک کنم )
...
[مشاهده متن کامل]

بپرس