talon

/ˈtælən//ˈtælən/

معنی: پنجه، چنگال، ناخن، پاشنه، پاشنه پا
معانی دیگر: (به ویژه پرنده ی شکاری مانند عقاب) چنگال، (به ویژه اگر چلاق یا زشت باشد) دست انسان، انگشت، (قفل) زبانه

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: taloned (adj.)
(1) تعریف: a bird or animal claw, esp. of a bird of prey.
مشابه: claw

- The eagle scooped up the large fish in its talons.
[ترجمه گوگل] عقاب ماهی بزرگ را در چنگال هایش جمع کرد
[ترجمه ترگمان] عقاب ماهی بزرگ را با چنگال های خود برداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: the part of a lock, as on a door, on which the key presses to slide the bolt.

جمله های نمونه

1. The past is the hawk, flying higher; its talons are stronger, its wings wide and majestic.
[ترجمه گوگل]گذشته شاهین است که بالاتر پرواز می کند چنگال هایش قوی تر، بال هایش پهن و با شکوه است
[ترجمه ترگمان]گذشته شاهین است، پرواز می کند، پرواز بیشتری دارد؛ بال هایش باز و با شکوه هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The wheels have Excel rims and Talon hubs, which are used by many top motocross teams.
[ترجمه گوگل]چرخ ها دارای رینگ های اکسل و هاب Talon هستند که توسط بسیاری از تیم های برتر موتور کراس استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]چرخ ها دارای rims های اکسل و Talon هستند که توسط بسیاری از تیم های برتر motocross استفاده می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. A slash from Siban's talons would have inflicted a wound which would have taken weeks to heal.
[ترجمه گوگل]بریده ای از چنگال سیبان زخمی ایجاد می کرد که التیام آن هفته ها طول می کشید
[ترجمه ترگمان]یک ضربه از چنگال های Siban زخم بزرگی را ایجاد می کرد که هفته ها طول می کشید تا بهبود یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Grasped tightly in its sharp talons was an ancient key.
[ترجمه گوگل]یک کلید باستانی که در چنگال های تیزش محکم گرفته شده بود
[ترجمه ترگمان]ناخن های تیزش او را محکم گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He flexed his hand and stroked a talon across his own forearm.
[ترجمه گوگل]دستش را خم کرد و چنگال را روی ساعد خودش نوازش کرد
[ترجمه ترگمان]او دستش را خم کرد و یک پنجه پا روی ساعد خودش کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Easier, easier . . . and Creggan, with his talons tentatively stretched out below him, landed on one of its branches.
[ترجمه گوگل]راحت تر، راحت تر و کرگان با چنگال‌هایش که به‌طور آزمایشی زیر او کشیده شده بود، روی یکی از شاخه‌های آن فرود آمد
[ترجمه ترگمان]راحت تره، راحت تره، راحت و راحت، با talons که از زیر پایش بیرون زده بود، روی یکی از شاخه های آن افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It had claws like an eagle talons; she could hear them shredding and splintering the wood.
[ترجمه گوگل]چنگال هایی مانند چنگال عقاب داشت او می توانست صدای خرد کردن و خرد کردن چوب را بشنود
[ترجمه ترگمان]او می توانست صدای تکه پاره شدن آن ها و شکستن چوب ها را بشنود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Her talons are thrust forward ready to grab the food.
[ترجمه گوگل]چنگال های او به جلو رانده شده و آماده گرفتن غذا هستند
[ترجمه ترگمان]پنجه هایش را به جلو پرتاب می کنند تا غذا را بگیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The eagle still had its talons in the goat, and the goat had its horns embedded in the eagle.
[ترجمه گوگل]عقاب هنوز چنگ هایش را در بز داشت و بز شاخ هایش را در عقاب جاسازی کرده بود
[ترجمه ترگمان]عقاب هنوز چنگال های خود را در بز داشت و بز شاخ خود را در عقاب فرو کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Well feather-insulated talons of a snowy owl's feet.
[ترجمه گوگل]چنگال های پای جغد برفی عایق شده با پر
[ترجمه ترگمان]ناخن های تیز و پر دار از پاهای یک جغد سفید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The old woman's fingers curved into talons and she scratched at Jazzbeaux's face.
[ترجمه گوگل]انگشتان پیرزن به صورت چنگال خمیده شد و روی صورت جازبو خراشید
[ترجمه ترگمان]انگشتان پیرزن فرو رفت و صورتش را خاراند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He slashed at Alexei, talons out, but Alexei had anticipated the move.
[ترجمه گوگل]او به سمت الکسی ضرباتی زد، اما الکسی این حرکت را پیش بینی کرده بود
[ترجمه ترگمان]او به آل کسی حمله کرد، پنجه کشید، اما آل کسی حرکت را پیش بینی کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He stabbed at it with his talons and beak.
[ترجمه گوگل]با چنگال و منقارش به آن ضربه زد
[ترجمه ترگمان]با چنگال و چنگالش به آن ضربه زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. This kind of spice is made of eagle's talon and has a unique flavour.
[ترجمه گوگل]این نوع ادویه از چنگال عقاب ساخته شده و طعمی منحصر به فرد دارد
[ترجمه ترگمان]این نوع ادویه از چنگال عقاب ساخته شده است و یک طعم منحصر به فرد دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Deinonychus, or "terrible claw" after the sickle-shaped talon on each hind foot, stood about 11 feet from head to tail and was a lithe predator.
[ترجمه گوگل]Deinonychus، یا "پنجه وحشتناک" پس از چنگال داسی شکل در هر پای عقب، حدود 11 فوت از سر تا دم ایستاده بود و یک شکارچی تنومند بود
[ترجمه ترگمان]\"چنگال وحشتناک\" یا \"چنگال وحشتناک\" پس از پنجه داس شکل روی هر پای عقب، در حدود ۱۱ فوت از راس به دم ایستاد و یک شکارچی لاغر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پنجه (اسم)
hand, paw, fork, fistula, claw, toe, pitchfork, talon, five fingers

چنگال (اسم)
paw, grain, fork, claw, clutch, prong, pitchfork, nail, talon, cleft, rake, nipper

ناخن (اسم)
claw, nail, fingernail, talon, unguis

پاشنه (اسم)
stern, pivot, heel, talon, trigger, heelpiece

پاشنه پا (اسم)
talon

انگلیسی به انگلیسی

• sharp claw of an animal (especially a bird of prey)
the talons of a bird of prey are its hooked claws.

پیشنهاد کاربران

talon: ناخنِ چنگال
clutch: چنگال ( به طور کلی )
چنگال ( پرنده )
# The hawk stabbed at it with his talons and beak
# The eagle scooped up the large fish in its talons
paw
claw

پنجه، چنگال
چنگال ( قسمت تیز ) در پای پرندگان

بپرس