tall order


(امریکا - عامیانه) کار دشوار

جمله های نمونه

1. Financing your studies may seem like a tall order, but there is plenty of help available.
[ترجمه مسعودمسعودپور] تامین مالی مطالعات شما ممکن است کار دشواری به نظر برسد، اما کمک های فراوانی در دسترس است
|
[ترجمه گوگل]ممکن است تامین مالی برای تحصیلتان کار دشواری به نظر برسد، اما کمک های زیادی در دسترس است
[ترجمه ترگمان]تامین مالی مطالعات شما ممکن است مثل یک سفارش بلند به نظر برسد، اما کمک های فراوانی در دسترس است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Finding a replacement is going to be a tall order.
[ترجمه گوگل]پیدا کردن یک جایگزین کار دشواری است
[ترجمه ترگمان]پیدا کردن یک تعویض باید یک سفارش بلند باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. But meeting the need will be a tall order.
[ترجمه گوگل]اما برآورده شدن نیاز امری طولانی خواهد بود
[ترجمه ترگمان]اما ملاقات با این نیازها یک ترتیب بلند خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It can be a tall order sometimes.
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات ممکن است یک دستور بلند باشد
[ترجمه ترگمان] بعضی وقتا می تونه یه سفارش بلند باشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A tall order, but the price of failure could be the end of collective security for the West.
[ترجمه گوگل]یک سفارش بلند، اما بهای شکست می تواند پایان امنیت جمعی برای غرب باشد
[ترجمه ترگمان]یک نظم بلند، اما قیمت شکست می تواند پایان امنیت جمعی غرب باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. If this sounds a tall order, it is.
[ترجمه Diana] اگ این یک کار دشوار بنظر می آید، همینطور هست.
|
[ترجمه گوگل]اگر به نظر می رسد یک دستور بلند، آن است
[ترجمه ترگمان]اگر این یک دستور بلند است، هست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It's a tall order, and a challenge to development communication professionals in the coming decade.
[ترجمه گوگل]این امری طولانی و چالشی برای توسعه حرفه ای ارتباطات در دهه آینده است
[ترجمه ترگمان]این یک نظم بلند و چالشی برای توسعه متخصصان ارتباطات در دهه آتی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. That's a tall order, even for some one with Howard's apparent integrity.
[ترجمه گوگل]این یک دستور بلند است، حتی برای برخی با صداقت ظاهری هاوارد
[ترجمه ترگمان]این یک سفارش بلند است، حتی برای شخصی با کمال ظاهری هاوارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. This is a tall order for busy parents.
[ترجمه گوگل]این یک سفارش بلند برای والدین پرمشغله است
[ترجمه ترگمان]این یک سفارش بلند برای والدین شلوغ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Voice over A tall order, when tennis time eats into valuable study time.
[ترجمه گوگل]Voice over A بلند مرتبه، زمانی که زمان تنیس به زمان ارزشمند مطالعه می خورد
[ترجمه ترگمان]صوت بر روی یک ردیف بلند، زمانی که زمان تنیس به زمان مطالعه ارزشمند می خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A tall order, perhaps, though Mena Iskander was a lady of resource and intrigued by the whole situation.
[ترجمه گوگل]شاید یک سفارش بلند، اگرچه منا اسکندر بانوی صاحب منابع بود و مجذوب کل وضعیت بود
[ترجمه ترگمان]شاید سفارش بلند بود، هر چند که به بیت از تمام این وضع راضی و کنجکاو شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Isn't that a tall order?
[ترجمه گوگل]آیا این یک دستور بلند نیست؟
[ترجمه ترگمان]این دستور قد بلندی نیست؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. On current form, this looks a tall order.
[ترجمه گوگل]در فرم فعلی، این یک نظم بلند به نظر می رسد
[ترجمه ترگمان]به شکل فعلی، این یک ترتیب بلند است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He issued a tall order that no one could comply with.
[ترجمه گوگل]او فرمان بلندی صادر کرد که هیچ کس نمی توانست از آن پیروی کند
[ترجمه ترگمان]او فرمانی بلند صادر کرد که هیچ کس نمی توانست با آن موافقت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. All this is a tall order.
[ترجمه گوگل]همه اینها یک سفارش بلند است
[ترجمه ترگمان] همه اینا یه دستور بلنده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

( عامیانه )
درخواست غیرمعقول، درخواستی که انجامش مشکله, یه کار به ظاهر غیرممکن.
مثال:
That’s a tall order. Do you think anyone can do it
Baking hundreds of cupcakes in one night is a tall order, but I think we can manage it
هدف سخت یا دست نیافتنی.
کار یا هدفی که به سختی به دست میاد
مسئولیت سنگین
وظیفه دشوار
درخواست کار سخت
Look after his five children in the birthday party was a tall order
خواسته غیرمنطقی
# Getting the essay done on time will be a tall order
# They've given us three weeks to get the project finished, That's a tall order
انتظار زیاد ،
انتظار بالا
امری خطیر،
کار شاق،
کاری بس دشوار
A job or task that is hard to do/ accomplish/carry out
Changing the world is an extraordinarily tall• order
• Tall order, but you seem willing to do that
فعل نیست که فعل ترجمه ش کردین
یه اصطلاحه به معنیِ هدف یا کاری که رسیدن بهش سخته
a tall order: an unusually difficult request
یعنی یه درخواست سخت که غیر منطقیه
انجام دادن کاری که سخت و دشوار است.
به سختی به هدفی رسیدن
محال
that's a tall order یعنی محاله
درخواست غیرمنطقی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)

بپرس